متن پیادهسازی شده قسمت 6 از فصل ۱ پادکست 10 صبح با عنوان: خوبش رو سوا کن!
امید: خب سلام میکنیم ما دوباره برگشتیم اینجا امروز میثم داشت این لایو[1] رو راه مینداخت فکر کنم راه افتاد یه دوربینم اونجا کاشته
میثم: امید جان یکم رسمی تر شروع کن! پادکست رو الان این کارایی که داریم میکنیم لایو میریم و ضبط میکنیم و این حرفا!
ا: یه مدتی ملت علاف شدن در و دیوار نگاه کردن. ما امروز یه مهمونی داریم که اون پشت تو اتاق فرمان نشسته …..سعید…
م: امید بلد نیستی بذار سلام عرض بکنم خدمت…
ا: چرا
م: جدی؟ همین جوری انقدر …
ا: آره بابا … نشسته اون پشت مهمون عزیز بعدم داره میخنده. نشسته خیلی سریع داشت تقلبارو مینوشت و خیلی با استرس بالایی نمیدونم چی میخواد. اون قدری که اون نوشته میثم جان امروز روی 2 ساعتیم. خب باشه تو میخوای چیزای رسمی… روضه های رسمیش رو بخون!
م: آره والا ….آره اصلا هر چقدر که ما بِرَندینگ[2] کردیم تو آبرومونو بردی! سلام عرض میکنم خدمت همه ی شنوندگان پادکست 10 صبح و همه ی بینندگانی که ما رو از طریق لایو اینستاگرام[3] دارن میبینن . امروز در خدمتتون هستیم با ششمین قسمت از پادکست 10 صبح و موضوع صحبتمون هم استخدام و اخراج در استارتاپها[4] است . مهمون داریم چه مهمونی! اون بیرون نشسته داره تقلب مینویسه! خوش تیپ و همین .
ا: و خندان و خندان . در خدمتتون هستیم امید جان. به هر حال ما …هر سری داره فاجعه ی بدتری اتفاق میفته . قبلا که تو فقط هَنداُوتها[5] رو مینوشتی حالا هند اوتارو به انگلیسی داری مینویسی!
ا: آره من یه مقدار مغزم اونوری کار میکنه
م: خیلی خفنی خیلی .
ا: نه داستان میدونی از کجا شروع شد. بعد انگلیسی شد. از اینجا شروع شد که واسه اپیزود[6] بعدیمون که راجع به مِنتور[7] و کوچ[8] و ایناس من شروع کردم اینارو انگلیسی تایپ[9] کردن بعد دیگه از اونجا همه چی انگلیسی شد .
م: حالا خب به هر حال ممکنه که من معنی یه سری کلماتو ندونم …
ا: ترجمه هم زمان میکنیم.
م: دستت در نکنه . مرسی کارت درسته .
ا: اضافه کنم که ….خب بریم شروع کنیم؟
م: آره به نظر من شروع کنیم خیلی گذشت .
ا: خب همون طور که میثم گفت امروز میخواییم راجع به …مقدارای خوبیش راجع به استخدام صحبت کنیم و بعد محسن یوسف پور عزیز از مدیران عالی رتبه ی فناپ[10] و از دوستان قدیمیه منو میثم میاد و در مورد اخراج در واقع صحبت خواهیم کرد . خب…
م: آره ببخشید این ….موبایل محسنه
ا: میثم….با موبایل محسن داره کار بد میکنه اینجا
م: آره من تازه الان فهمیدم که چیکارش بکنم
ا: حل شد؟
م: آره به نظرم میاد ببخشید . ادامه بدیم .
ا: خب ببین توی یه استارتاپ معمولا یا اغلب وقتا میتونیم بگیم که با چند تا هم بنیان گذار [11]شروع میشه حالایه نفر 2 نفر 4 نفر به هر حال یه هسته ایین که عملا هیچ کدوم استخدام نیستن به اون معنی . شریک هستن هم بنیان گذارن . سوالی که پیش میاد اینه که اینا تا چه مدتی باید خودشون استارتاپ رو جلو ببرن از کی باید شروع کنن استخدام کردن یعنی دیگه کسی بیاد تو تیمشون[12] که دیگه استخدامه شریک به اون معنا نیست؟
م: احتمالا از وقتی که دیگه خودشون نتونن با توجه به زمانی که دارن یا با توجه به توانایی هایی که توی خودشون هست کار رو انجام بدن و کار با ادامه ی وضعیت فعلی ضربه بخوره .
ا: من فکر میکنم البته بستگی به توان مالی هم داره . استارتاپ هایی که به نظرم از اول سرمایه[13] دارن حالا سرمایه ی شخصی یا سرمایه گذار [14]و غیره خیلیاشون دیدم که خب از اول میرن سنگین استخدام میکنن دفترمیگیرن همه چی اونا کلا یه داستان دیگهس و مخصوصا تیم هایی که با تجربهتر[15] هستن که اصلا توی یه اسکیل[16] دیگس ولی تیمایی که کوچیکن سرمایه ی محدود دارن به نظرم همینی که گفتی یکی اینه که یک تخصص هایی باشه که دیگه خودشون هیچ جور نداشته باشن و یا یه کارهای خیلی روتینی[17] باشه که زمان خیلی زیادی میبره و اینا در واقع بتونن زمانشونو صرف کار بهتری بکنن .
م: آره این خیلی مهمه خیلی عامل مهمیه
ا: بنابراین استخدام میکنن ولی مسئله اینه که وقتی میخوان استخدام کنن اونوقت پول احتیاج دارن و بعضی وقتا بستگی داره ممکنه مجبور بشن شرکتو ثبت کنن که بتونن طرف رو بیمه کنن مجبور بشن یه دفتری داشته باشن و غیره وارد یه سری پیچیدگی ها میشه . اما سوال خیلی مهم….
م: ولی می ارزه یعنی یه وقتی احتیاج…چون مسئله زمانه خیلی مسئله ی مهمیه . من…من میثم زرگر مثلا یه ذره ممکنه بلد باشم با فتوشاپ [18]کار بکنم ولی خب زمانی که دارم با یه فتوشاپ کار حرفه ای که اون کار رو انجام میده مقایسه میکنم ممکنه اون یه چهارم سریع تر از من انجام بده یا 4 برابر سریع تر انجام بده.
{5:03}
ا: البته من به نظرم ببین اولاش توی استارتاپ مثلا همه همه کارو یاد میگیرن با سرعت میکنن چون تو ممکنه دوی نصفه شب تصمیم بگیری اون کار فتوشاپیتو بکنی …
م: باریکلا همین طوره
ا: 6 صبح ریلیزش[19] کنی خب نمیتونی روی آدمایی که استخدام میکنی حساب کنی به نظرم تا یه مدت زیادی تا چندین ماه و بعضا شاید دیدیم تا یکی 2سال هم استارتاپایی بودن که استخدام نکردن اما بالاخره یه جایی میرسه که دیگه میبینی نمیشه راه نداره، وقت نمیکنید یا هیچ جور اون تخصصه رو ندارید و توان مالیش رو هم دارین که استخدام کنین.
م: اوهوم…ادامه بده ببخشید پریدم وسط حرفت
ا: نه . میخواستم مورد بعدی رو من مطرح کنم که خب حالا اولین رولهایی[20] که میثم به نظرت استخدام میشن توی استارتاپ چه رول هایی هستن؟
م: ببین … 3 تا نقش کلیدی به نظر من توی استارتاپا وجود داره 3 تا یا 4 تا . یک نقش نقش توسعهی محصولـه[21] و بعد جنبه ی فنی [22]اون موضوع….
ا: فناوری [23]…فنی آره…
م: بله یه جنبه جنبه ی توسعه ی بازار [24]مارکِتینگیه[25] موضوعه .
ا: مارتینگ فروش [26]و ….
م: فروش و اینا…
ا: مشتری[27]
م: و این جنبم جنبه های ادمینِستِرِیتیوش[28] یا جنبه های اجراییشه . معمولا جنبه های اجرایی استارتاپا دست کسی نمیدن و کار درستیم میکنن
ا: بله
م: ولی من به نظرم میاد که معمولا حدسم اینه که احتمالا یا دِوِلوپِر[29] میگیرن توی شروع …
ا: اگر که خب …
م: آی.تی. بیسد[30] باشن ….نه دولوپر به هر حال فنیـه اون موضوع دیگه .
ا: کارشناس فنی
م: کارشناس فنی
ا: خب بله
م: یا کارشناس فروش میگیرن ولی من برداشتم اینه که احتمالا یکی از اولین نیروهایی که باید استخدام بکنن و معمولا نمیکنن و خیلی خیلی عقب میندازن حسابداره .
ا: آخه این موقعیه که البته درآمد [31]داشته باشن تِرَنزاَکشِن[32] مالی داشته باشن دیگه خب یعنی یک…اگه….
م: هزینه [33]هم به هر حال تو هزینه هات رو میتونی حسابداری بکنی …
ا: آره ولی….ولی وقتی اون ثبت نکرده شرکتو و الان فقط هزینه داری و داری یه جایی ثبت میکنی برای خودت که حساب کتابتو بکنی حسابدار نمیخوای دیگه تو اطلاعاتو وقتی ثبت نکنی عملا ….
م: نه به هر حال . ببین فردا روزی استارتاپه میخواد وارد فاز ارزشگذاری[34] بشه و جز روش های ارزشگذاری که هست و به هر حال جز اون پارامِترهای[35] تصمیم گیری اینه که تو چقدر خرج کردی برای استارتاپت . تو ممکنه که بگی من مثلا اسنپ [36]گرفتم رفتم نمیدونم مثلا….
ا: آره دیگه
م: فرض بگیر این کارو کردم لااقل باید اینارو بتونی ثبت بکنی .
ا: خب فرض کن ثبت بکنی خب میگم چرا حسابدار لازم داری؟
م: خیلیا ثبت نمیکنن و مخصوصا وقتی که دیگه از نظر فیزیکی از شتابدهنده[37] جدا شدن ولو اینکه درآمد خیلی اساسیم نداشتن ولی به هر حال داره گردش مالی اتفاق میفته . دقت کن که من راجع به سود [38]صحبت نمیکنم راجع به ورودی و خروجی صحبت میکنم . در اون نقطه یک نفر با یک دانش حداقلی از حسابداری باید در استارتاپ وجود داشته باشه که بتونه این هارو ثبت بکنه و بعد نهایتا وقتی که میخوان پاشن برن پیش یه سرمایه گذار یا حالا وام بگیرن وام که من اصلا توصیه نمیکنم بگیرن پاشن برن پیش سرمایه گذار بتونه براشون تراز نامه تشکیل بده. بدونن که چقدر درآمد داشتن چقدر بدهی داشتن، چقدر دارایی دارن، چقدر خودشون آورده دارن.
ا: ببین کلا با حرفت موافقما ولی فکر میکنم قبل از اینکه واقعا به درآمد زایی برسن ….
م: بله احتمالا باید مثلا نیروی فنی بگیرن.
ا: آره یعنی خیلی لازم نیست حسابدار میدونی یعنی …اونقدر کار تخصصی ای نیست . یعنی یا یه موقعی واقعا حسابدار میخوان به نظرم که ثبت بکنن و از لحاظ قانونی و دارایی و مالیات وغیره مجبور باشن…در واقع کارای حسابداری و حساب رسی انجام بشه .یا همین موردی که تو گفتی به نظرم به درآمد زایی برسن دیگه تراز نامه بخوان دارایی داشته باشن و غیره . وگرنه مثلا تو الان یه استارتاپی 3 نفرم تو یه شتاب دهنده ای نشستن خرجیم که ندارن به قول تو 4 تان مثلا ممکنه خرجه مثلا نمیدونم سِروری[39] دارن اَپ[40] بذارن جایی فلان خب اینارو میتونن یه جایی توی یه اکسلی [41]بذارن دیگه.
م: باید این کارو بکنن ولی…
ا: فقط ثبتش مسئله اس .
م: ولی یادشون میره استارتاپا ….واقعا به اینکه این پارامِتر چقدر پارامتر مهمیه و یه جایی گیر میافتن که فکرشو نمیکنن.
موسیقی
ا: خب برگردیم به موضوع . به هر حال من به نظرم به اقتضای کاری که اون در واقع استارتاپ میکنه احتمالا تو همین شاخه هایی که گفتی شروع میکنه کارشناس اضافه کردن ممکنه کارشناس تولید محتوا باشه و غیره. اما چیزی که مهمه در واقع توصیه ی من اینه که کم کم شروع کنن به اون ساختار سازمانی [42]فکر کردن یعنی از موقعی که شما شروع می کنی به استخدام کردن یه کمی به این ساختار فکر بکنید. یه چند وقت پیش یکی از شرکتای دانش بنیان [43]برای مشاوره پیش من اومده بودن بعد مثلا کل شرکت یه سی.اِی.اُ[44] بود یه سی.تی.اُ[45] بود فکر کنم مثلا یه سی.اِم.اُ[46] بود بعد اینا میخواستن یه نفریم برای مالی استخدام بکنن میشد سی.اِف.اُ[47] من صحبتم باهاشون این بود که خب شما ته اش مثلا یه شرکت 7 نفره این. اصلا شاید سی لول [48]معنی نمیده که…میدونی مدیره مثلا …حالا سی.ای.اُ واقعا مدیر عامله ولی بقیش مثلا چیف تکنولوژی آفیسر، چیف مارتینگ آفیسر و غیره که میشه دیگه بالا ترین حد. من توصیم بهشون این بود که برین بزنین مدیر چون پس فردا که شما میخوایین رشد[49] کنین خیلی نکته ی مهمیه و خیلی پیش اومده . پس فردا که شما میخواین رشد کنین باید یک کَریِر پَت[50] یا مسیر شغلی برای کارمنداتون بچینی و اگه از اول طرف بیاد تو بالاترین نقش بشینه هیچ وقت دیگه نمیتونه رشد کنه یعنی ته اش اینه که بیاد جای مدیر عاملو بگیره در نتیجه توصیه ی من اینه که از پایین ترین اتفاقا شروع کنین از سرپرست…
{10:51}
م: کارشناس
ا: کارشناس، مدیر حالا فرض کنید شما میشید مدیر فناوری مدیر توسعه ی محصول [51]بعد حالا کاراموز دارید کارشناس دارید .کارشناسه پس فردا میشه کارشناس ارشد بعد میشه مثلا سرپرست، مدیر میشه شما میشی مدیر ارشد . این هارو سعی کنید یه جوری بچینید که آدما واقعا تو سازمانتون بتونن رشد کنن و معقول باشه یعنی این نقش ها و این عنوان ها، عنوان های شغلی در واقع بخوره به ابعاد ….
م: امید من که اون شرکتو نمیشناختم ولی خب باید…درصد قابل توجهی از استارتاپایی که نگم درصد قابل توجه، چرا قابل توجهی از استارتاپایی که روبرو شدم یا آدم هایی که توی لینکداین[52] میبینم این سیه یه جور کلاسه براشون .
ا: آره …درسته
م: و در حالی که واقعا مثلا تو یک استارتاپ 3-4-5 نفره خیلی معنی نمیده .
ا: اصلا معنی نمیشه .
م: تقسیم کار مهمه ها و اینکه کی مسئولیتش رو برداره ولی اینکه طرف بیاد بزنه توی مثلا لینکدینش سی ام اُ ات مثلا فرض بگیر امید اند میثم کمپانی …
ا: من…واقعا فکر میکنم تا شرکت به چند صد نفر نرسیده اصلا سی لول ….
م: چند صد نفر؟!
ا: آره یعنی مثلا تو صد نفرو دیگه باید رد کنی که بتونی واقعا چیف[53] بدی میدونی تو…تو مثلا میتونی مدیر داشته باشی مدیر ارشد داشته باشی ته اش برسی به اون چیفه دیگه میدونی . اگه تو رو صد نفر بخوای اینارو تعریف کنی پس فردا 5هزار نفر شدی میخوای چیکار کنی؟ میدونی این باید …جای رشده باشه این کششه باشه .
م: تعریفت پس از سی-لِوِلـه تعریف کجیه شاید
ا: آره دیگه
م: یا شایدم مثلا…
ا: مد شده….
م: اینکه آقا مثلا مَنِیجِر[54] فلان دپارتمانه [55]و اینارو نمیدونن .
ا: آره .. و اینکه شاید چون مدیر عامل سی ای اُئه شریکای دیگه ام دلشون بخواد یه سی ای داشته باشن .
م: جالب بود خیلی جالب بود .
ا: بحث بعدی راجع به اینه که خب حالا فهمیدیم که کی میخواییم یعنی فهمیدیم که یه تخصصی میخواییم . معمولا کاری که میکنید اینه که یک در واقع شرح وظایفی برای این آدم بنویسید من حالا خیلی شرکتای جا افتاده هم میبینم این کارو نمیکنن شما میری تو یه سازمانی میگی مثلا میری با منابع انسانیاش[56] صحبت میکنی میگی شرح وظایف مثلا این آدمارو ببینم و اصلا وجود نداره مکتوب نشده . خیلی آسونه . شرح وظایفش رو بنویسید و شرایط احرازش رو بنویسید و حدود اختیارات و تصمیم گیری . و اینکه …حالا اون به کی در واقع مدیرش کی هست یا زیر دستاش کی هستن . این 4-5 تا چیز خیلی ساده ایه که واقعا شما باید بتونید ظرف فکر کنم نیم ساعت بنویسید و اگرم همه چیشو نمیدونید باهم مشورت کنید سِرچ[57] کنید …
م: برای استارتاپ معنی میده امید؟
ا: به هر حال …داری استخدام میکنی. داری استخدام میکنی .
م: آهان راست میگی
ا: اینکه …اینکه طرف باید حالا همه کار بکنه سر جاشا ولی تو وقتی میخوای یکیو استخدام کنی باید بگی آقای فلانی شما میای تو سازمان این نقش سازمانیته من مدیرتم این شرح وظایفته این تصمیمارو میتونی بگیری چون به شدت من دیدم که آدم هایی استخدام میشن چون کوچیکه شرکت طرف شروع میکنه برای خودش تصمیم گرفتن یه کارای دیگه کردن و یه اتفاقای خیلی بدی میفته . اینه که اون آدم باید بدونه که دیگه حالا استخدام شده رو چه چیزایی حق تصمیم گیری داره چقدر دستش بازه .
م: توی تایید حرفت یه مشکلی که وجود داره به نظرم توی استارتاپ ها که به این حرفی که زدی هم خیلی ارتباط پیدا میکنه اینه که معمولا میانگین سنی آدمایی که توی استارتاپا کار میکنن خیلی عدد بالایی نیست حتی ممکنه که دانشجو باشن و تجربه ی سازمانی جدی ای خیلیاشون ندارن. …
ا: بله
م: … و این باعث میشه که واقعا احتیاج داشته باشن به این که یک نفر بهشون بگه که تو چیکار میتونی بکنی. چیکار نباید بکنی کجا میتونی تصمیم بگیری.
ا: و اصلا من فکر میکنم حق هر آدمیه که وقتی استخدام میشه شفاف بهش بگن که آقا تو این وظایف اصلیته حالا ممکنه اینا بالا پایین شه بعدا کم و زیاد شه تغییر بکنه ولی من بدونم اگه من به عنوان مثلا نمیدونم کارشناس تولید محتوا[58] اومدم یعنی چی باید بنویسم ویدیو درست کنم چه تخصصایی من باید داشته باشم چه سابقه کاری چه جوری ارزیابی میشم به هر حال …حالا شاید به نظر نیاد تو یه استارتاپ کوچیک اینا یعنی شاید یه خورده بروکراسی و کاغذ بازی به نظر بیاد ولی به نظرم هرچقدر نقش ها شفاف تر باشن تکلیف آدما روشن تر باشه کارایی بیشتری تو اون تیم خواهد بود…
م: خب یه سوالی توی لایو ازمون پرسیدن در همین رابطه که گفتن که واقعا تو لِوِل[59] استارتاپی معنی میده حدود اختیارات و وظایف و تصمیمارو تعریف کردن به خاطر اینکه حتی برای خود استارتاپ هم این موضوع روشن هست یا نه.
{15:05}
ا: ببین یه مثال خیلی ساده بزنم خب. بحث توی حالا استارتاپای آی.تی.بِیسد، چِنج مَنِیجمِنت[60] یا ریلیزکردن حالا هر کدومش که اصطلاحی که دوستان آشنا باشن خب. این اتفاقی که من الان دارم میبینم شرکتی هست مثلا 40 نفره یعنی قشنگ شرکته، استارتاپ بوده بزرگ شده اینا الان مسئله شون این چند وقت همین بوده یه …یه کارشناسی رفته یه چنجی [61]رو زده لایو کرده و اون چنج اشتباه بوده خب .
م: بدون اینکه اجازه بگیره….
ا: بدون اینکه اجازه بگیره سر خود این کارو کرده …
م: واقعا؟
ا: واقعا . و این داریم صحبت میکنیم راجع به اینکه چندین سازمان دولتی بزرگ که مشتری اینان سرویسشن [62]دان [63]شده …
م: خب این کاملا مسئولیت مستقیم مدیر مستقیم اون آدمه…
ا: بله مدیر فنیشون خب این اینو به این نگفته بود وقتی اینو استخدام کرده….و اَکسِسام[64] بهش داده بوده البته خب .
م: پس برای خود….خیلی وقتا برای خود اون مدیر فنیم شفاف نیست باید یه کاری بکنه…
ا: ببین…به نظر من برا همه حالا من بیشتر بَکگِراندم[65] از شرکتای متوسط و بزرگ میاد ولی من هیچ ایرادی هیچ ضرری نمیبینم که یه استارتاپ هم این کارو بکنه تکلیف همه باهم روشن باشه . بازم البته میگما این معنیش این نیست که اون طرف نباید همه کار بکنه به هر حال تیم [66]کوچیکه تا 10-15 نفر همه همه کار میکنن اینا سر جاش ولی طرف بدونه وظایف اصلیش چیه .
م: پس تو همون شروع بهش گفته بشه وظایف اصلیش چیه چه انتظاری ازت داریم و تا چه حد میتونی خودت تصمیم بگیری.اون خط قرمزه تصمیم گیریه کجاست .
ا: نکته ی مهم اینه اگه تو ندونی طرف قراره چیکار کنه نمیدونی کیو استخدام کنی . تودقیقا باید بدونی که آقا مثلا حداقل 80% برای خودت روشن باشه این آدم این کارارو قراره بکنه پس باید این قابلیتارو داشته باشه مثلا اینو خونده باشه این کارارو کرده باشه . میدونی که تو اصلا بتونی ببینی کیو باید استخدام کنی . اگه تو برای خودت شفاف نباشه اون آدم قراره چیکار کنه خیلی احتمال داره فِیل[67] کنی توی …استارتاپ
م: خب آخه …توی مثلا فرض بگیر که یه شرکتای تیپ شرکتای آی تی [68]من دیدم دیگه محصولی [69]در حال توسعه اس یا حالا تو استارتاپای آینده میدونن که مثلا باید یه دونه پی.اِچ.پی[70] دولوپر بگیرن و یه آدم که مثلا به دات نِت[71] مسلط باشه و مثلا یه آدمی که بتونه سرور [72]سایت [73]برنامه نویسی کنه . تکلیف مشخصه یعنی از این جنس تکلیف مشخصه اتفاقا ….
ا: ولی خب مثال دیگه …
م: و دنبال اِسکِیلش [74]میگردن…
ا: آیا طرف میتونه چنج رو ریلیز کنه خودش یا نه . این این حدود اختیاراته تصمیم گیریه ….
م: من حقیقتش فکر میکنم که حتی خود فاندِرهای[75] استارتاپا هم ممکنه که همچین توانایی رو نداشته باشن .
ا: دیگه ببین به هر حال تو ممکنه یعنی یه مشتری خیلی بزرگ رو سر همین از دست بدی ممکنه بِرَندت[76] رو خراب کنی.
م: درسته
ا: بحث اینکه حالا چه جوری کاندیداهارو [77]پیدا کنیم فکر کنم خیلی بحث مفصلیه و ما چون وقت نداریم فعلا ردش کنیم ولی اگر این سوالی هست برای دوستان برا ما کامنت [78]بزنید فیدبَک[79] بزنید چون این فکر کنم شاید یه 20دقیقه نیم ساعتی بحثه که واقعا شما آدمارو چه جوری پیدا کنین حالا که میخوایین یکیو استخدام کنین میدونم برای خیلیا سواله ولی …
م: سوال هفتهمونو مشخص کردی؟
ا: نه
م: پس میخوای همینو به عنوان سوال هفته مطرح بکنیم؟ شما چه شکلی کاندیداتونو پیدا میکنین چه شکلی آدم مناسب رو پیدا میکنین
ا: میتونیم ..آره
م: میرین توی لینکدین میگردین یا ایران تلنت [80]نمیدونم جاب این جا [81]
ا: آره حالا خیلی خلاصه که بخواییم بگیم همینه یعنی شما یه راه اینه که آگهی بدید در واقع یا بری تو سایت هایی که در واقع رزومهها[82] هست بگردید یه راه که اینه که برین تو لینکدین مثلا بگردین یه راه اینه که توی شبکه های اجتماعیه [83]خودتون بگید دنبال همچین شخصی هستین توی رویدادها[84] توی شبکتون [85]از در واقع اطرافیان بپرسین راه های زیادیه ولی خیلی مسئله ی پیچیده ایه ما شاید حتی خوب باشه یه مهمونی که تخصص در واقع همچین چیزی رو داره تو منابع انسانی یه بار دعوت کنیم با تجربه واقعی تری بتونن به دوستان بگن .
م: خب دوستان پس اگر خواستین جواب این سوال رو بدین هر جا که این پادکست رو میشنوید که میتونه اپ شنوتو[86] یا وب سایت[87] شنوتو باشه برای ما کامِنت بگذارید یا در توییتر[88] ما مارو منشن [89]بکنید یا کانال تلگرامی[90] مارو دنبال بکنید همه ی سوشال مِدیاهای[91] ما هست 10ampodcast به جز کانال [92]تلگرامیمون که هست podcast10am چون توی تلگرام شناسش نمیشه، باید با حرف شروع بشه . دوست داریم که نظر شما در این باره رو بدونیم و توی قسمتای بعدی این نظر رو منعکس بکنیم.
ا: بله و من باز معذرت میخوام که ما داریم انقدر تند صحبت میکنیم و علتشم اینه که میخواییم وقت بیشتری رو با محسن عزیز که دیگه تقلباشم نوشته و ریلکس [93]داره گوش میده داشته باشیم . خب …مسئله ی بعدی که باهاش روبرو میشی اینه که خب حالا طرف رو پیدا کردین خب حالا 2 طرف قضیه میمونه یکی اینکه شما ببینید به دردتون میخوره یکی اینکه اون ببینه آیا شما به دردش میخورید . که اول راجع به این تیکه ی دوم یه صحبتی بکنیم . فرض کنید شما یه آدمی رو پیدا کردین آدمه خیلی خفنیه و واقعا اون تخصصو تجربه ای که شما لازم دارین رو داره حالا طرف داره یه جا فول تایم[94] کار میکنه حقوقشو میگیره بیمه شو میگیره خیالش راحته امنیت شغلیش رو داره تو این مواقع شما باید بتونید در واقع مخ طرف رو واقعا بزنید و راضیش بکنید بهش یه انگیزه ای بدید که کارشو ول کنه یا حتی شاید طرف میخواسته استارتاپ خودشو بزنه خلاصه هر کاری که تو ذهنش بوده ول بکنه بیاد توی استارتاپ شما. راه های مختلفیه یعنی یه مقدار که صحبتای انگیزشیه ولی ممکنه خیلی چیزای مختلفی باشه. ممکنه شما محیط کاریتون جذاب باشه بهش افقتونو نشون بدین ویژنتونو [95]نشون بدین دورنماتون رو بگین که اگر بیای با ما رشد کنی ظرف چند سال رشد بسیار سریعی پاداش….
{21:00}
م: توش خیلی مفصل توی فکر میکنم اپیزود 4 بود به اسم تنها نرو که فکر میکنم راجع به شریک بود حالا این هم یک نوع دیگه ی شریکه شکل حقوقیش فرق میکنه خیلی مفصل صحبت کردیم .
ا: آره اینو که میخوام بگم حواستون به این باشه که بتونید استارتاپتون رو سازمانتون رو و دلایلی که یکی باید بیاد تو سازمان شما رو خوب پِرِزِنت[96] کنین چون ممکنه یه کاندیدایی بیاد عالی باشه و اون از شما خوشش نیاد و ….
م: درسته
ا: و نیاد . حالا ممکنه برندتون مثلا معروف باشه شما مثلا الان اگر که چه میدونم کافه بازارید [97]اسنپید دیجیکالایید[98] خوب بِرَندتون جا افتاده همه دوست دارن بیان ولی اگه اسم شما شناخته شده نیست کارتون مشکل تره .
م: یه کامنتی اومده من اگه اجازه بدی اینو بخونم میگه که ما یه تیم برای کسب و کار [99]خودمون راه انداختیم مشکلمون اینه که چند نفرمون از نظر فنی در سطح بالایی هستیم و وقتی قراره یه تغییری بدیم همه ناراحت میشن چطوری تعامل کنیم همه میگیم باشه ولی تو عمل همه نظر میدن میخوان نظرشون پیدا سازی بشه این خیلی به موضوع امروزمون ارتباط نداره.
ا: نه…نه واقعا نداره ولی داستان اینه که به هر حال یه نفر ….
م: فکر میکنم تو سافت اِسکیلها[100] باید صحبت بکنیم….
ا: آره ولی اگه بحث این تصمیم گیریه یه نفر باید بتونه تصمیم نهایی رو بگیره و اون یه نفره باید مشخص کنید که تو اون حیطه تصمیم گیرنده ی نهایی فلان شخصه حالا …حالا حیطه هر چی که هست .
م: این مورد ششمی که نوشتی خیلی برای من جالبه و فکر میکنم که سوال خیلیام باشه . اینکه حالا به فرض که ما راضی اون راضی به استخدام همم قرار بود در بیاییم قرار بود باهم دیگه ازدواج بکنیم تو استارتاپمون حالا چه شکلی قراره که جبران خدمات انجام بشه چه شکلی قراره بهش حقوق بدیم؟
ا: آره اینو چی میگن …. تو انگلیسی بهش میگن کامپِنسِنشِن پَکیج[101] بعد…چی میگن بسته ی جبران خدمات …
م: آره بستشو نه یه مقداری با کلاس برمیگردن مام میگن جبران خدمت چه شکلی انجام بشه .
ا: این ….
م: و یه سوالیه که من خیلی …
ا: آره
م: باهاش روبرو میشم
ا: یه داستانی هست که تو ایران همیشه نمیدونم چرا آدما اینطورین میان میگن که خب حقوق چه قدره بیمه میکنین یا نه خب . در حالی که این فقط 2 تا اِلمان[102] از اون بسته هس خب . مسئله ای که مهمه اینه که شما ممکنه تو این بسته سهام باشه، مرخصی اضافه باشه شما ناهار میدی شما سرویس داری خیلی مزایاس در واقع وقتی ما میگیم حقوق و مزایا دقیقا معنی همینه . شما یه حقوقی میگیری یه مزایایی . توی اون مزایا بیمه ات هست مثلا همین غذا هست بعضی از استارتاپ ها من دیدم کلا خدمات اضافه ای میدن نمیدونم میگن که مثلا هفته ای یه بار مثلا یکی میاد ماساژ میده نمیدونم صندلی ماساژ …
م: امید جان ببخشید من وسط حرفت میپرم تصورت از استارتاپا خیلی تصور آمریکایی ایه . و تو ایران خیلی از این خبرا نیست.
ا: بستگی به سایزش هم داره حرفتو قبول دارم .
م: راجع به استارتاپ کوچیک تا متوسط من دارم صحبت میکنم…
ا: آره ولی یه خورده که بزرگ میشن حالا نام نمیبرم الان تو خیلی از شرکت هایی که دارن مثلا از 20-30 نفر میرن بالا و سرمایه دارن میبینی که هست منتها من دارم کلا حرف میزنم میگم شما یه بسته وقتی داری صحبت میکنی راجع به حقوق و مزایا اینا مصداقی از مزایا ان ….
م: راجع به ماساژه هم صحبت بکنن!
ا: نه جدی مصادیقی از مزایائه . مثلا حالا چه میدونم شرکتای خیلی بزرگ تر تو مثلا میخوای بگی آقا مثلا تو نمیدونم گوگل آب میوه ای هست مجانی توش خشک شویی هست توش مهده کودک هست فلان خب اینا میخوام بگم که کلا وقتی شما راجع به بسته ی جبران خدمات یا حقوق و مزایا صحبت میکنی این مزایا مصادیقه خیلی زیادی میتونه داشته باشه و بهش فکر کنین فقط حقوق و مثلا بیمه و سهم نیست.
م: الان بگم چه اتفاقی تو ایران میفته. همه میان سر سهم توافق میکنن اگر که خیلی باهوش باشن طرفین میان راجع به ماندگاری س…طرف هم صحبت بکنه یعنی همون طور که گفتیم مثلا میگن اگر یه سال موندی 2 سال موندی انقدر سهم بهت میدیم یا به ازای هر یک سالی که باقی موندی انقد درصد سهم میدیم ولی خب همیشه ماجرای استارتاپ به خوبیو خوشی پیش نمیره و ممکنه پول درنیاد و آدم ها احتیاج دارن به اینکه پول داشته باشن تو جیبشون. و اتفاقی که میفته اینه که بعد یه مدت ساز جدایی میزنن میگن سهم منو بده اصلا سهممو نخواستم پولمو بده و کار خراب میشه این وسط. الان من حداقل 2 کیس [103]خودم به صورت مستقیم درگیرشون هستم برای حل و فصل موضوع که یکی از فاندر ها یکی از کو فاندر [104]ها اومده گفته که آقا من اصلا دیگه نیستم از این به بعد سهم منو تبدیل به مبلغ ریالی کنین میخوام پاشم برم. یعنی گفتن از اینکه این میتونه پکیج [105]باشه حرف کاملا درستیه ولی طراحیه پکیجه تو ایران چطور باید باشه یه مقدار عملیاتی بیا صحبت بکنیم.
{25:31}
ا: بیا صحبت کنیم . خب یه چند تا مسئله رو گفتی که باهم قاطیشون نکن . بیا یکی …بحث اینه که اصلا اعضای استارتاپ باید حقوق بگیرند یا نگیرند خب …
م: درسته نظر تو چیه؟
ا: ببین من به نظرم خب یه وقت هست شما بنیانگذاری[106] پول خودتم داری توش میریزی و احتمالا حقوقی برنمیداری یه وقت هست شما سرمایه گذار میگیری وقتی شما سرمایه گذار میگیری و سرمایه داری….ولی…
م: میتونی انتظار حقوق گرفتن داشته باشی…
ا: هر کدوم برای خودتون یه حقوقی هم برمیدارین که خرج زندگیتون بگذره و کلا تو نمیتونی یکیو استخ…یعنی میتونیا ولی اصلا معقول نیست به نظرم کسیو استخدام کنی بهش حقوق کلا ندی بالاخره کسی که میاد استخدام میشه حقوق رو میگیره حالا ممکنه حتی توش کُمیسیون[107] باشه یا یه بالا پایینی باشه و غیره اما فکر کنم مهم ترین سوالی که احتمالا پیش میاد برای همه بحث اینه که آیا سهام باید بدیم یا نه خب .
م: نظر تو چیه؟
ا: نظر من اینه که خب خیلی بستگی به استراتژی [108]داره خب . یه سری استارتاپا یه مقداری از سهامشون [109]رو کنار میذارن از اول …میگن 10% 15% و از اول کنار میذاریم برای استخدام های آتی مون و این استخدام ها معمولا دیگه پرش فکر میکنم 10 نفره اوله یعنی تو اون 10 نفر حالا به یک نسبت هایی به هر کدوم یه مقدار سهام میدن و از بعد از اون هم …
م: ایده ی 10ه از کجا اومده؟
ا: فکر کنم به قول آمریکاییا رول آف تامـه[110] یعنی خیلی …
م: چون 10 تا انگشت داریم مثلا…
ا: شاید… شاید تو بگی 5 نفر نمیدونم شاید استارتاپی فقط به 2 نفر بده ولی منظورم اینه که دیگه از بالای 10 احتمالا این موضوع خیلی معنی نداره . اما راجع به مشکلی که تو صحبت کردی که یکی بخواد ول کنه بره اولا که خب اگر که ثبت رسمی شده و آدما سهام دارن طرف خب میتونه سهامشو بره بفروشه شما میگی من نمیخرم . و این گیر میکنه…
م: قانون تجارت مثلا میگی نمیخرم و نمیدونم…میتونه بدوئه دنبال اینکه ببینه یکی خیلی یا نه .
ا: میخره یا نمیخره که احتمالا نمیخره خیلی احتمالا سخت خواهد بود و گیر میکنین دیگه . و میره تو اون مشکلاتی که فکر کنم قبلش راجع بش یکم صحبت کردیم
م: صحبت کردیم آره.
ا: اما یه راه حلی که داره و اتفاقا قبلش ما داشتیم با …فکر کنم با محسن اتفاقا صحبتشون می کردیم یه بحثیه که بهش یا با حسین بود ببخشید نمیدونم به هرحال بحث وِستینگـه[111] خب . یعنی …
م: وستینگ با وی[112]
ا: آره با وی
م: یعنی چی؟
ا: وستینگ در مورد سهام همین که یعنی پلکانی باشه . خب در واقع یعنی چی . میگه که شما طرف رو استخدام میکنی روز اول بهش سهمی نمیدی میگی شما میای یک سال که موندی اگر همه چی اوکی بود و خواستیم باهم مثلا ادامه بدیم آخر یک سال مثلا شما کلا قراره 2% سهام بگیری آخر یک سال ما نیم درصد بهت سهام میدیم . دوباره سال دومو که موندی آخرش نیم درصد دیگه میدیم …
م: تو این مدت داره حقوقش رو هم میگیره
ا: حقوقشو میگیره حقوقش سرجاش خب . سهامش رو قراره 2%ی که من به شما بدم رو توی 4سال خورد میکنم که مطمئن شم شما مینونی . شما نیای روز اول سهامو بگیری امضا کنی هفته ی دیگه بگی من نمیام این خیلی مرسومه.
م: خیلی از ویسیها[113] و سرمایه گذارا هم همین کارو میکنن . یعنی تو اون ترمشیتی[114] که میدن مشروط میکنن دیگه یعنی میگن که من مثلا فرض بگیرید که 20% سهامو نگه میدارم برای اینکه در 5 سال آینده باشی برای اینکه طرف نگیره و فرار بکنه. فرار بکنه که نه نگیره بره سراغ یه استارتاپ دیگه …
ا: ولی به هر حال…
م: کار عاقلانه اییه
ا: آره به نظر من باشم که حتما این کارو میکنم . خیلی جالبه برام یکی از دوستانی که صحبت میکردیم که داشتن یه استارتاپی راه میندازن …دارن راه میندازن و از اولم سرمایه گذار گرفتن میگفت ما خودمون هم سهاممون الان این شکلیه بین کوفاندِرها یعنی خودمون سهام خودمون رو هم اینطوری کردیم که یکیمون به هر حال یهو پانشه بره و ….
م: خیلی کار عاقلانه ای کردن
ا: خیلی جالب بود برام آره . اینو من واقعا تو ایران حداقل نشنیده بودم .
م: کم دیدیم حالا نگیم ندیدیم
ا: حالا من یه راه دیگه ام باز ممکنه که شما به جای اینکه بگی یک سال کِی.پی.آی[115] بذاری خب . یه نفرو استخدام کنی مثلا برای بازاریابی[116] فروشت بگی هروقت فروش ما به انقدر رسید اون موقع پله ایه که تو میتونی نیم درصدتو بگیری به اون قدر رسید 1درصدتو بگیری.
م: دادن پاداش کار منطقی تری نیست نسبت به دادن سهم؟
ا: ببین …خب تو تا جایی که بتونی که خب ترجیح میدی سهم ندی پاداشو کمیسیون و غیره بدی داریم راجع به کیسی صحبت میکنیم که اون آدمه انقدر برات کلیدیه که میخوای سهم داشته باشه که واقعا بجنگه بعد مال خودش بدونه طولانی باهات بمونه.
م: فکر میکنم به عمر استارتاپ و اندازه اش خیلی بستگی داره یعنی اگر استارتاپ از یه حدی بزرگ تر باشه لااقل خرج و مخارج روزمره ی خودشو دربیاره اگر که شِر[117] نده کار منطقی تری باشه ولی استارتاپه کوچیک مگه چقدر درآمد داره که حالا مثلا بخواد 20%ش رو هم به عنوان پاداش پرداخت بکنه.
{30:07}
ا: 20% رو که هیچ وقت پاداش نمی…ببین معمولا
م: نه بابا ما گرفتیم کی میگه نمیدن
ا: شما کارت درسته! ببین معمولا میگم حالا یعنی خیلی طول میکشه استارتاپ اونقدری درامد به قول تو پیدا کنه که اصلا بتونه آدم استخدام بکنه یا اینکه خب اگه سرمایه گذار گرفتی که قبلا احتمالا ….
م: حساب کتابشو کردی
ا: کردی .خب از این بگذریم . ..
م: میخوای از موضوع نحوه ی اینتِرویو[118] و اینا هم بگذریم؟ یا نه…
ا: من به نظرم باید بگذریم
م: آره چون محسنم نشسته اونجا منم با وجود اینکه خنک ترین لباسم رو امروز پوشیدم ولی در حال تصعید شدنم بازم .
ا: ما یه مقدار به نظرم در حد یه 5 دقیقه راجع به …
م: فرهنگ سازمانی [119]صحبت بکنیم خیلی چیز مهمیه …
ا: صحبت بکنیم و بعد بریم یه نفسی بکشیم خنک شیم و با محسن برگردیم .
م: بسیار عالی .
ا: خب…تو تعریفت الان میثم از فرهنگ سازمانی چیه؟ تقلب نکن!خودت بگو
م: میخوام تقلب کنم! ….. نه تو بگو من الان حضور ذهن خیلی ندارم .
ا: ببین منم واقعا ….
م: بگو بگو بگو
ا: چون یه چیز تو ذهنم یعنی تو ذهن از ایناست که خیلی تعریف کلاسیکی [120]براش ندارم و تو ذهن خودم شکل گرفته حسیه برام ترجیح دادم که واقعا یه مقدار راجع بهش تحقیق کنم و تعریفی رو برای دوستان بگیم که واقعا … ولی ببین یه مجموعه ای از در واقع فرضیات، باورها، ارزش هایی هست که توی اون سازمان جاریه و اون سازمان داره با اون ها اداره میشه ….
م: حتی اگر مکتوب نشده باشه رو دیوار نزده باشن
ا: حتی
م: اون چیزیه که توی ذهن آدم ها داره کار میکنه
ا: و اینکه در واقع تو وارد یه سازمانی میشی حسش میکنی این فرهنگ [121]رو با یه سازمانی کار میکنی با تیمش کار میکنی میری میای اینو تو اینا حس میکنی . خب که حالا ممکنه از نحوه ی لباس پوشیدنشون باشه از نحوه ی تعاملشون باشه، نحوه ی کار کردنشون تیموُرکشون[122] برخوردشون با مشتری . من الان خیلی مثال خوبیه الان بزنم یکی از مشتریام هست که استارتاپ نیستن البته یه شرکت کوچیک 20 نفرس دغدغشون الان همین بودش که میگفتن ما میخواییم این فرهنگ رو جا بندازیم که مثلا مهمون میاد احترام بذارین بلند شین خوش رو باشین لبخند بزنین نه اینکه مثلا آدمایی مثلا 4 زانو طرف سر میزش نشسته بوده مثلا یه مهمونای خیلی عالی رتبه ای اتفاقا اومده بودن و این آدم از جاش تکون نخورده داشته تو اینترنت میچرخیده یا مثلا یه وقت هست شما منشیت نیست یکی دیگه تلفن جواب بده . میگم چیزای خیلی ساده ی اینطوری هم میتونه باشه
م: نه دقیقا اینا اصلا نشون دهنده ی یک بخشی از فرهنگ سازمانیه. مثلا من فکر میکنم بدون اینکه قضاوت بکنم راجع به خوبی یا بدیه قضیه اینکه افراد توی محیط کار همدیگرو با اسم کوچیک صدا بکنن
ا: دقیقا . مصداق…
م: یک موضوعه و وقتی که یک نفر از بیرون میاد اینا چه شکلی باهم چه شکلی باهم دیگه برخورد میکنن.
ا: اصلا اینکه سازمان چقدر رسمی باشه چقدر غیر رسمی باشه که بهت میگم باز مصادیقش همین بحثی که تو کردی اسم صدا کردن، مدل حرف زدن مدل ایمیل نوشتن مدل لباس پوشیدن مدل اصلا چیدمان اون سازمان همه ی این ها مصادیقی از این فرهنگه و اینکه واقعا توی شرایط مختلف آدم ها چه رفتاری از خودشون بروز بدن دوباره این از اون فرهنگه میاد . که میگم محدود به داخل سازمان نمیشه و تعامل دارن با مشتری پیمان کار…
م: تعاملات بیرونی
ا: و غیره هم توش هست اما چرا این رو ما داریم الان راجع بهش صحبت میکنیم به خاطر اینکه ….
م: شاید به خاطر اینکه باید فرهنگا مچ باشه در درجه ی اول .
ا: از اون مهم تر . فرهنگ یه چیزیه که تقریبا من به ندرت دیدم کسی توی ایران بهش توجه بکنه به موقعش خب . فرهنگ یه چیزیه که همون اول شکل میگیره و میمونه و پدرتون در میاد بخوایین بعدا عوضش بکنید خب .
م: یه مثالی من یه عبارتی رو از یک نفر شنیدم که یادم نمیاد کیه یادم اومد میگم گفت که سازمان ها رنگ و بوی بنیان گذارانشون رو میگیرن یعنی به عبارت بهتر اینکه میگی از همون اول شکل میگیره حرف کاملا درستیه و بعدم تغییر دادنش خیلی کار سختیه . همین آقای محسن یوسف پور که این بیرون نشسته من الان میدونم که خیلی دوست داره که یک فرهنگ تغییر رو جا بندازه تا جایی که که میدونم و داره تلاش میکنه خب خیلی اتفاق خوبیه ولی خب تغییر دادنش اونم خیلی کار سختیه. آها یه چیزی یه کامنت خیلی با مزه ای برامون گذاشتن گفتن که اینا که میگین زیاد فرهنگ سازمانی نیست آقای علی آدینه گفته . هستا اما فرهنگ سازمانی فرهنگیه که برای کار کردن دارن وقتی رئیس نیست . شبیه برندینگست!
ا: شبیه پِرسُنال بِرَندینگـه[123]
م: اینم جالب بود یعنی وقتی رئیس نیست یا نه ممکنه خود رئیسم به هر حال داره فرهنگ سازمانیو تزریق میکنه و نمیدونم…
ا: به نظرم اصلا … اصلا اون مدیره باید اصطلاحا رول مدل [124]باشه. باید کسی باشه که همه ازش تقلید کنن. خود مدیره یه بار وقتی که منشی نیست تلفنشو جواب بده. وقتی آبدار چی نیست چایی بیاره خب آدما عادت میکنن که اگه این میکنه پس ما هم بکنیم.
{35:01}
م: و فرهنگ سازمانی به خاطر این مهمه که
ا: که اگر از اول درست جا نیفته تقریبا محاله بعدا بتونی درستش کنی .
م: خب تو استخدام چرا مهمه .
ا: الان میگم . کلا تو امروز نمیدونم، گرمته؟!
م: من گرممه 34 دقیقه هم گذشته خلاصه…
ا: الان این بحث رو ما میبندیم میریم پیش محسن
م: آره …
ا: نه داستانش اینه که ببین وقتی چندتا بنیان گذار استارتاپو شروع میکنن حالا باز اون بحث رول آف تامب است دوباره صحبت 10 نفره میگن تا 10 نفر اول، این 10 نفر اولی که توی استارتاپن فرهنگ اون استارتاپ رو این ها میسازن خب . بعدش که میره جلو از دست آدما دیگه در میره بعد که میشی 15 نفر 20 نفر 50نفر 100نفر همه ی اونا از این هسته ی اولیه یه جوری منشعب میشه . اگر درست چیدی فرهنگ رو تو اون 10 نفر اول حالا 10ه شاید 5 باشه 15 باشه مهم نیست ولی تو اون هسته ی اولیه درست چیدی یه پایه ی درستی هست که بعدا میتونی هدایتش کنی کنترلش کنی ولی اغلب حتی من توی خود فناپ دیجیکالا خیلی جاهایی که تو میبینی به شدت اسکیل کردن و خیلیم موفقن میبینی که اون اول خیلی دقت نکردن به این موضوع بزرگ شدن یه فرهنگ های غلطی جا افتاده که خود فاندر ها مدیریت ها اصلا دوستش ندارن و هرچیم سعی میکنن نمی تونن کاریش کنن با هزار تا مشاور و نمیدونم مربی و غیره و هر کاریتم میکنن انقدر در واقع رفته رسوخ کرده تو اون سازمان که واقعا موندن توش که چه جوری اینو اصلاح کنن و درستش کنن .
م: امید صحبتات تموم شد من یه مثال بزنم…
ا: نه
م: شاکی نمیشی مثال بزنم؟
ا: بزن .
م: خیلی حرف درستی داری میزنی . یه مثال من بزنم از اینکه واقعا خداوکیلی من یه بار اینو دقت کردم . اون موقعی که ما کافه آی تی [125]رو راه انداختیم و کافه آی تی راه اندازی شد خب من تا یه مدتی حتی خودم توی کافه میشستم و ما میدونستیم که با توجه به اینکه یه کافی شاپ داریم دنبال این نیستیم که مثلا آدمه مثلا با دوست دخترش پاشه بیاد اونجا به خاطر اینکه اون محیط ما یه کو وُرکنیگ اِسپِیسی[126] بود که مثلا یه سری کارایی داشت . و اینجوری بود که من تقریبا با بیل وایمیستادم جلوی در کافه آی تی و مثلا فرض بگیر که جلوی اینارو میگرفتم بیرون میکردم یا مثلا خب اینکه توی کافه ی تو سیگار نکشی نفر اول اگر میکشید به نظرم کل قبح قضیه شکسته می شد
ا: بله بله مسائل جالبین
م: آره و هنوز که هنوزه با وجود اینکه من از اوایل یا اواسط خرداد ماه سال 94 توی کافه آی تی نیستم یعنی الان بیشتر از 2 ساله بعضی وقتا هنوز که برمیگردم داخل کافه میبینم که یه سری از چیزایی که حالا به هر حال ارزش هایی بود که راجع بهش توافق کرده بودیم و صحبت کرده بودیم و من فقط اجرا کردنشو بر عهده داشتم مثلا تو اون 5-6 ماه هنوز که هنوزه بعد از 2 سال باقی مونده .
ا: خب ما این بحثو بخواییم ببندیم پس میخوام فقط نتیجه گیری از کل این داستان این باشه که ….
م: فرهنگ سازمانیتونو بدونید چیه…
ا: چیه … براتون بسیار مهم و بحرانی باشه از همون روز اول جا بندازینش و ….
م: دنبال آدمایی باشین که فرهنگو تقویت بکنن
ا: اصطلاحا کالچِر فیت[127] داشته باشه . طرف به اون فرهنگه شما بخوره اگر که شما قراره که تو استارتاپتون 24 ساعته کار کنین طرف کسی نباشه که 8 صبح بیاد 5 بعد از ظهر بره برای مثال خب . طرفی باشه که مثلا میگه شما خیلی تیم ورک [128]شدیدی دارین میکنین طرف کسی نباشه نتونه تیم ورک کنه خب…
م: خیلی حرف درستیه
ا: خب …تمام این حرفارو زدم به این برسم که وقتی اون آدمه رو میبینی حتی اگه از احاظ تخصصی و فنی خیلی مناسبه اما مواظب باشین که کسی نباشه که به فرهنگتون نمیخوره چون 2 تا 3 تا که اینا میشن کل فرهنگ سازمان رو خراب میکنن.
م: و اینا برای اون 1 تا 10 نفر مهمه.
ا: مهم ترین این 1 تا 10 نفر که به شدت باید فوکوس [129]کنین که یه فکر میکنم اِیربیاِنبی[130] بود میخوندم یا یکی از این استارتاپای خیلی معروف بود که حدود 2 تا 3 ماه طول کشیده اولین آدم رو استخدام کنه کوفاندرش …
م: عجب!
ا: خیلی جالبه ها . استارتاپ به اون بزرگی و موفقی میگفت 2 تا 3 ماه طول کشید و مثلا 100 ها آدمو اینترویو کرده چون اون اون آدمی رو میخواسته که واقعا در واقع دورنماشو فرهنگ وهمه چیش با اینا بخونه و فکر کنم سوالشم این بوده که اگه بدونی 6 ماه دیگه میمیری میای امروز تو استارتاپ ما؟
م: عجب سوال…چالشی ای بوده …
ا: بله خیلی خفن بود
م: عجب … عجب
ا: خب بریم یه نفسی بکشیم و ….
م: و بعدشم از محسن دعوت میکنیم که بیاد.
موسیقی
ا: خب دوستان ما برگشتیم تو استودیو[131] بدون محسن. علتشم اینه که در واقع ما با محسن برگشتیم و شروع کردیم حرف زدن و انقدر بحثه خوب بود و انقدر به نظر می اومد جذابه تصمیم گرفتیم در لحظه ای که همون رو ادامه بدیم و کلا یه قسمت جداش بکنیم. بنابراین کل صحبت های ما با محسن رو که فکر کنم یه سومش استخدامه دو سومش تعدیل و اخراج هست رو تو قسمت 7 م خواهیم شنید.
م: و قطعا از دست ندید.
ا: آره
م: بسیار صحبتای خوبی بود.
ا: ما خودمون خیلی دوستش داریم و اون یکی دو موردی رو که ما نرسیدیم این وسط در واقع راجع بهش صحبت بکنیم رو تصمیم گرفتیم الان صحبت کنیم و قسمت 6ام رو اینطوری ببندیم.
{40:05}
م: یعنی ما حتما قسم خوردیم که بیشتر از 50 دقیقه باشه پادکست .
ا: آره اون که 100% ولی تو هر قسمت … آره میثم این وسط داشت میگفت خب بابا بیا یه دونه اپیسود [132]گفتم اصلا راه نداره…
م: بریم خونمون…
ا: ما متوسط تو 55 یا حتی متوسط 57 دقیقس .
م: آره آره مهمه به هر حال آدم استانداردایی که داره باید رعایت کنه .
ا: 100%
م: قرارم شد دیگه به شما نگیم استاد به محسن بگیم استاد ….
ا: آره آره … یه اتفاق خیلی خوب افتاد دوستان اونم که چون محسنم تو یه شرکت آمریکایی کار کرده بوده از این بعد قرار شد که میثم به محسن بگه استاد …. من خلاص شدم ! خب ما 2 تا …
م: چیو جا انداختیم
ا: ما دو تا مورد رو در واقع رد کردیم که به نظرم هردوشم خیلی مهمه یکی اینه که چه جوری شما وقتی تصمیم گرفتی حالا یکیو استخدام کنی فهمیدی مثلا شرح وظایفش چیه دنبال چه جور آدمیه اینا آدمه رو کجا پیدا کنی. الان تو میثم خودت فرض کن میخوای یه شرکتی داری یا یه استارتاپی داری میخوای یه نفری رو جذب کنی یه نیروی فنیه نیروی فروشه نیروی بازاریابیه…
م: قطعا توی شروع من از نت ورکم استفاده میکنم
ا: چه جوری دقیقا؟
م: اول اینکه همون طور که گفتیم باید بدونم که کیو میخوام استخدام بکنم چه آدمی باشه چه ویژگی هایی داشته باشه ….
ا: آره همه ی اینارو میدونم
م: آره همه ی اینارو میدونم . یکی از افرادی که میدونم بیشترین مشابهت رو داره کارش با کار من یا احتمالا همچین آدمی توی مجموعه ی اون آدمارو من میتونم پیدا بکنم زنگ میزنم بهش ایمیل میزنم، مسیج [133]یا ویس [134]تلگرامی بهش میزنم میگم که من دنبال همچین کسی میگردم سراغ داری یا نداری و معمولا اینجوریه که خب باید به تعداد آدم های مختلفی مراجعه بکنم به یک تعدادی باید مراجعه بکنم احتمالا یه سری گزینه هایی میاد اگر که بتونم از همین روش نیاز سازمانمو بر طرف بکنم که قطعا همین کارو میکنم . اگر نه دیگه …
ا: تو سوشال مدیات مینویسی…
م: تو سوشال مدیام مینویسم به عنوان گام بعدی . ولی من هیچ وقت مثلا از لینکدین از آگهی دادن در توی حالا حتی سایت های مرتبط و این حرفا نیرویی استخدام نشه .
ا: خب شاید به اون بدبختی نرسیدی .
م: دور از جون اونایی که به این بدبختی میرسن ولی آره یعنی همیشه اینجوری بوده که …
ا: ببین من تقریبا نه تحقیقا تمام کِلایِنتهام[135] مشکل استخدام دارن این کارو کردن نمیدونم به من و سایر در واقع مشاورا شرکا و دوستانشون گفتن همه ی ماها شیر کردیم و واقعا این الان معضله البته خب حالا کسایی که من باهاشون کار میکنم خب حالا اوناییشونم که استارتاپن استارتاپای بزرگتری هستن 20 نفرن 40 نفرن و غیره ولی منظورم اینه که ما اون حالت های زیادی اتفاق میفته که شما توی نت ورکنت یا شبکه ت نمیتونی پیدا بکنی تو سوشال مدیات میزنی توسوشال … مثلا تو ممکنه به من بگی یا من به تو بگم میثم مثلا تو لینکدینت بزن تو سوشال مدیا توام میزنی اتفاقیم نمیفته دیگه چه راه های میمونه . ببین یه راه اینه که بری خودت توی لینکدین بگردی یا اگر که مثلا یک جایی مثله ایران تلنت که حتی فکر کنم باید خیلی هزینه ی زیادی بدی اما لینکدین حداقل میتونی خودت بری توش بگردی یک راهه بحث آگهی دادن حالا یا توی همشهری روزنامه هاست یا توی سایت های آنلاینه یا توی باز دوباره تو هزینه بخوای بری تو ایران تلنت بذاری جاب این جا است ای استخدام هست به هر حال سایت های اینطوری هستن که راستشو بخوایین هیچ کس من ندیدم خیلی در واقع تجربه ی خوبی داشته، نتیجه ی خوبی گرفته باشه .
م: ببین موضوع امید یه چیزی که هست یکم سهل ممتنعه به نظر من. تو یه وقت داری دنبال نیروی فنی میگردی یه وقت دنبال نیروی غیر فنی میگردی . پیدا کردن نیروی فنی شاید چون تعدادشون کمه به نظر کار سخت تری بیاد ولی تو وقتی که یه کاندیدای فنی سراغت میاد خیلی راحت تر میتونی عرض یابیش بکنی . به خاطر اینکه این آدم یک خروجی ای داشته که این خروجیه قابل اندازه گیریه ولی مثلا تو فرض بگیر دنبال همکاری میگردی که به عنوان منشی کار بکنه دفتر دار کار بکنه من در این مواقع سعی میکنم که صرفا به شبکم اتکا بکنم.
ا: حرفت که درست ولی اولا که میگم ممکنه تو شبکت پیدا نشه و تو واقعا لازم داری چاره ای نداری دوما اینکه طرف دولوپره میگی تو چیکار کردی میگه من مثلا اپ فلان چیزو نوشتم یا تو اون تیم بودم ته اش باز تو ممکنه نفهمی که این آدم چقدر نقش داشته….
م: با رئیسش تماس میگیرم خب . خوب بوده خب…
ا: کار خوبی میکنی اکثر جاهایی که من دیدم این کارو نمیکنن نمیدونم چرا خب و متاسفانه متاسفانه رزومه هایی که توش یا دروغه یا غلو شده بسیار زیاده و من کیس های خیلی زیادی رو میشنوم که میگن طرف اومده اینجا ادعا کرده فلان جا مدیر بوده همین زنگ زدیم اونجا گفتن نه مثلا این اصلا مدیر که نبوده هیچی فوقش کارشناس بوده و مثلا اخراجش کردیم. مسائل اینطوری خیلی هست.
م: خب میدونی یه مشکلی که خیلی وجود داره اینه که آدما معمولا تو رزومه هاشون اون چیزی که آرزو دارن بنویسن رو مینویسن نه اون چیزی که واقعا بودن در حالی که این حالت دوم خیلی …..
{45:01}
ا: آره دوستان ….اصلا بحثه…
م: مفید تره
ا: طعنه زدن و مسخره کردن نیست یه حقیقت تلخیه که من بار ها و بار ها توس استخدام ها اینترویو هایی که توی ایران کردم از طرف در واقع مشتری هام این موضوع رو دیدم آدما چیزهایی میان مینویسن که شما سن طرف رو نگاه میکنی چیزایی که توش نوشته رو جمع میزنی میبینی اصلا درست در نمیاد طرف مثلا باید از 16 سالگی فول تایم کار کرده باشه بعد طرف مثلا یهو فوق لیسانسم داره میگم آقا کی و چه جوری تو اصلا از…از این اشکال پایه اینطوری داریم تا چیزایی که مینویسن و شما ….
م: آقا اول باعث تخریب این اعتماد میشه…
ا: تخریب این اعتماد میشه تمومه . اون آدم …
م: تموم میشه این آدم .
ا: آره اون آدم تمومه و من نمیدونم دو جور رزومه معمولا میبینم عمدتا شاید بگم 90% رزومه ای که من میبینیم یا خیلی خلاصس طرف فقط نوشته من فلان جا شغلم فلان تموم شده رفته یا انقدر زیاد نوشته و چیزای بی ربط بهم مثلا یه نفر اومده 26 سالشه لیسانس داره فوق لیسانس داره تخصص مدیریت پروژه [136]داره بعد مشاور فروش بوده بعد مثلا نرم افزار نمیدونم وفاداری مشتری تو تیمش … یه چیزای بی ربطی که بعد تو میگی آقا تو آخر چیکاره ای تو مثلا مدیریت پروژه اومدی تو اصلا کجا فروختی که بلد باشی که تازه مشاوره فروش شی…
م: و یه نکته ی عجیبی که هست اینه که خیلیم به هوش تو به عنوان مصاحبه کننده اتکا نمیکنن. اخیرا من از طرف جایی مشغول مصاحبه بودم دوستی اومد گفت که من فلان مورد فنی رو به فلان آدم توی اون شرکت یا تو اون مجموعه اطلاع دادم و به عنوان مشاورشون . من خب اون اون شرکت آشنا بودم با سطر تا ذیل شون با مدیرانشون گفتم که با…به این آقای آ تو گفتی یا به آقای بی گفتی گفت نه من به آقای آ گفتم . خب من همون جا ردش کردم و در انتها 2-3 تا توصیه کردم بهش . یکیشم این بود گفتم ببین دروغ نگو من به نظرم میاد تو دروغ گفتی یا در خوشبینانه ترین حالت غلو کردی به خاطر اینکه آدم آ آدم فروشه و اصلا هیچ کاری نداره به مسائل فنی شاید تو منظورت آدم به بوده اگر که انقدر تو مطمئنی و میگی که من انقدر آدم خفن و بزرگیم که مثلا دارم به اون مجموعه مشاوره میدم قاعدتا باید فرق این دو تارو بدونی. اگه نمیدونی یعنی داری احتمالا یه غلوی میکنی و این آدم ممکن بود اگه این غلو رو نکنه خیلی موقعیت خوبی به دست بیاره .
ا: چرا این نکته ی خیلی مهم، حالا واقعا به نظر من اگر یکی درست بخواد استخدام کنه اینکه طرف صادق باشه شفاف باشه خودش باشه و پتانسیل [137]رشد و یادگیری داشته باشه حداقل برای شخص من تو استخدام از همه چیز دیگه مهم تره ممکنه یه نفر بیاد واقعا مثلا من دنبال مثلا چه میدونم دنبال مثلا تحلیلگره فرایندم طرف هیچ کاری تو فرایند نکرده باشه یاد سابقه کاری کمی داشته باشه ولی ببینم این آدم واقعا دوست داره یاد بگیره واقعا سعی داره میکنه میخواد رشد کنه…
م: خمیر مایه اشو داره
ا: خمیر …آفرین خمیر مایه شو داره و نشسته نمیاد بگه بله من 3 سال کاره فرایند کردم چون این اتفاق خیلی میفته و من …دو تا سوال از طرف میکنی 3 تا سوال یه ریزه تخصصیش میکنی یه ریزه در واقع پیچ و خم داستان رو زیاد میکنی طرف نمیتونه دیگه شروع میکنه به صحرای کربلازدن…
م: خودشو لو میده…
ا: خودشو لو میده و همون جا اون مصاحبه تموم میشه .
م: اون مصاحبه و اون آدم
ا: در حالی که اون آدم میتونست خیلی رک و راست بگه نه آقا من تو این زمینه کار نکردم ولی علاقمه خیلیم خوشحال میشم بیام اینجا یاد بگیرم . حاضرم هستم مثلا کتابشو بدین من بخونم و فلان کنم و غیره . توی راه های پیدا کردن بودیم ما حالا کشیده شدیم تو مصاحبه یه خورده . به هر حال رویداد ها جاهای خوبی هستن منتها بدونید که تو چه رویدادی هستی چه آدم هایی دارن تو اون رویداد میان آدم واقعا این کسی که ادعا میکنه هست . رویداد فقط یه نقطه ی آشناییه به نظر من برای شما ها .
م: درسته نقطه ی شروعش …
ا: نقطه ی شروع آشناییه خب .
م: همون جوری که خاطرت باشه توی اپیزود تنها نرو فکر میکنم که قسمت چهارم بود اگه اشتباه نکنم راجع بش صحبت کردیم که این فقط اون عاشق شدن اولیه هست . این که یکی از جلوت داره رد میشه یه جرقه ای تو ذهنت میخوره که این میتونه با من کار بکنه حالا اونجا راجع به کوفاندرا و هم بنیانگذارا صحبت کردیم اینجا راجع به بقیه ی اقسام همکاری صحبت میکنیم . این آدم به نظر میاد میتونه ولی این به این معنی نیست که اگر تو یکیو دیدی باهاش همسفر بودی حتی …نمیدونم بتونی باهاش …استخدامش بکنی یا مثلا الزاما همکار خیلی خوبی باشه برات .
ا: قسمت …. در واقع تیکه ی آسون ترو اینکه یه نفسه راحتی بکشیم نسبت به بحث شریک و هم بنیان گذار اینه که به هر حال شما دارین طرفو استخدام میکنین در بدترین حالت میتونین اخراج کنین یا تعدیل کنین خب . در حالی که اگه شما یه هم بنیان گذار انتخاب بکنین و بخوایین از هم جدا شین احتمال خیلی زیاد اون استارتاپ کلا میپاشه و تموم میشه .
م: بله ریسکاش[138] بالاس .
ا: هر چند ریسک اینجا خیلی پایین تره اما همون طور که ایشالا قسمت بعدی رو گوش بکنید محسن توش اشاره کرده هزینه ی بسیار سنگینی برای شما خواهد بود از لحظه ای که یه کسی رو استخدام میکنید به خاطر تصمیم گیریای بعدیش وقتی که باید بذارید انرژی ای که بذارید و غیره در نتیجه برگردیم به حرف میثم که بسیار سخت استخدام کنید و حرف محسن که میگه تا جایی که میتونین استخدام نکنین …
{50:18}
م: اِسپویل[139] کردی بالاخره ….
ا: آره …. تا جایی که می تونید ….
م: استخدام نکنید
ا: استخدام نکنید مگر اینکه مجبور باشید و اگر شدید واقعا وقت بذارید و می ارزه این وقتو انرژی ای که بذارید که آدم درستی رو انتخاب کنید….
م: و مثالی که تو خیلی….من تحت تاثیر قرار گرفتم از این صحبتی که کردیم اینکه تو بتونی یک نیروی خوب رو استخدام بکنی شبیه همون ماجراییه که میگن که…و نگه اش داری تا اینکه اخراجش بکنی مثل اینه میگن که هزینه ی پیدا کردن یک مشتری جدید در بهترین تخمین ها بین 5 تا 20 برابره …ببخشید هزینه ی نگه داشت یک مشتری فعلی …همونی که گفتم! هرچه 10 برابر نگه داشت یک مشتری جدیده . یعنی بهتره که نیروی خوبی رو استخدام بکنیم و نگه داریم تا اینکه تعداد زیادی نیرو رو به کار بگیریم و بعد اخراج بکنیم . ضربه های اون قضیه بیشتره .
ا: خب یه خورده ام میخواستیم راجع به کلا مصاحبه صحبت کنیم . ببینین دوستان وقتی که شما حالا دوباره با فرضی که فهمیدید که کیه مثلا کیو میخواین استخدام کنین عنوان شغلیش چیه نقشاش چیه شرایط احرازش چیه فلان همه ی این هارو درآوردین حالا از کانال های مختلفم شما اقدام کردین به پیدا کردن این آدمه حالا این آدمه اومد و میخواد باهاتون مصاحبه کنه . اولا اگر که کوچیک هستین مثلا 10 نفر 15 نفر 20 نفر هستین به نظرم خیلی مهمه به خاطر مسائل فرهنگ سازمانیتون که خود فاندر ها یا بنیان گذارا حتما این آدمارو مصاحبه کنن . من شده در واقع حالا سازمان هایی رو یا استارتاپ هایی رو دیدم که مثلا شدن 5 نفر 10 نفر و وظیفه ی استخدام رو دادن به یکی دیگه که بنیان گذار نیست . این اشتباه رو نکنید چون این سازمانه شماست بسیار مهمه اون 10 نفر 15 نفر اولی که شما استخدام می کنید خیلی مهمه تاکید میکنم در نتیجه حتما خودتون توش شرکت داشته باشین و حتما هم میتونید که لازم نیست یه نفر رو یک بار مصاحبه کنید شما میتونید یه بار خودتون بکنید یه بار هم بنیان گذارتون بکنه یه بار یکی دیگه از نیروهاتون بکنه یه بار دسته جمعی بکنید سخت بگیرید سخت بگیرید و ….
م: من یه بار یه دستیار میخواستم استخدام کنم بنده ی خدا 4 بار اومد و رفت و راضی هم هستم از انتخابی که کردم . تعدده باعث میشه که صبحت های مختلف مطرح بشه جنبه های مختلف از شخصیت یک نفر رو آدم بشناسه .
ا: و شاید خیلی به نظرتون حالا عجیب و پیچیده بیاد که آقا ما یه استارتاپیم الان 3 نفریم اینایی که الان دارن امید و میثم میگن اوو وقت خیلی اضاقه کاریه ولی مطمئن باشید که یه روزی برمیگردین …
م: دیر یا زود …بهش برخورد میکنین
ا: آره بهش برخورد میکنید . ببینید شما از جنبه های مختلف باید آدمه رو بسنجید یکی در واقع مهارت های فنیه حالا فنی اگه دولوپر میگیریم به حالت دولوپمنت [140]اگه بازاریابیه بازاریابی، کار ندارم تخصصی که میگیرین مهارت های تخصصیشه . یه سری مهارت های نرم و رفتاری و غیره س خب . بحث اخلاقیاته یه سری نمیدونم مهارت های عمومیه مثل اینکه طرف بلد باشه ایمیل بزنه با کامپیوتر کار کنه فلان و فلان میخوام بگم انواع و اقسام مهارت های مختلفه که شما برای همه ی این ها تو مصاحبه باید وقت بذارید همه ی این هارو تست کنید . بحث تیپ شخصیتیه که… جا داشت که یادی بکنم از احسان طریقت عزیز که موضوع مورد علاقشه که واقعا شما بدونی برا اون کسی که داری استخدام میکنی برای اون نقش چه تیپ شخصیتی ای اصلا مناسبه و این آدمی که اومده آیا اون تیپ شخصیتی رو داره نزدیکه یا نه .
م: همین الان من کات [141]بکنم یه بار ما اتفاقا با خود احسان و با آقای عطاران که به هر حال خیلی علاقه دارن به این موضوعات صحبت میکردیم اینی که خب اوکی من الان مثلا باید میدونم که باید دنبال یه آدم ای.ان.اف.جی[142] بگردم اگر که مثلا یکی ای.ان.تی.جی[143] بود نمیگیرمش؟ یا نه اصلا چقدر واقعا این در مقابل مجموعه ی نیازهای سازمان من موضع پر رنگیه
ا: سوال خیلی خوبیه به نظرم کاملا شما به عنوان مدیر یا حالا بنیانگذار یا هر چیزی باید این قدرت رو داشته باشی که اون آدمی که میخوای رو از تو این مصاحبه ها انتخاب کنی . یکی از فاکتوراش پِرسُنَلِتی تایپـه[144] یا تیپ شخصیتیه …
م: ما …امید نفست از جای گرم در میاد . الان مثلا حتی بعضا پیش میاد که یه دونه دولوپر وقتی که میخوان پیدا نمیشه . حالا مثلا اینکه من بخوام بیام روی تایپ شخصیتیش تبدیل بکنم به عنوان یک معیار اتکا بکنم…
{55:01}
ا: خب حالا اینوریشو…من حرفتو کاملا قبول دارما خب این اینی که الان نیروی خوب پیدا نمیشه دلیل نمیشه تو بد مصاحبه کنی کامل مصاحبه نکنی درست
م: همین طوره بله کاملا درسته
ا: اینو یه دقیقه بذاریم کنار . فرض بکنیم که نیرو هست چون اینی که حالا نیرو نیست چیکار کنیم واقعا یه بحث کاملا جداییه خب . ما الان برگردیم به خود اِستِراکچِرها[145] یا ساختار مصاحبه بحث من اینه که شما از …ممکنه هم شما تصمیم بگیری آقا من دارم اصلا کلا دولوپر میخوام بگیرم تیپ شخصیتش برام مهم نیست
م: پس به جایگاه سازمانی کسی که داره استخدام میشه بستگی داره
ا: ببین من دارم یه در واقع شاید یه چک لیستی [146]رو راجع به مصاحبه میگم …خب
م: همین طوره بله
ا: شما میتونی به عنوان کارآفرین [147]مدیر هر چی از تو این انتخاب کنی . اما به هر حال بحث مهارت ها خیلی مهمه بحث اینکه به فرهنگ سازمانیه شما بخوره بسیار مهمه که تو قسمت باز هفتم ….
م: تو همین قسمت صحبت کردیم…
ا: تو همین قسمتم صحبت کردیم نه با محسنم تو قسمت هفتم حرف زدیم …
م: آره
ا: بحث دیگه اینه که شما وقتی استارتاپ هستین دنبال کسی باشید که توانایی کارآفرینی داره با ریسک پذیری وکیه آدم ریسک پذیریه آدمیه که با قدم قطعیت با شکست خوردن با بالا پایین رفتن میتونه بسازه 24 ساعته بخواد کار بکنه ….
م: استارتاپ کارمند نمیخواد؟ کسی که روحیه ی کارمندی داشته باشه؟
ا: خیلی زوده
م: نمیشه انتظار داشت که واقعا تمام آدم هایی که توی استارتاپن واقعا تمایل داشته باشن به اینکه 24،7[148] کار بکنن
ا: باید برگردیم به تعریف استارتاپ و اینکه الان تو چه فازی از استارتاپه . تو خودت الان نمیدونم دیگه تو کدوم قسمت بود داشتی هی پشتیبان یا نماینده ی استارتاپای حالا خیلی …
م: کوچیک بودم من
ا: خب من دارم راجع به یه استارتاپ خیلی کوچیک حرف میزنم که احتیاج داره اون چند نفری که استخدام میکنه هم جنس خودشون باشن . خب
م: قبول دارم حرفتو .
ا: بعدا چرا کارمند احتیاج داره بعدا طرف 9 میره 5 میاد باز بستگی داره اگه این آدم میبینیدش که قراره بعدا کسانی رو مدیریت کنه یا رهبری[149] بکنه …
م: رشد بکنه
ا: اینکه این آدم اصلا پتانسیل رشد پتانسیل یادگیری داره چقدر احتمالش هست که بتونه یه رهبر خوبی تو سازمانتون بشه . میتونید در واقع از یک سری حالا کِیس اینتِرویو[150] بهش میگن یا تست بهش میگن میتونید تو اون زمینه ی تخصصی طرف یک…یک آزمونی خیلی سریع 10 دقیقه ای یه ربعه ازش بگیر من جاهایی که خودم قدیما مصاحبه میکردم این کار خیلی شده و بیشترم دنبال اینن که طرز فکر شما نوع نگرش شما چیه خیلی مهم نیست اون مسئله رو شما بتونید حل کنید لزوما جواب بهینه بدین .
م: اَپروچت[151]…رویکردت در حل مسئله….
ا: رویکردت چیه آیا سیستماتیک [152]فکر میکنن حالا بستگی البته به نقشت داره ها خب ممکنه شما اگه داری یه آدم فنی ای میگیری یا پروگرمر [153]میگیری کلا بگی آقا اینو بیا الان یه کدی همین الان بشین بزن این کارو بکن من نمیدونم منظورم اینه که به هر حال …
م: بله میکنن این کارو دیدم من
ا: خب…چون میگم انواع اقسام تست هارو حواستون باشه میتونین که توی این …به طرف بگین 2 ساعت بیاد 1 ساعت باهاش صحبت کنین یک ساعتم بشینه این تست هارو بزنه…
م: و همه ی اینا پیش فرضش اینه که ما باید به سختی استخدام بکنیم .
ا: بله
م: و تا جایی که میتونیم باید از تمام پارامترها مطمئن باشیم .
ا: و … و می تونید به هر کدوم امتیاز دهی کنید اگه چند نفر مصاحبه میکنید طرف رو فاکتورهاتونو [154]بنویسید هر کی امتیاز بده بعدا شما 10 نفرو….
م: وزن دهی بکنی
ا: وزن دهی کنید و حتی …باز میگم به نظرتون شاید پیچیده و کاغذ بازی بیاد ولی از ایناس که واقعا بعدا میفهمید که چقدر مهم بوده . ما یه کمی بیشتر وقت نداریم اگر خواستی ریسکتونو کم بکنید که حتما توصیه می کنم این کارو بکنید دوره ی آزمایشی بذارید کوتاه و اولش به کسی سهام ندید بحث وستینگ بود که حالا یا کردیم فکر میکنم تو همین اپیسود از اون پلکانی در واقع سهام پلکانی میتونین استفاده کنید . و در نهایتم اون شمه و اینکه واقعا ته دلتون حس کنید بله این اون آدمس تجربه نشون داده نقش مهمی رو بازی میکنه تا 2،2تا 4 تای روی کاغذ …
م: ولی همه ی این کارهارو انجام بدین ته اش با اون شمه و حسه تصمیم بگیرین . چی میگن میگن که با عقلت انتخاب کن با مغزت تصمیم بگیر یه همچین چیزه اینارو میگن آره…همون اون! یعنی آره . همه ی این کارارو بکنین ولی آخرش ببینین که خلاصه درونتون چی میگه .
ا: کاملا باهات موافقم . خب دوستان ما خیلی حرف زدیم و سعی کردیم این 2 تا چیزی که ….
م: گولتونم زدیم! گفتیم مهمون داریم ولی مهمون نداریم .
ا: خیلی ممنون که مارو گوش کردین. حتما قسمت بعدی رو من تاکید میکنم گوش کنید خیلی صحبت محسن جذاب و جالبه و از خودتون مواظبت کنین .
م: با ما هم در ارتباط باشین با روش هایی که میدونین ما فایل های صوتی این پادکست هارو با یکی دو سه هفته تاخیر در کانال تلگرامیمون قرار میدیم . کانال تلگرامی 10ampodcast مرسی که با ما بودید
ا: تا قسمت بعدی خداحافظ
م: خدا نگه دار
[1] لایو (Live): پخش زنده
[2] برندینگ (Branding): برند سازی؛ طراحی و معرفی برند تجاری سازمان ها، محصولات، خدمات و …
[3] اینستاگرام (Instagram): یک نرمافزار و شبکهی اجتماعی برای به اشتراک گذاری عکس و ویدئو
[4] استارتاپ (Startup): سازمانی موقتی است با هدف ایجاد محصول، خدمت و یا بازار جدید که دارای ویژگی رشد مقیاس پذیر و سریع، مدل کسب و کار تکرارپذیر و درآمدزا در شرایط عدم قطعیت است. استارتاپ عموما داری ویژگیهای نوآورانه، فناورانه مثلا مرتبط با اینترنت و ارتباطات دیجیتال است. (برای اطلاعات بیشتر قسمت 0 از فصل 1 از پادکست 10 صبح را بشنوید.)
[5] هنداوت (Handout): یادداشت دستی؛ در اینجا اشاره به موضوعات و سرفصل هایی است که توسط میثم و امید، قبل از ضبط هر قسمت نوشته شده است.
[6] اپیزود (Episode): قسمت
[7] منتور (Mentor): برای اطلاعات بیشتر قسمت 8 از فصل 1 از پادکست 10 صبح را بشنوید.
[8] کوچ (Coach): برای اطلاعات بیشتر قسمت 8 از فصل 1 از پادکست 10 صبح را بشنوید.
[9] تایپ (Type)
[10] فناپ (Fanap): شرکت فناوری اطلاعات و ارتباطات پاسارگاد آریان (فناپ) با سرمایهگذاری گروه مالی پاسارگاد و همکاری جمعی از نخبگان و فارغالتحصیلان دانشگاههای برتر کشور تأسیس شد.
[11] هم بنیان گذار (Co-founder)
[12] تیم (Team)
[13] سرمایه (Capital)
[14] سرمایه گذار (Investor)
[15] تجربه (Experience)
[16] اسکیل (Scale): مقیاس، اندازه
[17] روتین (Routine): کارهایی که به صورت تکراری انجام می شوند.
[18] فتوشاپ (Photoshop): نرم افزاری برای ویرایش عکس و ایجاد فایل های گرافیکی که توسط شرکت ادوبی تولید و منتشر شده است.
[19] ریلیز (Release): رها کردن، منتشر کردن؛ در اینجا منظور فایل فوتوشاپ انتشار و آماده استفاده است.
[20] رول (Role): نقش، وظیفه
[21] توسعه محصول (Product Development)
[22] فنی (Technical)
[23] فناوری (Technology)
[24] توسعه بازار (Market Development)
[25] مارکتینگ (Marketing): بازاریابی
[26] فروش (Sales)
[27] مشتری (Customer)
[28] ادمینستریتیو (Administrative): اجرایی
[29] دولوپر (Developer): برنامهنویس، توسعه دهنده نرم افزار
[30] آی تی بیسد (IT Based): بر پایه ی فناوری اطلاعات، مبتنی بر فناوری اطلاعات
[31] درآمد (Revenue)
[32] ترنزاکشن (Transaction): تراکنش
[33] هزینه (Cost)
[34] ارزش گذاری (Valuation)
[35] پارامتر (Parameter): معیار و شاخص
[36] اسنپ (Snapp): سامانه و نرم افزار هوشمند ایرانی درخواست تاکسی آنلاین
[37] شتاب دهنده (Accelerator)
[38] سود (Profit)
[39] سرور (Server)
[40] اپ (App: Application): نرمافزار؛ عموما اشاره به نرم افزارهایی است که در تلفن های همراه هوشمند نصب می شود.
[41] اکسل (Excel): نام برنامه ای است که توسط شرکت مایکروسافت تهیه شده است و با استفاده از آن می توان محاسبات، رسم نمودار، جداول محوری و … را انجام داد.
[42] سازمان (Organization)
[43] شرکت دانش بنیان: موسسات خصوصی یا تعاونی هستند که به منظور افزایش علم و ثروت، توسعه اقتصادی بر پایه دانش و تحقق اهداف علمی و اقتصادی در راستای گسترش اختراع و نوآوری و در نهایت تجاری سازی نتایج تحقیق و توسعه ( شامل طراحی و تولید کالا و خدمات ) در حوزه فناوری های برتر و با ارزش افزوده فراوان ( به ویژه در تولید نرم افزارهای مربوط ) تشکیل می شود.
[44] سی ای او (CEO: Chief Executive Officer): مدیرعامل یا مدیر ارشد اجرایی
[45] سی تی او (CTO: Chief Technology Officer): چیف تکنولوژی آفیسر، مدیر ارشد فنی
[46] سی ام او (CMO: Chief Marketing Officer): چیف مارکتینگ آفیسر، مدیر ارشد بازاریابی
[47] سی اف او (CFO: Chief Financial Officer): مدیر ارشد مالی
[48] سی لول (C-level): مدیران سطوح ارشد شرکت را میگویند.
[49] رشد (Growth)
[50] کریر پت (Career Path): مسیر شغلی
[51] مدیر توسعه محصول (Product Development Manager)
[52] لینکداین (Linkedin): شبکهای است که افراد مختلف با تخصصهای گوناگون در آن عضو میشوند و با حرفهایهای کار خود ارتباط برقرار میکنند. هدف این افراد ارتباطات کاری، اشتراکگذاری دانش و مهارت یا پیدا کردن بهترین موقعیتهای شغلی است.
[53] چیف (Chief): مدیر ارشد
[54] منیجر (Manager): مدیر
[55] دپارتمان (Department): بخش، واحد
[56] منابع انسانی (Human Resources)
[57] سرچ (Search): جستجو کردن
[58] کارشناس تولید محتوا (Content Production Expert)
[59] لول (Level): سطح
[60] چنج منیجمنت (Change Management): مدیریت تغییر
[61] چنج (Change): تغییر
[62] سرویس (Service): خدمت
[63] دان (Down): پایین؛ در اینجا منظور این است که آن سیستم به خوبی کار نمیکرده یا متوقف شده بوده است.
[64] اکسس (Access): دسترسی
[65] بک گراند (Background): سابقه؛ در اینجا منظور سوابق کاری، تحصیلی و حرفه ای فرد است.
[66] تیم (Team)
[67] فیل (Fail): شکست خوردن
[68] آی تی (IT: Information Technology): فناوری اطلاعات
[69] محصول (Product)
[70] پی اچ پی (PHP): یک زبان برنامهنویسی است که برای طراحی وب، توسعه یافته است.
[71] دات نت (Net.): یک زبان برنامهنویسی است که برای طراحی وب، توسعه یافته است.
[72] سرور (Server)
[73] سایت (Site): اشاره به وب سایت است.
[74] اسکیل (Scale): مقیاس، اندازه؛ در اینجا اشاره به ویژگی مقیاسپذیری و رشد و توسعهی بسیار سریع در استارتاپهاست.
[75] فاندر (Founder): بنیانگذار
[76] برند (Brand)
[77] کاندیدا (Candidate)
[78] کامنت (Comment): نظر، اظهار نظر
[79] فیدبک (Feedback): بازخورد
[80] ایران تلنت (Irantalent): سایتی ایرانی که واسط بین متقاضیان استخدام و سازمان ها است که امکان مصاحبه و استخدام را از این طریق فراهم می کند. به این صورت که افراد متقاضی استخدام، در آن رزومه های خود و سازمان ها نیازمندی های شغلی خود را به اشتراک می گذارند.
[81] جابینجا (Jabinja): سایتی ایرانی که واسط بین متقاضیان استخدام و سازمان ها است که امکان مصاحبه و استخدام را از این طریق فراهم می کند. به این صورت که افراد متقاضی استخدام، در آن رزومه های خود و سازمان ها نیازمندی های شغلی خود را به اشتراک می گذارند.
[82] رزومه (Resume): سندی که در آن شرح سوابق تحصیلی، کاری، حرفه ای، مهارت ها، توانایی و… افراد نوشته شده است و عموما برای استخدام استفاده می شود.
[83] شبکه اجتماعی (Social Media, Social Network)
[84] رویداد (Event)
[85] شبکه (Network): برای اطلاعات بیشتر قسمت 4 از فصل 1 از پادکست 10 صبح بشنوید.
[86] شنوتو (Shenoto): یک بستر نرمافزاری برای انتشار، پخش، به اشتراکگذاری، دانلود و خرید فایلهای صوتی (پادکست) و کتابهای صوتی در محیط وب و اپلیکیشن است.
[87] وب سایت (Website)
[88] توییتر (Twitter): یک شبکهی اجتماعی و سرویس ارائه دهندهی میکروبلاگ است که به کاربران اجازه میدهد تا ۲۸۰ حرف، پیام متنی را که توییت نامیده میشود، ارسال کنند.
[89] منشن (Mention): نام بردن موضوع یا شخصی؛ در اینجا منظور نام بردن شخص یا حساب کاربری در شبکه های اجتماعی است.
[90] تلگرام (Telegram): یک نرمافزار و پیامرسانی فوری مبتنی بر تکنولوژی ابری، ویدئو، تلفن و سرویس صوتی از طریق IP با رمزگذاری انتها به انتها فقط برای چت مخفی است، در حالی که چت ابری از رمزگذاری کلاینت-سرور/ سرور-مشتری استفاده میکند و پیامهای آن بهصورت رمزگذاری شده در ابر تلگرام ذخیره می شوند.
[91] سوشیال مدیا (Social Media): رسانه اجتماعی؛ البته به جای آن اغلب از اصطلاح شبکه اجتماعی استفاده می شود.
[92] کانال(Channel): در اینجا کانال تلگرامی منظور است.
[93] ریلکس (Relax)
[94] فول تایم (Full Time): تمام وقت
[95] ویژن (Vision): چشم انداز، دورنما
[96] پرزنت (Present): ارائه کردن، معرفی کردن
[97] کافه بازار (Cafe Bazaar): نام وبسایت و نرمافزاری ایرانی که بستری برای ارائهی برنامهها و بازیهای اندرویدی است.
[98] دیجی کالا (Digikala): نام یکی از وبگاههای فعال در زمینهی تجارت الکترونیک در ایران است. این وبگاه، بزرگترین فروشگاه آنلاین در ایران است.
[99] کسب و کار (Business)
[100] سافت اسکیل (Soft Skills): مهارت های نرم؛ ترکیبی از مهارتهای افراد، مهارتهای اجتماعی، مهارتهای ارتباطی، ویژگیهای شخصیتی، نگرشها، ویژگیهای شغلی، هوش اجتماعی و ضرایب هوش هیجانی و غیره است که افراد را قادر میسازد تا با دیگران، عملکرد و تعامل خوبی داشته باشند.
[101] کامپنسنشن پکیج (Compensation Package): جبران خدمات کارمندان شامل مواردی همچون حقوق، مزایا، کارانه، کیمیسیون و… است.
[102] المان (Element): اصل، اساس
[103] کیس (Case): مورد
[104] کوفاندر (Co-founder): هم بنیانگذار
[105] پکیج (Package): بسته
[106] بنیان گذار (Founder)
[107] کمیسیون (Commission)
[108] استراتژی (Strategy)
[109] سهام (Stock, Shares)
[110] رول آو تام (Rule Of Thumb): قانون مبتنی بر تجربه
[111] وستینک (Vesting): حق واگذاری سهام؛ واگذاری و تخصیص سهام یک سازمان، در طول زمان و به صورت مرحله ای به افراد واجد شرایط.
[112] وی (V)
[113] وی سی (VC: Venture Capital): شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر یا جسورانه
[114] ترم شیت (Term Sheet): سندی که در آن توافقهای بین سرمایهپذیر (گیرندهی تسهیلات) و سرمایهگذار در آن قید میشود.
[115] کی پی آی (KPI: Key Performance Indicator): شاخص کلیدی عملکرد (برای اطلاعات بیشتر قسمت 52 از فصل 2 از پادسکت 10 صبح را بشنوید.)
[116] بازاریابی (Marketing)
[117] شر (Shares): به اشتراک گذاشتن؛ در اینجا به معنی سهم است.
[118] اینترویو (Interview): مصاحبه
[119] فرهنگ سازمانی (Organizational Culture)
[120] کلاسیک (Classic)
[121] فرهنگ (Culture)
[122] تیم ورک (Teamwork): کار تیمی
[123] پرسنال برندینگ (Personal Branding): برندسازی شخصی
[124] رول مدل (Role Model): الگوی افراد؛ شخصی که به عنوان الگو، برای افراد زیادی الهامبخش باشد.
[125] کافه آی تی (IT-Cafe): این محل، توسط مرکز نوآوری و فناوری شرکت فناپ افتتاح شده است و فضایی برای استقرار تیمهای استارتاپی و برگزاری کارگاهها و رویدادهای آموزشی و ترویجی در حوزه فناوری اطلاعات است.
[126] کو ورکینگ اسپیس (CoWorking Space): فضای کار اشتراکی؛ فضای کاری که در آن افراد و کسب و کارهای مختلف می توانند از میز کاری، اینترنت، اتاق جلسات و … به صورت مشترک استفاده کنند.
[127] کالچر فیت (Culture Fit): تناسب فرهنگی
[128] تیم ورک (Team Work): کار گروهی
[129] فوکوس کردن (Focus): تمرکز کردن
[130] ایر بی ان بی (Airbnb): استارتاپ و وب سایتی برای کرایه مکانهای اقامتی است.
[131] استودیو (Studio): اشاره به محل و اتاقی است که ضیط برنامهی پادکست در آن انجام میشود.
[132] اپیسود (Episode): قسمت
[133] مسیج (Message): پیام
[134] ویس (Voice): صدا؛ در اینجا منظور ارسال پیام صوتی از طریق نرم افزارهای پیام رسان است.
[135] کلاینت (Client): مشتری
[136] پروژه (Project)
[137] پتانسیل (Potential): توانایی بالقوه
[138] ریسک (Risk)
[139] اسپویل (Spoil): خراب کردن، ضایع کردن؛ در اینجا به معنی افشاسازی و لو دادن میباشد.
[140] دولوپمنت (Development): توسعه
[141] کات (Cut): قطع کردن، بریدن
[142] ای ان اف جی (ENFJ): اشاره به یکی از تیپ (انواع) شخصیت است.
[143] ای ان تی جی (ENTJ): اشاره به یکی از تیپ (انواع) شخصیت است.
[144] پرسنالیتی تایپ (Personality Type): تیپ (نوع) شخصیتی
[145] استراکچر (Structure): ساختار
[146] چک لیست (Check List)
[147] کارآفرین (Entrepreneur)
[148] 24،7 (Twenty-Four Seven): بیست و چهار ساعت در روز، هفت روز در هفته؛ در اینجا منظور این است که همیشه بر کار متمرکز باشند.
[149] رهبری (Leadership)
[150] کیس اینترویو (Case Interview): نوعی از مصاحبه است.
[151] اپروچ (Approach): رویکرد
[152] سیستماتیک (Systematic): اصولی، نظام مند
[153] پروگرمر (Programmer): برنامه نویس
[154] فاکتور (Factor): عامل
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد