سهام را کی داده، کی گرفته؟!
راهاندازی یک استارتاپ، به جز داشتن ایده، تیمسازی و داشتن مهارتهای مذاکره و فروش نیازمند دانستن حداقلهایی در مورد شرکتداری است. شاید بتوان گفت یکی از مهمترین مباحث شرکتداری، مسئله تقسیم سهام است.
ممکن است همبنیانگذار شما، دوست یا آشنای قدیمی شما باشد که بسیار هم به او اعتماد دارید و خاطرات خوشی را با یکدیگر گذراندید. اما یادتان باشد که استارتاپداری مثل شمال رفتن با دوستانتان نیست؛ شما با استارتاپتان و با همبنیانگذارتان ازدواج میکنید!
بنابراین منتظر اختلافنظرها، بحرانهای مالی و اقتصادی، سوءتفاهمها، بیحوصلگیها و خستگیها باشید. فکر آن روزی را بکنید که اختلافتان حسابی بالا بگیرد؛ روزی که چشم در چشم همبنیانگذار استارتاپتان بگویید: «همهی کارها را من کردم، همهی بیخوابیها را من کشیدم و تو هیچ وقت کار مفیدی نکردی!»
پس به نظر میرسد بهتر است میخ اول را محکم بکوبید تا از بحرانها هم به سلامت بگذرید.
یکی از مهمترین کارهایی که در همان مراحل ابتدایی باید با همتیمی خود انجام دهید، تصمیمگیری در مورد تقسیم سهام است. درست است که سهام شما بعد از هر راند جذب سرمایه تغییر میکند، اما به هر حال از روز اول باید به برخی موارد فکر کنید و به توافق برسید.
توجه کنید که اصطلاحاتی مثل رقیقشدن سهام، سهام ممتاز یا سهام تشویقی از مواردی هستند که ممکن است در زمان تقسیم سهام به گوشتان بخورد. بنابراین بهتر است قبل از آنکه غافلگیر شوید، کمی در مورد این واژهها جستجو کنید.
شاید بد نباشد مفهوم رقیق شدن سهام را کمی دقیقتر بررسی کنیم تا به اهمیت تقسیم سهام بین همبنیانگذاران هم پی ببریم.
فرض کنید دو نفر همبنیانگذار یک استارتاپ هستند و هر کدام 50 درصد از سهام استارتاپ را صاحبند. آنها برای جذب سرمایه، با یک سرمایهگذار به توافق میرسند و قرار میشود تا VC بیست درصد از سهام استارتاپ را در قبال پرداخت مبلغ تعیین شده، تصاحب کند.
بعد از گذشت یک سال، بنیانگذاران برای راند دوم جذب سرمایه اقدام میکنند و این بار با سرمایهگذار جدیدی مذاکره میکنند و مقرر میشود سرمایهگذار جدید 30 درصد از کل سهام شرکت را تصاحب کند؛ این تقسیم سهام به این معنی است که سهم بنیانگذاران و سرمایهگذار قبلی جمعاً به میزان 70 درصد خواهد بود.
بنابراین سهام هر یک از بنیانگذاران در ابتدا 50 درصد، پس از راند اول جذب سرمایه 40 درصد و پس از راند دوم 28 درصد خواهد بود. به عبارتی سهام بنیانگذاران در حال رقیق شدن است.
با این توضیح مختصر در مورد تقسیم سهام، پیشنهاد میکنیم این 4 نکته را به خاطر بسپارید:
1- آوردهها را به صورت دقیق مشخص کنید!
زمانی که به دنبال همبنیانگذار استارتاپتان بودید، احتمالاً به این موضوع فکر میکردید که باید شخصی را پیدا کنید که تکمیلکنندهی تواناییهای شما باشد.
محسن ملایری جزو مهمانانی بود که در قسمتهای 30 تا 32 فصل 3 پادکست 10 صبح تأکید داشت شراکت فقط به معنای آوردن پول نیست.
مهرسا رئیسزاده هم برای استارتاپ MintList شریکی انتخاب کرده بود که بتواند محصولی که میسازد را بفروشد؛ مهرسا معتقد بود که قادر است هر محصولی را بسازد، بنابراین به کسی احتیاج دارد که مهارتهای فروش خوبی داشته باشد. او و همبنیانگذار استارتاپش از همان ابتدا حساب مشترکی باز کردند و عملاً در هزینهها و درآمدها کاملاً شریک هستند.
بنابراین از روز اول که تصمیم گرفتید کار را با هم آغاز کنید، باید بدانید چه کسی چه آوردهای دارد. ممکن است یک نفر پول نقد به مجموعه اضافه کند و فردی دیگر وسایل کار مثل لپتاپ یا میز و صندلی را برای استارتاپ هزینه کند. فرد دیگری ممکن است هیچ کدام از این موارد را نداشته باشد اما به دلیل دانش بالا و یا ارتباطات بسیار گستردهای که دارد، وارد تیم شده باشد. احتمال دارد که شبکهسازی آن فرد آنقدر برای شما مهم باشد که درصدی از سهام شرکت را طبق توافق به نام او بزنید.
بنابراین سعی کنید صادقانه و منصفانه هر آنچه در چنته دارید را بگذارید روی میز و به داراییهای خودتان و دیگران را به دقت بررسی کنید تا بتوانید در مراحل بعد تصمیم دقیقتری بگیرید.
2- ارزش آوردهها را به صورت ریالی برآورد کنید!
این مرحله، ممکن است کمی پیچیده یا بحثبرانگیز باشد؛ اما بسیار ضروری است.
تکلیف داراییهای نقدی و یا داراییهایی که فیزیکی هستند و میتوان برای آنها قیمت گذاشت مشخص است؛ اما همانطور که اشاره کردیم ممکن است فردی با بقچهای از ارتباطات وسیعی که دارد وارد جمع شما شود. آن وقت چگونه تخمین بزنیم که این قابلیت و امکانات چقدر میارزد؟
واقعیت این است که راه دقیق و مشخصی برای تخمین این موارد وجود ندارد اما این موضوع را در نظر داشته باشید که شما قرار است با شریکتان حتی بیشتر از خانوادهی خود وقت بگذارید؛ قرار است در شکستها و موفقیتها همراه هم باشید و از همه مهمتر ممکن است زمان زیادی لازم باشد تا به درآمد برسید.
پس زمانی که داراییهای غیر فیزیکی را ارزشگذاری میکنید، اینطور به مسئله نگاه نکنید که به طور مثال چون کل ایدهی استارتاپ را شما آوردید پس سهام بیشتر باید از آنِ شما باشد. به خاطر داشته باشید که انگیزهی افراد برای کار کردن، ارتباط مستقیمی با تعداد سهام آنها دارد. بنابراین زمانی که به همبنیانگذارتان که با ارتباطات گسترده وارد تیمتان شده، درصد کمی از سهام میدهید (مثلاً 10 درصد یا حتی 1 درصد)، انتظار نداشته باشید که او از تمام امکانات شبکههای ارتباطی خود در کار استفاده کند.
3- چیزی را به آینده موکول نکنید!
احتمالاً اگر موضوع تقسیم سهام خیلی پیچیده شود و آوردهی هر یک از همبنیانگذاران را به راحتی نتوان به صورت ریالی تخمین زد، این فکر به ذهنتان ممکن است خطور کند که فعلاً به شریکم 20 درصد میدهم و اگر بعدها متوجه شدم که سهم بیشتری در پیشبرد کار دارد، سهم بیشتری به او خواهم داد.
این فکر را کاملاً از خود دور کنید و به خاطر سختی محاسبهی آوردهها یا به دلیل عدم اطمینان کامل به شریکتان، مسئلهی تقسیم سهام را به آینده موکول نکنید. باور کنید که اگر امروز مسئلهی تقسیم سهام را حل کنید، بسیار آسانتر خواهد بود تا بعد از گذشت چندسال به آن بپردازید.
یکی از دلایل این موضوع، دشوار بودن اعمال تغییرات در برخی از توافقات مربوط به تقسیم سهام است؛ حتی ممکن است تغییر در سهام هر طرف تبعات قانونی داشته باشد.
دومین دلیل هم این است که اگر به شریکتان تا این حد بیاعتماد هستید که اصلاً نمیتوانید سهام قابل توجهی را به او بدهید، شاید بهتر باشد در مورد همکاری با او تجدید نظر کنید.
4- حسننیت داشته باشید!
اگر تمام نکات بالا را در نظر بگیرید، عملاً نکتهی آخر برایتان کاملاً واضح و روشن خواهد بود.
مجدد تکرار میکنیم که قرار است به مدت طولانی با استارتاپتان و همبنیانگذاران رابطهای نزدیک و احتمالاً پرچالش داشته باشید؛ درست مثل یک ازدواج رسمی!
همانگونه که در ازدواج ممکن است زمانهایی باشد که از طرف مقابلتان به شدت عصبانی و ناراحتید اما خودداری میکنید و بلافاصله درخواست طلاق نمیدهید، در استارتاپ هم مجبورید به همین شکل رفتار کنید. بنابراین عاقلانهتر است که از همان ابتدا با حسن نیت رفتار کنید تا موجب سوءتفاهمهای ناخواسته نشوید و البته به یاد داشته باشید که آوردههای هر یک از همبنیانگذاران ممکن است در سالهای بعد اهمیت بیشتر یا کمتری پیدا کند.
یک مورد دیگر را هم در نظر داشته باشید. زمانی که برای جذب سرمایه به سرمایهگذار مراجعه میکنید، حتماً یکی از سؤالات آنها نحوهی تقسیم سهام شماست. در صورتی که درصد سهام هر طرف تفاوت قابلتوجهی با سایرین داشته باشد به این معناست که احتمال دارد ارتباط مبتنی بر اعتماد بین اعضاء نباشد و همین موضوع میتواند موجب دیدی منفی در سرمایهگذاران شود.
هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد