پرش به محتوا
Instagram
  • خانه
  • درباره ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • محتوای تکمیلی
  • تماس با ما
منو
  • خانه
  • درباره ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • محتوای تکمیلی
  • تماس با ما
  • خانه
  • درباره ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • محتوای تکمیلی
  • تماس با ما
منو
  • خانه
  • درباره ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • محتوای تکمیلی
  • تماس با ما
Telegram
Instagram
Twitter
Envelope

فصل 1، قسمت 4: تا میتونی کانکت شو!

از کجا بشنویم:

Apple Podcast

Castbox

Spotify

Google Podcast

دانلود

به اشتراک‌گذاری این قسمت:

توضیحات این قسمت:

شناختن افراد مختلف و در ارتباط بودن با آن‌ها خیلی بیشتر از چیزی که از دور به نظر می رسد، مهم است. شبکه‌سازی (نتورکینگ) یکی از کلیدی‌ترین مهارت‌هایی است که هر بنیان‌گذار کسب و کاری باید داشته باشد.

در این قسمت درباره‌ی روش‌های شبکه‌سازی، فواید آن و نحوه‌ی نگه داشتنش صحبت کرده‌ایم.

این قسمت را گوش دهید تا پاسخ سوالات و دغدغه‌های‌تان در موارد زیر را بشنوید:
– شبکه‌سازی یعنی چی؟
– چطور می‌توان با شبکه‌سازی ساختار هزینه‌ها را کاهش داد؟
– چه منفعت‌های بیشتری از شبکه‌سازی می‌توان به وجود آورد؟
– چرا حتی اگر امروز منفعتی از شبکه‌سازی نمی‌بینید باز هم لازم است شبکه‌سازی را انجام دهید؟
– نقطه‌ی شروع شبکه‌سازی از کجا می‌تواند باشد؟
– منطق بده‌بستان در شبکه سازی چگونه است؟
– شبکه‌سازی به شانس بستگی دارد؟
– شبکه‌سازی یا پارتی‌بازی؟ مسأله این است!
– برای نگهداری از شبکه چه راهکارهایی وجود دارد؟
– فوت و فن‌ها و فرصت‌هایی که در لینکدین وجود دارد چیست؟
– وقتی دنبال شبکه‌سازی هستیم، آدم‌های مرتبط را از کجا پیدا کنیم؟
– عمومی و تخصصی بودن شبکه‌های اجتماعی در هرم شبکه‌های اجتماعی چگونه است؟
– لایه‌های ارتباطی ما با آدم‌ها چگونه است و مؤثرترین آنها کدامند؟
– برندسازی شخصی و اثراتی که بر کسب و کار می‌تواند داشته باشد.

و در آخر بشنوید که امید چگونه تلاش کرده است که در سه کلمه، همه‌ی آنچه که فکر می‌کند و انجام می‌دهد را به مخاطب منتقل کند!

کلمات کلیدی: شبکه، شبکه‌سازی، برند شخصی، منتور، ارائه آسانسوری، مهارت های نرم، ارتباطات، شبکه های اجتماعی، لینکدین، کانکشن

 Keywords: Network, Networking, Personal Branding, Mentor, Elevator Pitch, Soft Skills, Communication, Social Media, LinkedIn, Connection

متن پیاده‌سازی شده قسمت 4 از فصل ۱ پادکست 10 صبح با عنوان: تا می‌تونی کانکت شو!

 

امید: خب سلام می‌کنیم به همه. قسمت چندمه میثم امروز؟

میثم: نمی‌دونم تو شروع کردی این دفعه به جای من در نتیجه من نمی‌گم قسمت چندمه!

ا: از اتاق فرمان اشاره می‌کنن که قسمت چهارم هست! و ما تصمیم گرفتیم که توی این قسمت راجع به شبکه‌سازی[1] صحبت کنیم علتشم اینه که داشتیم می‌گفتیم که خب چه جوری هم‌بنیان‌گذار[2] پیدا کنیم توی قسمتای بعد کم کم می‌خواییم استخدام کردنو تیم تشکیل دادن…

م: درسته

ا: صحبت کنیم. و منتور [3]پیدا کردن و…

م: چیزای شبیه این…

ا: شبیه این و گفتیم که خیلی خوبه که… راجع به شبکه‌ سازی صحبت کنیم…

م: اسم این قسمت چیه اون وقت؟ اگه به… طبق روال قبل باشه قاعدتاً باید بگیم شبکه‌ی [4]خود را به دنیا بیاور مثلاً؟! شبکه دار به دنیا بیا! یا مثلاً شبکه داشته باش…

ا: شبکه‌سازی کن نه…

م: آره… حالا فکر می‌کنیم راجع بش

ا: شبکتو بساز. اینو طبق معمول فکر می‌کنیم لحظه‌ی آخر!

م: آره دقیقاً اون لحظه‌ای که داریم پابلیش[5] می‌کنیم آره.

(موسیقی)

م: توی این قسمت درباره‌ی چیا صحبت می‌کنیم امید جان؟!

ا: درباره‌ی… این البته خط من نیست! درباره‌ی مفت کار کردن، عکس گلدون تو پروفایل [6] لینکدین[7] نذاریم و دوست یابی.

م: ما چرا واقعاً الان 2-3 اپیزوده[8] 2-3 قسمته که همش داریم راجع به خواستگاری و ازدواج و دوست یابی و اینا صحبت می‌کنیم؟!

ا: من به نظرم دیگه… بسه و می‌تونیم که تهش رو عوض کنیم و… ولی خب شباهت داشت دیگه واقعاً.

م: آره نه واقعاً شباهت داره یعنی خیلی بی دلیل نبوده که این اتفاق افتاده. من مجدد اینو بگم مثل اون قسمت مربوط به کارآفرینی [9]مطالب این قسمت رو کاملاً امید اخوان زحمتش رو کشیده و من هیچ مسئولیتی در موردش نمی پذیرم!

ا: من کاملاً مسئولیتش رو قبول می‌کنم.

م: واقعاً امید؟!

ا: بله.

م: خیلی… خیلی مردی. خب… بسیار عالی ما در خدمتیم استاد. بگم بهت استاد؟

ا: نه

م: نگم… هنوز نگم استاد؟

ا: نه

م: باشه… باشه

ا: خب… شروع کنیم مثلاً از بِ‌ی بسم الله‌ش شبکه‌سازی اصلاً چیه. انگلیسیش نت‌ورکینگ‌ـه[10] ترجمه کردن شبکه‌سازی. به نظر تو… یعنی چی؟

م: ببین… من معمولاً کلاس‌های طراحی مدل کسب و کار [11]رو که دارم و حالا اون وسطش بعد از اینکه کلی بد و بیراه میگن به بوم 9 قسمتی آقای اوستروالدر[12] …

ا: و اون کتاب رو می‌ندازی زمین…

م: آره آره اون کتاب رو پرت می‌کنم زمین بعد… بیچاره کتابم آره. اون کتابو پرت می‌کنم زمین توش معمولاً می‌گم این رو. که… ما یه چیزی داریم به اسم ساختار هزینه[13]. که این ساختار هزینه پیچیدگی‌هایی داره با وجود اینکه کاملاً قابل… به قول معروف تخمینه… تو می‌تونی پیش بینی بکنی ساختار هزینت رو. ولی برای کاهش… کاهش پیچیدگی‌های ساختار هزینه میری دنبال اینکه یه سری از آدم‌ها بعضی از قسمتای ساختار هزینت رو بر عهده بگیرن یا اینکه بعضی از قس… بعضی از هزینه هات رو کاهش بدن یا حتی حذف بکنن، بهش میگن شرکای استراتژیک. [14]شبکه‌سازیم به نظر من میاد یه چیزی شبیه همینه یعنی مثلاً آدم‌هایی هستن که با هزینه‌ی کم یا بدون هزینه و یا حتی با صرف هزینه به تو کمک می‌کنن که… یه مقداری کارت رو راحت‌تر انجام بدی.

ا: من به نظرم خیلی پیچیدش کردی با بحث هزینه. هم به نظر من واقعاً شبکه‌سازی یعنی که… دایره‌ی کسایی که می‌شناسی و تورو می‌شناسن رو گسترش بدی…

م: که چی بشه؟

ا: که بتونین بعداً بهم کمک کنین. ممکنه هیچ وقت بهم کمک نکنین، ممکنه یکی به اون کمک کنه اون نکنه ولی غالباً یه بده بستونی اتفاق میفته حالا کم و زیادش بماند. ممکنه تو… شریک استراتژیک پیدا کنی، ممکنه تو شبکه‌سازیت مشتریات بیان تو شبکت، ممکنه هم‌بنیان‌گذارت بیاد، تیم آیندت بیاد، ممکنه که… بتونی مثلاً چه می‌دونم بخوای… یه کمپین بازاریابی [15]داری…

م: خب دیگه پس تو قاعدتاً…

ا: لزوماً آخه شرایط…

م: انتظاری از آینده داری

ا: ببین… آهان همینو می‌خواستم بگم. تو احتمالاً حالا شاید همیشه به قصد انتظاره نری جلو خب، یعنی با برنامه‌ریزی همیشه شاید نری. تو شروع می‌کنی با آدمایی که برخورد می‌کنی در هر حال اون شبکه‌سازیتو انجام دادن ممکنه در آینده به درد هم بخورین، با هم یه کاری بکنین، بده بستونی بکنین ممکنه هم نکنین. خب…

م: یعنی به صورت ببخشید… شبکه‌سازی کور داری انجام میدی؟ فقط داری یه شبکه‌ای می‌سازی به امید اینکه در آینده اتفاقی بیفته و مثلاً تو بعداً از این شبکه استفاده بکنی؟

{5:00}

ا: به نظر من… آره شاید. به نظر من یه کار روتینیه [16]که عادت کردیم انجام بدیم و خوبه به نظرم خب. و چرا اینو می‌گم برای اینکه ممکنه تو الان یه آدمی ببینی خب، الان کاری با هم ندارین ولی یهو دو سال دیگه که تو وارد یه فیلدی[17] میشی یهو به اون آدمه و تخصصشو کمکش احتیاج داری و اگه الان اون آدمه رو تو داخل شبکت نیاورده باشی بعداً…

م: خب بعداً میاری داخل شبکت؟

ا: خب طول می‌کشه تا این رابطه رو بسازی دیگه.

م: یه نمی‌دونم خیلی احساس راحتی نمی‌کنم با این حرفت ولی الان این ایرادی بهش نمی‌بینم در نتیجه… یعنی ازش بگذریم! بعداً جلوتر اگه ایرادو پیدا کردمو حالا ذهنم تجزیه تحلیل کرد می‌گم. ولی… حالا یه سوالی که من دارم اینه که شبکه‌سازی حالا چه فایده‌ای داره. به فرض که تمام این حرفایی که تو زدی درست.

ا: ببین توی… حالا تجربه‌ای که من دارم و خودت داری و غیره… توی داستانای… در واقع توی کسب و کار [18]خیلی چیزا غیر رسمیه یعنی چیزای عمده غیر رسمی اتفاق میفته. مثلِ، میگن همه‌ی دیل‌های[19] بزرگ تو زمین گلف بسته می‌شه…

م: آره تو ایرانم تو قهوه خونس یا مثلاً توی استخره…

ا: قلیونیه…

م: آره دیگه همینه دیگه…..

ا: من نمی‌دونم چرا…

م: اصلاً خیلی خوبه

ا: من از قلیون بدم میاد…..

م: من انقدر قراداد بستم… تو قهوه خونه

ا: تو قلیونی؟

م: تو قهوه خونه آره… نه قلیونی نه، دیگه قهوه خونه‌ی… مثلاً با کلاس.

ا: ببین خیلی جالبه مثلاً داشتم چند وقت پیش مثال می‌زدم. وقتی یکی می‌خواد استخدام بکنه چه تو ایران چه خارج از ایران، همیشه اینطوریه که… مثلاً من الان دنبال یه نفر بخوام بگردم احتمالاً جز اولین نفرایی که زنگ می‌زنم… میثم مثلاً کسیو می‌شناسی، یه حسابدار می‌خوام می‌شناسی کسیو. نمی‌دونم عارف، حسین، فلان فلان. قبل از اینکه اصلاً کار به آگهی دادنو… می‌دونی بیرون رفتنو اینا برسه آدم احتمالاً تو لینکدینش می‌نویسه به دوستاش میگه به همکاراش میگه…

م: هزینه و سرعت رو… هزینه رو کم می‌کنه و سرعت رو بالا می‌بره و شانسم بیشتر می‌کنه…

ا: هزینه… سرعته… و نه این باعث می‌شه که تو یهو به من می‌گی آره امید من یکیو می‌شناسم حسابدار خوبیه. این یعنی خیال من راحت می‌شه که اون طرف از یه فیلتری[20] گذشته. خب… و این چیزای غیر رسمی و اینکه مثلاً چه می‌دونم یه استارتاپی[21] دنبال سرمایه‌گذار[22] می‌گرده و توی میثم یه آدمی رو توی اون شرکت سرمایه گذاری می‌شناسی که مثالشم پیش اومده خب. این کانکشنه [23]خیلی راحت برقرار می‌شه چون سرمایه‌  گذار تو رو می‌شناسه، اعتبار داری و یه کانال غیر رسمی ایجاد می‌شه و تو اون استارتاپو راحت معرفی می‌کنی به جای اینکه اونا حالا زنگ بزنن ایمیل بزنن آیا اینا جوابشونو بدن ندن… مستقیم یعنی یه میون بری زدی…

م: حرف درسته خیلی ولی وابستس به سطح ارتباطی که مثلاً من و تو داریم. این نوع رابطه‌ای که منو تو داریم.

ا: آره خب.

م: مثلاً فرض بگیر که. خب می‌دونی حد… یه ظرفیتی داره این کانکشنی که مثلاً من با سرمایه‌گذاره دارم دیگه. و مثلاً من حداکثر اگر که 2 بار اشتباه بکنم در معرفی افراد به سرمایه‌گذاره ممکنه که دفعه‌ی سوم دیگه جواب تلفنمو نده. در نتیجه… شبکه‌سازیه مهمه ولی فکر می‌کنم باید خیلی قدرتمند باشه…

ا: آره این این ولی یه خورده بحث به نظرم توسعه و نگه داشتشه که جلوتر میریم روش. اینکه حالا چه جوری شبکه رو توسعه بدی چه جوری استفاده کنی، چه جوری ازش نگه داری کنی.

م: پس قاعدتاً ما شبکه رو به دیده… شبکه‌سازی رو به دیده یک منفعت تو آینده، حالا چه منفعتی که… محسوس و ملموسه چه منفعت غیر ملموس…

ا: آره و دو طرفس به نظرم دیگه می‌دونی. یه وقت تو دنبال یه چیزی می‌گردی یه وقتم مثلاً… برای من راستشو بخوای تو کار مشاورم… سه سالی که من دارم کار می‌کنم همش از روی در واقع شبکم بوده یعنی کسایی من رو می‌شناختن… یکی من رو به یه کس دیگه معرفی کرده، یکی شاید روی لینکدین منو پیدا کرده، یکی به یکی گفته که مثلاً… یه مثالی بود که یه شرکتی دنبال مشاور می‌گشت و منشی اون آقایی که حالا مدیر عامل [24]اون شرکت بود خیلی مثلاً شاید شانسی داشته با یکی دیگه حرف می‌زده گفته آره راستی دنبال مشاور می‌گشتیم اون منو می‌شناخته از این طریق معرفی شدم و خب کارو جلو برده…

م: پس الان من یه سوال خیلی خیلی مهم باید بپرسم ازت… نقطه‌ی شروع این کجا بوده؟ تو اومدی ایران و بعد مثلاً به یکی زنگ زدی گفتی که فلانی من می‌خوام کار بکنم یا نه اومدی ایران منتظر موندی…

ا: آهان خب نه…

م: بهت ارجاع بدن…

ا: خیلی جالب بود. ببین من… خب قبل از اینکه برم آمریکا بالاخره یه سری آدمی رو می‌شناختم و این کانکشنارو به هر حال نگه داشته بودم تا حدی وقتی که آمریکا هم… وقتی اومدم ایران خیلی سیستماتیک [25] و با برنامه‌ریزی شروع کردم کانکشنامو پیدا کردم و وقتی داشتم میومدم ایران به کسایی که اونجا می‌شناختم… حالا دوستام و… بیشتر دوستام بودن که ایرانی بودن… گفتم که من دارم میرم ایران اگر کسیو می‌شناسین به من معرفی کنین که اتفاقاً یکی از اولین پروژه[26] هام رو همین طوری گرفتم. یکی از دوستایی که اونجا باهاش آشنا شده بودم به من گفت من یه دوستی ایران دارم برو ببینش…

م: دنبال کسی می‌گرده…

ا: اصلاً دنبال کسیم نمی‌گشت. ما با هم حرف زدیم، از توی حرفمون با اون آقا، اون گفت راستی مثلاً ما نیاز به این کار داریم می‌تونی انجام بدی گفتم آره و…

م: پس خیلی منفعل نبودی تو شبکه‌سازیه. واقعاً سیگنال‌ها[27] رو داخل… تو شبکت رو داشتی و…

{10:01}

ا: نه من واقعاً… من یه تور…

م: و شروع کردی سینگال فرستادن…

ا: من یه تور گذاشتم واقعاً یعنی شروع کردم…

م: آهان تور چه اصطلاح قشنگی…

ا: قشنگ حالا… دونه دونه آدم‌ها رو دیدن. از… از توی…

م: میثم زرگرو تو کافه آی‌تی [28]دیدی

ا: آره و خیلیای دیگه رو از توی این… در واقع همین جوری دونه دونه مثلاً یهو 2-3تا پروژه همین طوری دراومد از توش و بعد حالا این آدما شروع کردن… من رو معرفی کردن و غیره و این کم کم رفت جلو…

م: این آدما هم کلاسات بودن، همکارای سابقت بودن چه شکلی بهت اعتماد کردن؟

ا: یکیش رو که بهت گفتم. یه مثال دیگه‌ای که اتفاق من چند وقت پیش راجع به شبکه‌سازی توی باشگاه کارآفرینی تیوان [29]داشتم صحبت می‌کردم مثال زدم گفتم می‌دونی من چرا الان اینجا تو تیوان وایستادم؟ خواهر من توی دانشگاه یه هم کلاسی ای داشت که…

م: آهان… درسته

ا: این در واقع… نت… تو نت‌ورکِ هم بودند. وقتی من داشتم می‌رفتم ایران خواهرم گفتش که فلانی هست تو ایران آدمیه که شبکه‌ی خوبی داره کارای جالبی می‌کنه…

م: باهاش تماس بگیر…

ا: باهاش تماس بگیر. من رفتم دیدمش و اون… حرف زدیم اتفاقاً یه پیشنهاد یه پروژه‌ای داشت که من حالا اون موقع نمی‌خواستم انجام بدم ولی من این… ارتباط رو باهاش نگه داشتم. شاید بگم 6 ماه بعد دوباره به من زنگ زد گفت یه همچین پروژه‌ای هستی گفتم بله هستم تو اون پروژه با آدمای دیگه‌ای آشنا شدم…

م: بعد یه پروژه‌ای ما با هم انجام دادیم که به نتیجه نرسید…

ا: آره با همون…

م: درسته… آهان بعد نه من نمی‌دونستم چقدر جالب بود که نقطه‌ی شروع خواهر تو بوده با یک هم دانشگاهیش…

ا: آره… آره یعنی از… از این داستان شروع شد و… دوباره تابستون بعد ما یه پروژه‌ای انجام دادیم بعد از اونجا یه موسساتی تشکیل شد از من دعوت کردن حالا اینجا درس بدم بعد نمی‌دونم…

م: درسته… درسته

ا: خود آشناییمم با تیوان دوباره همین جوری… دونه دونه رفت جلو.

م: امید نقش شانس رو چقدر پر رنگ می‌دونی؟ چقدر شانس آوردی تو شبکه‌سازی بعد… نه شبکه ساز شبکه رو که ساختی از اینکه بخوای از این شبکه استفاده بکنی ما انبوهی آدمو می‌شناسیم که مثلاً دوست و رفیق و این حرفا زیاد دارن ولی خب شاید خیلی موفق نمی‌شن.

ا: ببین یه مقدار زیادیش به نظرم به هر حال به تواناییای خودت برنامه‌ریزیت، به اینکه…

م: قطعاً…

ا: روابط عمومیت… به اینکه چقدر این بده بستون رو خوب بلد باشی. تو قرار نیست که بری فقط از آدما استفاده کنی…

م: درسته…

ا: باید به آدما کمک کنی همیشه و غیره. به هر حال ولی به نظرم یه مقداریشم شانسه. شاید شانسه من بوده که خواهرم با اون آدم… در واقع هم کلاسی بوده هم دیگرو می‌شناختن یا اون آدم خودش برگشته بود ایران شاید شانسه منه که اون برگشت ایران و اگه اون نمیومد یه خطی از کارایی که من در واقع…

م: بیل گراس[30] یا نه…

ا: چی؟

م: یا نه… در زمان خوب تو… از آدم‌هایی که داخل شبکت بودن…

ا: آره…

م: تونستن کمک درست بهت بکنن.

ا: ولی نه واقعاً به نظرم این شانسه هست. من الان دارم پروژه‌هامو نگاه می‌کنم و مرور می‌کنم تو ذهنم خب خیلی اینطوری بوده که خب به هر حال یه آدمی یه جایی مثلاً رفته توی سازمانی بعد چون رفته اون سازمان و منو می‌شناخته و فلان به هر حال این شانسه با من بوده که اون ببینه… یعنی یه مقداریش تحت کنترل آدم نیست ولی تو باید قسمت خودتو انجام بدی بقیشو بذاری ببینی چی می‌شه.

م: خیلی عجیبه کلاً این موضوش شانس به نظر من. شنیدی این… قاعدتاً ترانه‌ی اِستینگ[31] رو «شِیپ آو مای هارت[32]»… رو که میگه که «د سکرد جئومتری آو چنس[33]» … هندسه‌ی مقدس شانس. یه… بعضی وقتا فکر می‌کنم که چه… چقدر اتفاقات باید کنار همدیگه قرار بگیرن با شانس که تو اون کاری که تو اومدی مدت‌ها براش برنامه‌ریزی کردی به نتیجه برسه. و شاید اگر که یکی از اون پارامترها[34] نباشن و اون هندسه‌ی مقدس شانس شکل نگیره شاید توام موفق نشی و بعد خب در این حالت من نمی‌دونم. من خود… آدمایی مثل منو تو که کار مشاوره انجام میدن چیکارن این وسط!

ا: نه خیلی جالبه اتفاقاً می‌گم همین چند وقت پیش داشتیم صحبتش بود همینو داشتم می‌گفتم. می‌گفتم که تو این مدت خب خیلیا هی به من می‌گفتن چرا شرکت نمی‌زنی چرا مثلاً… حتی برگشتن نگاه کردم دیدم من حتی وب‌سایت[35] یا بیزینس کارد[36] حتی ندارم که واقعاً مسخرس ولی بعد دیدم که…

م: دور از جونت در دنیای امروز ولی همین طوره!…

ا: آره واقعاً مسخرس! ولی بعد نگاه کردم دیدم که خب من انقدر که تو همین نت ‌ورک [37]پروژه برام همین جوری اومده و همین جوری رفتم جلو هیچ وقت اصلاً احتیاج به بازاریابی[38] یا برم یه جایی ویزیت[39] کنم، بیزینس کارت بدم وب سایت بدم کاتالوگ[40] بدم نداشتم حالا به هر حال…

م: ولی این هم روشیه برای شبکه‌سازی. شاید ولی البته خیلی… اینکه تو وب سایت بسازی، بیزینس کارت بدی…

ا: نه کاملاً باید این کارو بکنی…

م: ولی شاید یه مقداری اون نرخ تبدیلش [41]به مشتری[42] پایین باشه یعنی مثلاً تو الان ممکنه که یه جمع 100 نفری رو بشناسی به یه کار برسی اونجا باید مثلاً به 10هزار نفر کارت ویزیت بدی تا به این کار برسی…

ا: دقیقاً همین طوره. من فکر می‌کنم از هر دو تا پروپوزالی[43] که دادم تو این مدت حداقل یکیش تبدیل شد به… خیلی بالاس.

م: عجب آماری…

ا: علتشم همینه دیگه چون توی… یعنی داشتیم راجع به فایده‌ی شبکه می‌گفتیم دقیقاً همینه چون وقتی یکی معرفی می‌کنه خب و میگه آقا من فلانی می‌شناسم کار خوبه مثلاً آدم مورد اعتمادیه 70% راه رو شاید تو رفتی خب بنابراین دیگه اون‌طوری نیست که غریبه باشه حالا پروپوزال بدی حالا بخواد بره آمارتو بگیره و غیره.

م: بسیار عالی.

ا: و… توی یکی از کلاسام که ما داشتیم در واقع صحبت می‌کردیم راجع به این موضوع از آدما پرسیدم که به نظرتون با چه کسایی باید نت ورک کنین ارتباط برقرار کنین شبکه‌ سازی کنین و خیلی جالب بود که دیدشون یه مقدار محدود بود و می‌گفتن خب کسایی که البته این‌ها آدم‌های خیلی فنی [44]و متخصصی بودن و پی اچ دی [45]داشتن و غیره و دیدشون این بود که خب ما آدم‌هایی که تو حوزه‌ی تخصص خودمونن، کسایی که مثلاً پیپر[46] پابلیش کردن نمی‌دونم فلان دید اونطوری بود و اینا آدمایی بودن که قرار بود… یعنی قراره که واقعاً استارتاپ خودشونو راه بندازن یا راه انداختن اینا…

{15:36}

م: آدمای دانشگاهی بودن اینا؟

ا: دانشگاهی آکادمیک[47] بودن خب. و داشتم بهشون می‌گفتم خب شما پس فردا شرکت می‌خوای راه بندازی می‌خوای استخدام کنین چیکار می‌خوای…

م: حسابدار می‌خوای، منشی می‌خوای، گرافیست می‌خوای، نیروی خدماتی می‌خوای…

ا: و بازاریاب می‌خوای و غیره و این نت ورکینگه کار بسیار خوبیه که از حالا یعنی همین الانم دیره. شما از حالا انجام بدین که کم کم این آدما تو نت ورکتون باشن غیر از اینکه حالا شما به… شاید منتور احتیاج دارین، یه متخصص یا خبره‌ی اون صنعت[48] رو احتیاج دارین قطعاً برای در واقع تعامل برای استخدام برای… حتی گفتم بهشون. شاید شما واقعاً یه نت ورک خوبی بسازین و مشتریاتون کم کم سر و کلشون تو اون نت ورک پیدا بشه و شما رو بشناسن کما اینکه یکیشون بیاد در واقع… تو اینستاگرام[49] یه اکانتی [50]درست کرده که محتوای خیلی خوبی میده و تقریباً هم… 4 یا 5 هزار نفر فالور[51] داره تازه داره شرکت رو راه می‌ندازه. و داشتم می‌گفتم خب این خیلی مثال خوبیه. این آدم تونسته یه نت ورک به این بزرگی ایجاد بکنه و به محضی که بره شرکتشو راه بندازه حداقل 5هزار نفر حرفش رو می‌شنون و در 5هزار نفر یهو 50تاشم مشتری دربیاد… خیلی زیاده. 5تاشم دربیاد واقعاً شاید در ابتدا خیلی خوب باشه.

م: نمی‌دونم شاید… من البته با توجه به اینکه خیلی به نت ورکینگ علاقه دارم و خیلی جدی می‌گیرم و حتی هزینه‌ی مالی و زمانی می‌کنم براش… شاید یه مقداری اغراق شده راجع به این موضوع صحبت می‌کنم ولی آدم‌هایی رو می‌شناسم که یه مقداری دونِ شان خودشون می‌دونن که شروع بکنن به نت ورکینگ، شروع بکنن به ارتباط برقرار کردن با آدم‌ها. در حالی که… خیلی خیر و برکت داره. همکاری من الان دارم که اتفاقاً فکر می‌کنم که روز چهارشنبه‌ی گذشته بود امروز که شنبس چهارشنبه بود داشتم در وصف ایشون می‌گفتم که… من… انقدر از این آدم مطمئنم که مثلاً زنگ می‌زنم بهش می‌گم که مثلاً فلانی دوست عزیز من… این کارو اگه می‌شه برای من انجام بده و بعد این یه با توجه به نت ورکی که داره همه‌ی کارو خودش انجام میده به نحو معجزه آسایی انجام میده یعنی… نشدنی‌ها رو شدنی می‌کنه. خیلیم ر… یک سوالی می‌خواستم ببینم خیلیم ربطی به پارتی بازی نداره ولی نت ورکینگ به پارتی بازی ارتباط داره؟

ا: عه… !

م: خب آره چرا که نه… !

ا: سوال خوبیه. یه خورده به نظرم پارتی بازیِ شرعی شده‌است چه جوری بگم یعنی به اون معنا پارتی بازی نیست اگه واقعاً درست راجع به این نت ورک صحبت کنیم خب یه آدمی که… مثالی بزنم. یه آدمی که من باهاش کار کردم کارش خوب نبوده، اخلاق کاری نداشته و غیره بیاد به من بگه منو معرفی کن…

م: تو این کارو می‌کنی؟…..

ا: به کسی… خب من این کارو نمی‌کنم.

م: من هم نمی‌کنم.

ا: خب… بنابراین…

م: خب پس در نتیجه این کاملاً به واسطه‌ی پارتی بازی نیست…

ا: بنابراین آره… ولی خب ممکنه کسایی هم پارتی بازی بکنن. اما به هر حال این هست که… یعنی می‌خوام اینوریشو نگاه کنیم. اگر شما یه زحمتی بکشی اون شانسه هم بیاد نت ورکه خوبی بسازی بعداً می‌تونی به هر حال… برات… فواید زیادی خواهد داشت.

م: الان ممکنه بعضی از شنونده‌های ما به این فکر بکنن در شرایطی که مثلاً یه نفر ممکنه که به واسطه‌ی اینکه پدرش کسِ خاصیه اصطلاحاً میگن ژن[52] خوبی داره، یه نفر ممکنه که آشنایانی داره و… و… و یه کاری رو بگیره همه‌ی این حرفایی که شما دارین می‌زنین چرت و پرته و فقط کافیه که تو این مملکت پارتی داشته باشی و البته من جواب اینو دارم اونم اینه که خب سعی کن پارتیو خودت بسازی یا پارتیو جور بکنی و بعداً اگر که انقدر شایستگی داشته باشی که غیر از تو نتونن به کسی فکر بکنن تو به هر حال نهایتاً به اون آدمی که یک پارتی کلفت داره… پارتی مثلاً خیلی خفن داره… از اون جلو می‌زنی…

ا: کاملاً درسته

م: نمی‌دونم شاید خیلی دارم ایده آل فکر می‌کنم.

ا: نه به نظرم خیلی… خیلی جالب و خوب.

م: جدی؟ چه حرف حکیمانه‌ای زدم!

ا: آره خیلی حکیمانه بود! مثال دیگه‌ی نت‌ورکنیگ الان به ذهنم رسید. خب ما آخه برای همین پادکستی که داریم ضبط می‌کنیم و شما دارین می‌شنوین خب خیلی… سوالایی مطرح می‌کردیم که آدما بشنون حتی برای اینکه… در واقع به آدما بگیم همچین پادکستی هست و بیایین گوش کنین… نت ورکی که میثم داره یه دونه توییت [53]می‌کنه کلی آدم می‌شنون خیلی چیز مفیدیه یعنی هر جوره که من حساب می‌کنم این شبکهه…

م: آره اصلاً بدون این نمی‌شه…

ا: آره… آره واقعاً ابزار خیلی مهمیه.

م: البته بماند که ما همین الانش دور از جون مخاطبین داریم با انبر از خلاصه مخاطبینمون کامنتو نظر و اینا می‌گیریم!

ا: آره ولی اون… شبکه رو نداشتی ببین چی می‌شد!

{20:01}

م: آره واقعاً نمی‌شد. به نظر من نمی‌شد یعنی…

ا: خیلی پیچیده بود…

م: خیلی پیچیده بود.

(موسیقی)

ا: خب… ما می‌خواییم سوال هفته رو بپرسیم بعد راجع بهش حرف بزنیم.

م: قبلاً بود سوال پایانی الان شد سوال هفتگی یاد بچگیامون میفتم که شعار هفته داشتیم! سوال هفته…

ا: سوال هفتمون اینه که در واقع می‌خواییم بدونیم که شما راهکارتون برای نگه داری شبکتون چیه در واقع ببینین وقتی شما یه شبکه رو درست می‌کنین اگر از این شبکه نگه داری نکنین به روزش نکنین با اون آدما در ارتباط نباشین… این شبکه کم کم بیات می‌شه و کم کم میمیره یعنی شما مثال… اگر که یکیتون تو شبکه‌ی من باشه 3 سال با من هیچ ارتباطی نداره بعد این 3 سال…

م: بعد یه مسیج بزنه سلام خوبی…

ا: دقیقاً سلام خوبیم نه آخه آدما میگن سلام مثلاً من الان دنبال این کار می‌گردم لطفاً منو به فلانی معرفی کن همین طوری بی مقدمه. خب… من این کارو نمی‌کنم یعنی خب… آقا تو تو این 3 سال کجا بودی یا اصلاً بعضی وقتا پیش میاد که یادم می‌ره آدم اون آدم رو به هر حال تو… شاید… هزار نفر 3هزار نفر مثلاً توی لینکدینته یه زمانی با یکی یه جایی کار کردی 5 سال پیش و اصلاً دیگه اون آدمه رو یادت نمیاد…

م: یادت نمیاد… بله

ا: می‌خواییم بدونیم که شماها راهکارتون چیه نظرتون چیه؟ چه جوری باید نگه داری کرد از شبکه.

م: یه سوالی بپرسم امید همین الان که موضوع لینکدین پیش اومد چون حدس می‌زنم ممکنه این سوال بعداً یادمون بره تو افرادی که توی لینکدینت هستن افرادی هستن که می‌شناسیشون یا نه هر کسی که تقاضیای کانکت شدن بهت بده رو اکسپت [54]می‌کنی؟

ا: والا این سوال خوبیه فکر کنم همه هم تقریباً این سوالو بحث رو دارن. راستش من اولاش و خصوصاً موقعی که آمریکا بودم خیلی سلکتیو[55] بودم فقط کسایی که می‌شناسم و حتی نه تنها که می‌شناسم باز به هر حال آدمای حرفه‌ای هستن آدمایین که سرشون به تنشون می‌ارزه خیلی اینطوری بودم. بعداً به این نتیجه رسیدم که خب… یکی یکی اینو از من پرسید راستشو بخوای. خب. همین چند وقت پیشا 6 ماه پیش. یکی از من پرسید گفت امید به نظر تو من فقط این کارو بکنم یا نه برم روی در واقع ماکسیمم[56] یا بیشینه کردن تعداد آدمای توی لینکدینم و من فکر کردم دیدم که خب ضرری هم نداره یعنی الان چون انقدر زیادن… اگه… اگه مثلاً 50 نفر تو لینکدینه آدم بودن خب می‌گفتی اوکی یکی میاد این 50 نفرو نگاه می‌کنه و یک قضاوتی می‌کنه ولی وقتی حدود 2هزار نفره دیگه کسی نمیاد بگه که حالا اینو می‌شناسی اونو نمی‌شناسی فلان و تعداد بالای این آدما باعث می‌شه که تو وقتی یه خبری رو بدی یه پستی[57] رو بذاری تعداد آدمایی که اینو می‌بینن…

م: می‌بینن بالاتره…

ا: بسیار بالا می‌ره از اون‌ها حالا تعدادی که لایک[58] می‌زنن کامنت می‌زنن باز می‌ره تو شبکه‌ی اونا و خلاصه تصاعدی این رو زیاد می‌کنن من خیلی ضرری توی این موضوع ندیدم.

م: الان تو هیچ معیاری داری برای اکسپت کردن یا نکردن؟

ا: آره. اگر کسی عکس پروفایل نداشته باشه یا عکسش گلدون باشه یا پرنده باشه یا… چی دیگه می‌ذارن…

م: من شرح شغلیم برام مهمه. شرح شغلی ای که…

ا: آره…

م: درست نباشه…

ا: اول از همه اتفاقاً من داشتم می‌گفتم به بچه‌ها که خب اولین چیزی که شما می‌بینین یکی شما رو اد[59] می‌کنه یا میرین پروفایل… اولین چیزی که می‌بینین عکسشه خب. پس عکس خودتون رو بذارید و عکس خودتون و همسرتون رو نذارید… پروفایل…

م: عکس خودت در حالی که گربه بغل کردیو نذار…

ا: بغل کردیو نذارید… عکس تو خونتو نذار یه عکس به هر حال حرفه‌ای اونطوری که توی محیط کارت هستی رو بذار. حالا ممکنه… تو یه… برنامه نویسی تو استارتاپی با تی شرت نشستی کار می‌کنی یا این داستانه یه وقتم تو مدیر عامل یه شرکتی با کت و کراوات نشستی. اونطوری که تو دنیای حرفه ایت هستی عکسه رو بذار و نکته‌ی دوم همین بود که تو گفتی. به هر حال شما یه… شغلی یه پوزیشنی[60] یه تایتلی[61] یه چیزی باید داشته باشی. حتی اگر دانشجویی خب بنویس دانشجو رشته‌ی فلان. اینکه خالی بذاری یا اینکه 54 تا عنوان بذاری. هستن دوستانی که هم کارآفرینن[62] هم مشاور دیجیتال مارکتینگ‌ند [63]هم…

م: جوان‌ترین کارآفرین جوان‌ترین سی.ای.او[64] جوان‌ترین مثلاً کسی که از دست رئیس جمهور جایزه گرفته و…

ا: 54 تا خلاصه طرف انگارشغل داره و من به نظرم این خیلی بده و من آدم اینطوری رو اکسپت نمی‌کنم.

م: و لینکدین خیلی مهمه. من فکر می‌کنم به روز بودن پروفایل لینکدین مهمه، اینکه کارهایی که انجام دادی مهمه به خاطر اینکه واقعیتش اینه که چه بخواییم چه نخواییم الان تبدیل به مرجعی شده برای…

ا: حتماً

م: سنجش کی کار کنی تو…

ا: توی ایران… متاسفانه اونقدر پر رنگ نیست ولی خب اونور خیلی پر رنگه یعنی اصلاً در واقع کسایی که می‌خوان استخدام کنین یک روش بزرگ استخدام اینه که طرف در واقع پروفایل ریکروتر[65] می‌گیره چه می‌دونم چی بهش میگن…

م: همون آره…

ا: آره خلاصه و می‌ره سرچ [66]می‌کنه و پیدات می‌کنه بنابراین اگر تو پروفایلت خوب باشه عکست درست باشه عنوانت درست باشه…

م: کی‌وردهای[67] درستی گذاشته باشی…

ا: کی وردای درستی گذاشته باشی…

م: اسکیل‌هابت[68] درست باشه…

{25:01}

ا: رزومت[69] رو کامل نوشته باشی باعث می‌شه بهتر پیدا بشی خب… یعنی یه صحبتم اینه که واقعاً تو همین که گفتی. اگه اسکیلات و اینترست‌هایت[70] رو پر بکنی باعث می‌شه کسی که داره در واقع…

م: دنبالته…

ا: جستجوی هدفمند می‌کنه تورو راحت‌تر پیدا کنه و لینکدین اونو راحت‌تر پیشنهاد بده.

م: یه نکته‌ای دیگه ایم در مورد لینکدین من تا یادم نرفته و بعد بریم سر قسمتای بعدی اینه که یه نرخ تبدیلی وجود داره در مورد تعداد کانکتشن‌های لینکدین تو و کارهایی که بهت ارجاع می‌شه و درخواست‌هایی که بهت می‌شه. این عدد رو من الان حضور ذهن ندارم ولی فکر می‌کنم حدود 2هزار و 700 تا بود. اگر که تو به ازای هر 2700 تا کانکتشی که توی لینکدین داشته باشی می‌تونی انتظار داشته باشی که از طریق لینکدین یک کار در سال پیدا بکنی یا یک پروژه در سال پیدا بکنی. و این اتفاق خوبیه. من نرخم بالاتر از این حرفاست لااقل نرخ پیشنهاده… من نزدیک 3هزار تا کانکتشن دارم… نرخ پیشنهاد‌های کاری‌ای که بهم می‌شه بیشتر از این حرفاست ولی خب…..

ا: از طریق لینکدین…

م: از طریق لینکدین ولی تا حالا شده که یکیش به کار برسه.

ا: انقدر… من فکر کنم که تو این مدت از طریق لینکدین یه بار یه نفر منو پیدا کرد و یک پروژه‌ی خیلی خوبی از توش دراومد و… فکر کنم همین نمی‌دونم چرا. البته کانکتشنای من شاید نصف توان 1000، 1500 تان ولی البته من واقعاً هم تو ایران خیلی…

م: کانکتشن نداری…

ا: نرفتم کانکتشن بسازم… خیلی دنبال لینکدین نرفتم. می‌گم تنبل شدم.

م: اینه که به هر حال شما بین المللی هستین و…

ا: تنبلی… واقعاً تنبلی بود می‌گم من… اگه اگه می‌خوردم به جایی که پروژه نداشتم نون نداشتم بخورم منم مجبور بودم که حسابی برم سراغش.

م: بسیار عالی. بگذریم از لینکدین ولی علیکم به لینکدین.

ا: آهان و یه چیز دیگه هم… به هر حال صحبت شبکه‌ی اجتماعی [71]می‌شد… آهان اولاً اینکه توی لینکدین لطفاً پستای شخصی نذارید، من اگه ببینم ریپورت[72] می‌کنم و بلاک[73] می‌کنم…

م: اوه اوه…

ا: خیلی دیگه…

م: من هر…

ا: به نظرم باید این فرهنگ رو ساخت….. . فرهنگ رو ساخت که…

م: لینکدین فیس بوک [74]نیست…

ا: آره لینکدین فیس بوک نیست برین این چیزارو تو فیس بوکو اینستاگرام بذارین و لینکدین رو کاملاً حرفه‌ای بذارین و واقعاً سعی کنین محتوای خوبی بذارین که به درد بقیه بخوره…

م: کپی‌ هم نکنید.

ا: انقدر کپی پیست نکنین…

م: آره لینک[75] مرجعشو بذارین مهم تره…

ا: و اینکه چندین بار برا من پیش اومده رفتم تو یه جلسه‌ای با آدم‌هایی آشنا شدم و 2 ساعت بعد می‌بینی که آدمه تو رو در لینکدین و اینستاگرام و فیس بوکو همه جا ادد کرده. این به نظرم کار بسیار بدیه برای اینکه من…

م: آره… غیر حرفه ایه قبول دارم…..

ا: من فیس بوک و اینستاگرامم یه چیز شخصیه و شما در قالب کار و یه چیزه حرفه‌ای با من آشنا شدی. لینکدین منو ادد کن با کمال میل اکسپت می‌کنم ولی دلیلی نداره…

م: شاید می‌خوان آمارتو در بیارن…

ا: شاید…

م: البته می‌تونن از شبکشون استفاده بکنن.

ا: ولی خیلی این کارو می‌کنن توی ایران خب و برا من عجیبه این فرهنگ و خب ظاهراً خیلیام اکسپت می‌کنن چون این فرهنگه داره همین جوری می‌ره جلو. یعنی آدما حتی ناراحت می‌شن که فلانی من اینستاگرام مثلاً اددت کردم مثلاً… اپروو[76] نکردی و من این طوریم که خب… نه زندگی شخصیمه و ما با هم رابطه‌ی کاری داریم. خب…

م: هر چیزی جای خودش. لینکدین، فیس بوک و اینستاگرام نیست.

ا: از این بگذریم و… چه جوری ما حالا این آدما رو کجا پیداشون کنیم میثم وقتی دنبال شبکه‌سازیم؟

م: ببین قاعدتاً الان مخصوصاً در روزگار امروزی که ما هستیم هم در فضای آفلاین[77] می‌تونیم این کارو انجام بدیم به معنی زندگی روزمره‌مون هم در فضای آنلاین[78]. فضای آفلاین تکلیفش معلومه فکر می‌کنم که تو اگه توضیح بدی حتی بهتر باشه. من هم می‌تونم یه به قول معروف سخنرانی ای بکنم در مورد فضای آنلاین و جاهایی که می‌شه این کارو انجام داد. مثلاً خب تو فضای آنلاین واقعیتش اینه که سوشیال مدیا‌ها[79] یا رسانه‌های اجتماعی، نگیم شبکه‌های اجتماعی چون متفاوته… رسانه‌های اجتماعی خیلی جای خوبین برای شبکه‌سازی. به طور خاص من پیشنهادی که می‌کنم در ایران موضوع لینکدین و توییتره. خب لینکدین که راجع بش خیلی صحبت کردیم توییتر فیلتره ولی خب به هر حال… امیدوارم که اینو به عنوان دعوت به یک عمل مجرمانه در نظر نگیرن! همه دیگه دارن میرن از توییتر استفاده می‌کنن…

ا: غیر از من

م: توییتر جاییه که… عه توام هستی کم هستی!

ا: من واقعاً با توییتر مشکل دارم اصلاً باهاش کار نمی‌کنم…

م: باید بهت اس‌ام‌اس[80] بزنم مثلاً امید چک کن!

ا: قشنگ عین این پیرمردام که مثلاً با یک اپلیکیشن[81] جدید مواجه شدن…

م: نه خب به هر حال فضاش فضای خاصیه. فضاش اولین اینکه خب تقریباً تا حد خیلی زیادی تکست بیسد‌ـه[82]. البته خب عکس و این حرفا هم هست ولی خب سرعت…

ا: سرعت… بله. سرعتش خیلی بالاس و مثلاً من دارم… من همین که با تلگرامم[83] و آن تایم بتونم چک کنم و جواب بدم خوشحالم از خودم.

م: یه مقداری باید چیز بکنی… یه مقداری باید حساسیتتو کم بکنی. حالا اگه چیزیم از دست دادی از دست دادی عیب نداره. البته روش‌های خوبی وجود داره در…

ا: تو توییترو می‌گی یا کلاً؟

م: نه کلاً.

ا: کلاً… اون مسیجه[84] که من می‌زنم یه وقتا از دست میدی مثلاً اوکیه؟

م: آره دیگه اوکیه دیگه! آره… نه دیگه مثلاً پین می‌کنی توی… پین می‌کنی توی تلگرام یا توی توییتر لیست درست می‌کنی آدم‌هایی که می‌خوایو بتونی ببینی. حالا از ایناش بگذریم. توییتر هم بسیار بسیار چیزِ مفید و خوبیه. می‌دونی که یه هرمی داریم به اسم هرم رسانه‌های اجتماعی که توی این هرم چه قدر به سمت بالا بریم رسانه‌هایی که توش هستن عمومی‌تر می‌شن مثلاً فیس بوک و هر چه قدر که به سمت پایین بیاییم رسانه‌های مثلاً تا قاعده‌ی هرم بیاییم رسانه‌ها…

{30:25}

ا: تخصصی‌تر می‌شن…

م: تخصصی‌تر می‌شن. مثلاً مثل فروم‌ها[85]. مثلاً الان ببین برنامه نویسا از گیت هاب [86]استفاده می‌کنن برای اینکه سوال بپرسن و جواب بگیرن. منی که برنامه نویس نیستم گیت هاب به دردم نمی‌خوره و احتمالاً ممکنه که مثلاً شاید چندین بار سر زدم مثلاً برای پیدا کردن مثلاً سرچ کردم تو گوگل [87]و مثلاً جواب گیت هاب داده بهم ولی خب اونا با گیت هاب زندگی می‌کنن. هرکس در سطحی که مخاطبینش هستن باید سوشال مدیای خودشو انتخاب بکنه. کسی که عکاسه مثلاً احتمالاً باید بره سراغ… یا کسی که توی کار تصویره یا… احتمالاً مخاطبینش بیشتر با تصویر ارتباط می‌کنن اینستاگرام، یوتیوب[88]، آپارات[89]، پینترست و چیزهایی شبیه این. ممکنه یه نفر به این نتیجه بسه که بیاد وبلاگ [90]بزنه یا وب سایت بزنه که خیلی خیلی خیلی اتفاق مهم و خوبیه و مخصوصاً… من البته در درجه‌ی اول دارم به خودم می‌گم به صورت منظم آپدیت کردنش اعتبار حرفه‌ای که وبلاگ و وب سایت به تو میده رو هیچ چیز دیگه‌ای تقریباً نمیده. به سوشیال مدیاها اعتباری نیست الان پس فردا اگر که به این نتیجه برسن که چه داخل چه خارج از کشور کلید تلگرامو خاموش بکنن درصد قابل توجهی از محتوایی که توی این چند سال توی کشور تولید شده از بین خواهد رفت و به باد می‌ره. و حالا تو کانال [91]تلگرامتو ممکنه بزنی و…..

ا: همین… می‌خواستم بگم که حتی صحبت فروم کردی لزومی نداره لزوماً اسمش فروم باشه می‌تونه همین گروه‌ها و کانالای تلگرام باشه می‌تونه گروه‌های تخصصی توی لینکدین باشه…

م: همین طوره.

ا: خیلی جاها هست که اصلاً یه روشی که آدما رو ما بتونیم پیدا کنیم دقیقاً اتفاقاً همینه. ما بریم توی… این گروه‌ها یه گروه تخصصیه مثلاً راجع به… مثلاً فرایند‌های کسب و کار که من بهش علاقه مندم میرم و یهو می‌بینی یه آدمی که خیلی آدم مثلاً خفنیه خیلی وقتا دنبالش بودی کتاب نوشته فلان رو…

م: اونجا رو به سادگی پیدا می‌کنی…

ا: اونجا می‌بینی و یه پستی [92]گذاشته و تو کامنت میدی و جوابتو میده و این یعنی واقعاً یه فرصت طلاییه که تو بتونی انقدر سریع و راحت دسترسی به اون آدم پیدا کنی و اگر خوب پیش بره کم کم می‌تونی فالوش [93]کنی هی اینگیج[94] بشی باهاش که بتونی یه شبکه‌ای رو بسازی پس فردا یه مسیج بزنی مثلاً یه کلاسی درس میده بری انقدر که این رابطه رو توی زمان بسازی.

م: بکاری و بداری. و البته می‌دونی که امید احتمالاً توییتر حتی از این نظر از لینکدین هم قوی‌تر و بهتره مهم‌ترین علتش اینه که خیلی از آدما توییترشون دست خودشونه. مثال بزنم من یک بار رئیس دفتر سازمان ملل توی ایران رو مثلاً فرض بگیر توی توییتر مثلاً یه منشنی[95] زدم بهش و ایشون جواب من رو داد. حالا نمی‌دونم که خودش بود مسئول رسانه‌ایش بود کی بود ولی خب به هر حال از قالب یک پروفایل با تیکه آبی جواب رسمی‌ای به من داده شد. رئیس جمهور این اتفاق افتاده برای آدم‌های مختلف، معاون‌های رئیس جمهور این اتفاق افتاده و این اتفاق خوبیه تو به این راحتی ممکنه که پیدا نکنی مثلاً ممکنه که مشکلی رو می‌بینی جایی یا تقاضای کمکی رو داری که هیچ جایی بهتر از سوشیال مدیا پیدا نمی‌کنی. ممکنه زنگ بزنی اونجا تلفن کسی برنداره نامه بزنی گم بشه ایمیل بزنی خونده نشه ولی تو سوشیال مدیاها این اتفاق میفته…

ا: آره کاملاً موافقم!

م: و در نتیجه فکر می‌کنم که وقت گذاشتن هدفمند نه تغییر هدفمند در سوشیال مدیا‌ها یه جور سرمایه‌گذاریه خیلی خیلی خیلی جدی و مهمیه.

ا: آره من به نظرم ایمیل یا حتی تلفن واقعاً الان ضریب موفقیتش خیلی پایین تره ولی سوشال خیلی بالاست…

م: برای آدمای بزرگ لااقل.

ا: اما می‌خوام بگم حتی مهم‌تر از اون به نظرم همچنان بحث آفلاینه و در واقع فیس تو فیس [96]و حضوری هست…

م: درسته!

ا: و مثلاً دوباره می‌گم دنبال ما یه آدمی هستیم و اون آدم تو یه رویدادی یه جا سخنرانی داره یه جا داره درس میده یه جا پنلی داره یه کجا توی کنفرانسی[97] هست به نظرم بهترین فرصته که خیلی با برنامه‌ریزی سراغ اون آدم بریم و واقعاً باید بتونیم که این الویتور پیچ[98] یا چی… ارائه‌ی آسانسوری…

م: ارائه‌ی آسانسوری میگن بهش…

ا: آره خب واقعاً بتونیم توی اون تایم [99]کم توی اون 30 ثانیه توی اون 20 ثانیه هرچقدر که هست سریع خودمون رو… حالا راجع به خودمون می‌خواییم صحبت کنیم راجع به کسب و کارمون [100]راجع به هر چی که هست تو این 20-30 ثانیه با اون طرف صحبت کنیم قلاب رو بندازیم نظرش جلب شه که وایسته با ما حرف بزنه.

م: یه چیزی راجع به داشت شبکه من بگم. ما یه ایرادی که… نمی‌دونم ایراده یا به هر حال یه مشکلی که تو ایران داریم معمولاً این که اگر که ایمیلی به کسی می‌زنیم خیلی وقتا جوابشو نمی‌بینیم حتی اگر طرف ایمیل رو دیده باشه. ایمیل بهمون میاد جواب بدیم بگیم دیدم مثلاً فرض بگیر متشکرم از ارسال ایمیل شما متشکرم، این خودش واقعاً اثر میگذاره روی شبکه‌سازی.

ا: من دقیقاً صحبتی که… یه صحبتی که همین گفتم توی تیوان راجع به شبکه‌سازی داشتم، همه‌ی این هارم گفتیم و آخرش یه نفر اومد و یه کمکی می‌خواست اتفاقاً راجع به پیچیدگی حالا ارائه‌ی سرمایه گذار بود و گفتم به من ایمیل بزن و من برات مثلاً یه در واقع راهنمایی که خودم درست کردم رو برات می‌فرستم و این رو فرستادم و هیچ وقت هیچ جوابی ازش نیومد و نه تشکری نه… هیچی…..

{35:22}

م: تمام این آدم تمام شد…

ا: و این آدم تمام شد این آدم سوخت.

م: بسیار عالی!

(موسیقی)

ا: خب از این هم بگذریم بریم سراغ اینکه… آهان و یه موضوع یه نکته‌ای هم اینجا توی بحث آفلاین یا حضوری باز به بچه‌ها می‌گفتم خیلی مهم نیست که بیزینس کارتتو یا کاتالوگتو یا شماره تماستو به طرف بدی کاملاً مهمه که از اون بگیری. علتش اینه که یه آدمی که سرش به تنش می‌ارزشه سرش شلوغه فلان توی کنفرانس بهش 50 تا بیزینس کارت میدن 50 نفر بهش میگن که آقا مثلاً با ما تماس بگیرین شماره‌ی ما فلان اون آدمه سرش شلوغه و به نظر من اغلب این‌ها رو می‌ندازه دور و باهاشون کاری نداره مگر اینکه واقعاً شما دیگه نظرشو جلب کردی. اما برعکسش اگر شما موفق بشین که همون جا صحبتت جذاب باشه اون آدم واقعاً اینترستد[101] بشه و بگه که خب این شماره زنگ بزن به منشی من بگو فلانی گفتش که فلان قرار بذاری اونجا شما برنده شدی. چون که 100% زنگ می‌زنی به منشیش می‌گی خود آقای فلانی تو کنفرانس فلان به من گفتن فلان قرارو ست[102] کنیم و واقعاً منشی این کارو می‌کنه.

م: گرفتن بیزینس کارته هم هنریه ها!

ا: هنره دیگه…

م: یه بار من یادمه یه جشنواره‌ای رفته بودم حالا… کسی که نیستیم ما ولی به هر حال حالا در بین یک جمعی شناخته شده ایم. یه آقا پسری اومد به من….. مثلاً فرض بگیر در حالی که داشت آدامس می‌جوید بعد اومد گفت که مهندس این بیزینس کارتتو بده به من گفتم می‌خوای چیکار گفت که… آهان راستی یادم رفت بعد یه دونه بیزینس کارت داد به من که حالا مثلاً پرینت [103]گرفته بود و یه چیز داغونی بود حالا خیلی مهم نیست اینو داد گفتم که مرسی حالا من چه کمکی می‌تونم به شما بکنم؟ بیزینس کارتمو بهت بدم گفت حالا بعد می‌خوام بعداً حالا منم دادم به خاطر اینکه این بنده خدا بره ولی خب به هر حال همین… اینکه چه شکلی درِ گفت و گو رو باز بکنی و طرف مثلاً… چه شکلی خودتو معرفی بکنی…

ا: می‌خوام بگم فقطم این بیزینس کارت طرفو گرفتن نیستا…

م: ارتباط بعدش مهمه…!

ا: یه چیزی نه یه چیزی که طرف بگه ببین ایمیل بزن حتی خیلی وقتا شده طرف به من بیزینس کارت داده گفته اوکی بهم ایمیل بزن فلان ازش می‌پرسم تو سابجکت [104]ایمیل چی بنویسم که منو یادت بیاد یا حتماً چکش کنی یا حتماً بخونی این یه چیزه واقعاً… یه فوت کوزه‌گریه…

م: خیلی خوب بود خیلی قشنگ بود یاد گرفتم واقعاً…

ا: یا اینکه می‌گم یه جوری کنی که خب من… باشه زنگ زدم به منشیتون چی بگم دقیقاً فلان که واقعاً ضریب اطمینانه این که اون آدمو پیدا کنی بره بالا.

م: بسیار عالی… خیلی خوب

ا: خب میثم به نظرت چه جوری باید ما شبکمون رو ازش نگه داری کنیم و تقویتش کنیم و زنده نگه‌‌ش داریم؟

م: ببین… من فکر می‌کنم که یکی از مهم‌ترین اصول شبکه‌سازی اینه که تو نمی‌تونی یعنی شبکه رو یک طرفه باهاش برخورد بکنی و فقط انتظار داشته باشی ازش بگیری.

ا: انگلی برخورد نکنی!

م: دور از جون! هم باید بدی و هم باید بگیری در داخل شبکه. این رویکردو اگر که آدم رعایت بکنه احتمالاً خود شبکه تقویت و تحکیم می‌شه یعنی به هر حال آدم‌ها نگاه می‌کنن می‌بینن که تو یه فایده‌ای داری که تو رو تو شبکشون نگه دارن. یکی از کارایی که من خودم انجام میدم و راضیم ازش آموزش رایگان دادن و مشاوره‌ی رایگان دادنه. حالا آموزش رایگان دادن ممکنه که تبدیل بشه به 10 صبح که… بارها راجع بش صحبت کردیم و ممکنه که نه مثلاً فرض بگیر این باشه که من برم توی اصفهان مثلاً فرض بگیر که به دعوت یه جایی پولم نگیرم…

ا: داوری کنی اصلاً…

م: آهان آره داوری بکنم، مشاوره بدم. توی سوشیال‌ها [105]حضور جدی داشتنه شرکت توی رویداد‌ها به نظرم خیلی مهمه و اینکه تو دست بده داشته باشی. مسلماً اگه دست بده داشته باشی نهایتاً از شبکه چیزهایی بدست میاری. مثالای بسیار بسیار بسیار زیادی دارم از استارتاپی خیلی کوچیکی که بهشون کمک کردم و کمک‌هایی بوده که برا من خیلی هزینه نداشتن ولی کمک‌هایی که اون‌ها در مقابل به من کردن بسیار بسیار…

ا: ارزنده…

م: ارزنده بوده و به کار من میومده.

ا: یه جور کارما[106] ست درسته… یه کاری الان می‌کنی…

م: آره… که بهت برگرده…

ا: برگرده

م: که ایزد در بیابانت دهد بازه.

ا: آره واقعاً… منم مثالای زیادی دارم که در واقع شروع کردم به آدم یا آدم‌هایی یا تیم‌هایی خیلی در طبق اخلاص گذاشتم واقعاً بدون هیچ چشم داشت و توقعی فقط کمک کردم کمک کردم و…

م: یه وقتی برگشته…

ا: یه وقتی برگشته یه سری‌م برنگشته و ممکنه هم برنگرده ولی من حاضرم این سرمایه‌گذاریو بکنم…

م: احسنت… نگاه سرمایه‌گذاری [107]نگاه مهمیه

ا: آره کاملاً من منظورم همینه.

م: یه مثال دیگه بزنم من الان حالا. ببین مثلاً ما از دوستانمون از مخاطبینمون در وبلاگ ببخشید از مخاطبینمون در پادکست خواستیم که آقا کمک بکنید به ما که متن‌های این‌ها رو پیاده سازی بکنیم. یکی دو نفر اعلام تمایل کردن و خب حالا مثلاً کسی پی نگرفت من خودمم به عمد خیلی پیگیری نکردم. این تایپ متنه با وجود اینکه کار بسیار سرکاری به نظر میاد…

{40:20}

ا: کار گله

م: کار گله… یکی از بهترین روش‌هایی بود که می‌تونست که یک این… کسی که این کارو انجام میده رو با استارتاپ خوبی مثل شنوتو آشنا بکنه و دو اینجوری باشه که اگر به من یا تو کسی تماس می‌گیره تلفنشو برداره. من به این راحتی تلفن برنمی‌دارم با کمال تاسف به خاطر اینکه خیلی سرم شلوغه.

ا: بله

م: و این شبکه‌سازیه دیگه یعنی تو مثلاً ممکنه که یک ساعت در هفته دو ساعت در هفته وقت بذاری ولی برای یک مدت خیلی خیلی طولانیه… سری آدم و شبکه‌های پشت اون آدم‌ها رو…

ا: کاملاً موافقم!

م: تقریباً رایگان در اختیار بگیری و این خب فرصتیه که به نظرم خیلیا از دست دادن…

ا: آره واقعاً یعنی…

م: البته هنوز بازه!

ا: منم خیلی تعجب کردم راستش که تو توییت کردی و خیلی تعداد کمی شاید جواب دادن و آخرشم تقریباً هیچ کسی هنوز…

م: آره فعلاً هنوز رو میزه… آره آره…

ا: هنوز این آپشن [108]رو میزه و این در حالیه که خیلی‌ها دنبال حتی شخص خود تو هستن که ازت کمک بگیرن ولی حاضر نیستن اون کمک رو به تو بدن. اون شبکه رو بسازن اون رابطه رو بسازن که حالا…

م: در حالی که کمک به من بهشون مشروط و منوط به این نیستا، معمولاً.

ا: آره درسته…

م: ولی خب به هر حال این انتظار وجود داره که رابطه‌ها دو طرفه باشه. نمی‌دونم این راهکارای من بود که داشتم و این کیسی [109]بود که به نظرم اومد بگم که حتی خیلی قرار نیست کسی تخصص خوبی داشته باشه…

ا: آره کار عجیبی بکنه حتی… یعنی واقعاً تایپ [110]این… چه قدره یه ساعته هر اپیسود [111]واقعاً…

م: 3 ساعت حداکثر می‌گیره…

ا: حداکثر ولی کاملاً به نظرم می‌تونست که بازگشت سرمایه [112]داشته باشه.

م: قطعاً

ا: چیزی که می‌خوام اضافه کنیم اینه که واقعاً حرفه‌ای برخورد کنین با شبکتون و در راستای زنده نگه داشتنش تماستونو با آدما قطع نکنین خب. یکی از دوستان بود که من واقعاً دعواش کردم و گفتم ببین تو نمی‌تونی… همین یه مدتی غیب بشی و بیای بعد یه کمکی بخوای یه کاری بخوای گفتم حتی شده 3 ماه یه بار سلام فلانی چطوری می‌خواستم حالتو بپرسم…

م: دلم برات تنگ شده بود…

ا: دلم برات تنگ شده یا فلان…

م: تبریک عید بده بهش مثلاً…

ا: تبریک عید بده بهش یا…

م: آخ آخ ببخشید من یه چیزی راجع به تبریک عید بگم. من تبریک عیدام تقریباً تا 13 به در طول می‌کشه. برا تو فرستادم تا حالا تبریک عید؟

ا: نه بابا ما رو حساب نمی‌کنی!

م: من مخلصتم زنگ می‌زنم! تبریک عیدا مثلاً من انقدر بدم میاد از این تبریک عیدایی که به قصد برقراریه ارتباطن و مثلاً نیگا می‌کنی می‌بینی که یک متن ثابتو اومدن بهت فرستادن پایینش مثلاً…

ا: کپی پیست… کپی پیست بدترین کاره تو شبکه…

م: ارادتمند آقا پرویزم یادش رفته برداره! من ویس می‌فرستم معمولاً یا مثلاً فرض بکن می‌گم که مثلاً سلام امید عزیز مثلاً نمی‌دونم فلان الان فلان موقعست یادت افتادم خواستم بهت تبریک بگم. وقت می‌گیره ولی ارزش داره…

ا: ولی ارزش داره. آره شخصی سازیه کاستومایز[113] کردن به نظرم به شدت توی این مهمه. و اینکه می‌گم حتی خیلی وقتا این کاره مثلاً شما می‌تونی بگی که… مثلاً سلام میثم خوبی من مثلاً رفتم یه شرکت جدید یا کار خودمو راه انداختم یا فلان کردم یا توییتی…

م: خواستم خبر داشته باشی.

ا: خواستم خبر داشته باشی همین. و همین چیز کوچیک باعث می‌شه که این تماسه بمونه و بعداً هم با هم یه کاری دارین توی ذهن میثم باشه که این آدمه هست یهو یاد یه چیزی میفته بگه عه این فلانی که…

م: البته الان یه اتفاقی افتاده هر کسی رو تو بعد از مدت‌ها بی خبر باشی ازش و ببینی که مثلاً سلام خوبی میگه و نمی‌دونم فلان و این حرفا اولین فکری که من می‌کنم اینه که نت‌ورک مارکتینگ[114] رفته! بعد تورو بهش…..

ا: آهان چی بود گلد گوئه؟

م: نه گلدکوئست[115]… نه گولدکوئس و اینا که بابت بسته شد الان حالا تبلیغ نکنم چیزای دیگه‌ای هست اشکال دیگه‌ی نت ورک مارکتینگه ولی خب اولین فکری که به ذهن من می‌رسه اینه که طرف احتمالاً نت ورکره به قول خودشون…

ا: من فکر کنم فقط تنها استثنایی که اینجا هست شاید یه دوستیای قدیمیه که مثلاً شاید… منو تو 3 سال همو از هم خبر نداشته باشیم بعد 3 سال با هم کار داشته باشیم هر دو با جون و دل انجام می‌دیم…

م: درسته!

ا: ولی خب این واقعاً یه استثناست!

م: آره نوع رابطه متفاوته. شاید به خاطر اینکه ما نوع ارتباطمون با هم دیگه متفاوته. توی اپیزود قبل یا اپیزود قبلی من کتاب “نوپای خود را به دنیا بیاور“ [116]رو از آقای رید هافمن[117] معرفی کردم. توی این کتاب میاد میگه که شما 3نوع کانکشن دارین معمولاً توی اطرافیانتون. یا 3 لایه دارین. لایه‌ی اول آدمایین که هر روز می‌بینیدشون و مثلاً همکاراتن یا خانواده‌ی نزدیکتن لایه‌ی دوم آدمایین که نوع ارتباطت باهاشون یه مقداری ضعیف تره و مثلاً ممکنه که ماهی یه بار ببینیشون یا مثلاً با هم دیگه مثلاً ارتباط این تیپی داشته باشین. و لایه‌ی سوم آدمایین که حتی ازاین هم ارتباطات ضعیف تره باهاشون و ممکنه که سالی یه بار ببینی یا اصلاً ندیده باشی یا یک بار توی کنفرانسی دیده باشی یا توی سوشال همدگیرو دیده باشین و چیزایی شبیه این. میگه که هر 3 لایه‌ی اینها مهمن. درسته که نوع ارتباط تو مستحکم تره و محکم تره با لایه‌ی اول ولی تعداد اینا بسیار محدود تره مثلاً ممکنه کلاً 10 نفر باشن ولی ممکنه که تو مثل لینکدینِ من مثلاً 3هزار نفر به یک شکلی ارتباط داشته باشی باهاشون و باید همه‌ی این 3 لایه رو به قول ما اصفهانیا داری بکنی، داشت بکنی و نگه داری بکنی. و چیز بسیار شگفت انگیزی که ایشون میگه اینه که میگه که معمولاً قسمت عمده‌ی کارهایی که به تو ارجاع می‌شه از لایه‌ی سومه.

{45:32}

ا: چه جالب

م: این البته به نقش پرسنال برندینگه [118]و نمی‌دونم این حرفا هم هست ولی خب می‌دونی من یکیو می‌شناسم که اون یکیو می‌شناسه که نمی‌دونم فلانه یه همچین شکلیه. میگه که مثلاً امید کسیو می‌شناسی که مثلاً بیاد بتونه خوب کار ضبط انجام بده تو می‌گی که آره مثلاً عارف از بچه‌های شنوتو مثلاً می‌تونه بیاد این کارو انجام بده. من ممکنه ندیده باشم تا حالا عارفو ولی مثلاً فرض بگیر به واسطه‌ی تو می‌شناسم…

ا: همینه دیگه…

م: همینه

ا: همه‌ی شبکه‌سازی به نظرم همینه. راجع به پرسنال برندینگ گفتی به نظرم خیلی خوبه یه 10 دقیقه‌ای راجع بش حرف بزنیم و ببندیم…

م: اوه اوه چقدر حرف بزنیم…

ا: اما… حالا 5 دقیقه! یه مثالی می‌خواستم بگم راجع به داوطلب شدن، کمک کردن مثلاً خب خیلی رویدادا هست شما می‌تونی بری تو اون رویداد داوطلب بشی و به واسطه‌ی اون با آدمای خیلی مهمی با سخنراناش، با کسایی که طراحی می‌کنن، کسایی که هماهنگیاشو دارن انجام میدن با یه تیم آدمی آشنا میشی و واقعاً وارد اون شبکه میشی. یا حتی… می‌گم عار نباشه حتی کار گِل انجام بدین تایپ کردن. من یادمه خودم… خیلیم دور نیست شاید توی آی بی ام[119] که بودم برای خودم خب بعد من این همه کار نمی‌دونم فوق لیسانس فلان اونجا برا خودم پوزیشنی داشتم اما ال… می‌خواستم وارد یه گروه خیلی تخصصی بشم در واقع داخل آی.بی.ام جابجا بشم و واقعاً دنبال این آدما می‌دوییدم و می‌گفتم مثلاً کاری دارین فلانه من مثلاً…

م: کمکی از دستم برمیاد…

ا: کمکی از دستم بر میاد و واقعاً مثلاً یه سفر پاشدم از اینور آمریکا رفتم اونور آمریکا تو یه ورک‌شاپی[120] بهشون کمک کردم و با من آشنا شدن و خوششون اومد و این رابطه مثلاً توی 2-3 ماه طول کشید تا اینا منو قبول کردن این گروه خیلی کوچیکی بود خیلی سخت آدم می‌رفت توش. و رفتم اون تو و کلاً مسیر کار من عوض شد خیلی خیلی اتفاقاً افتاد برای من…

م: خیلی… اصلاً ب… واقعاً یکی از بهترین روشا همینه. دوستی هست که من اسمشو نمی‌برم. مثلاً فرض بگیر که اینجوری بگم قصه‌ها‌ش رو. چقدر احتماًل داره که تو مثلاً بتونی فیروز نادری یا انوشه انصاری رو از نزدیک ببینی و مثلاً موضوعیو باهاشون مطرح بکنی؟ حالا مخصوصاً به طور خاص خانم انصاری ممکنه که به واسطه‌ی اینکه حالا می‌تونه اینوست[121] بکنه ممکنه که در نقش یه انجل[122] برای تو ظاهر بشه. کسی رو می‌شناسم که برای کنفرانسی در اسپانیا داوطلب شد فقط هزینه‌ی بیلیتش روداد مثلاً فرض بگیر نزدیک 3میلیون تومن رفت و برگشت، اسکانشو اینا با اونور بود. پاشد رفت نمی‌دونم سوپ ریخت تو کاسه داد بعد مثلاً در حاشیه‌ی اون کنفرانس انوشه انصاری رو دید یا مثلاً موضوعیو مطرح کرد باهاش حالا اینکه چه اتفاقی افتاد بعدش نمی‌دونم ولی خب ای… این یعنی حتی حاضر شد که مثلاً از اینجا پاشه بیاد بره کیلومتر‌ها مایل‌ها اونورتر یه کار داوطلبانه انجام بده تا یه آدمو ببینه…

ا: آره متاسفانه این فرهنگ تو ایران جا نیفتاد و همه اینطورین که همش از تو می‌خوان یه چیزی بکنن یه کمکی بگیرن بدون اینکه هیچ زحمتی بکشن بدون اینکه هیچ کمکی بکنن. خب ما خیلی وقت نداریم میثم یه خورده راجع به پرسنال برندینگ صحبت کنیم و من خیلی سریع میپرم توش به نظر من پرسنال برندینگ یه چیزه معروفی هست میگن که اون چیزیه که وقتی تو تو اتاق نیستی…

م: در موردت میگن…

ا: در موردت میگن.

م: تو الان در مورد من چی فکر می‌کنی مثلاً به… اگه من تو اتاق نباشم راجع به من چی می‌گی؟!

ا: تو اتاقی الان نمی‌تونم بگم! برو بیرون با عارف ما اینجا میشینیم حسابی پشت سرت حرف می‌زنیم! نه ولی من به نظرم اینه که واقعاً اون آدم به چی معروفه یعنی من الان بپرسم مثلاً چه می‌دونم فلان دوستمون مثلاً… مثلاً تقی تو راجع به تقی…

م: موسی

ا: چی میاد تو ذهنت

م: تو ذهنت چی میاد

ا: خب. یه وقت هست مثلاً می‌گیم مثلاً آدم جدی ایه یه وقت می‌گی بی خیاله یه وقت می‌گی آدم خیلی مثلاً کاری ایه ممکنه بگی آدم خوش گذرونیه ممکنه یه آدمی که خیلی کمک می‌کنه ممکنه بگی آدم متخصصیه. به نظرم این چیزیه که در واقع تو از خودت شاید تشعشع میدی می‌دونی طوری این پخش می‌کنی که همه ببینن چیه و داستانش اینه که به نظرم باید خیلی برنامه‌ریزی شده و با طراحی این کار رو بکنی…

م: آ… احسنت باریکلا.

ا: خب که چیزه اشتباه به اشتباه…

م: استراتژی [123]باید داشته باشی واقعاً.

ا: آره.

م: من اون موقعی که از فناپ [124]اومدم بیرون خب تا مدت‌ها هنوز وجه فناپی داشتم به قول معروف یعنی همه منو به عنوان یک فناپیه سابق می‌شناختن. البته الان فکر می‌کنم یه مقداری کمتره. خب فناپی بودن مزایایی داشت و معایبی داشت برای من و من تصمیم گرفتم که مثلاً فرض بگیر اینو یه مقداری از خودم… این فناپیه سابق بودن رو دور بکنم یا فناپی بودن رو دور بکنم و فناپی سابق هستم و افتخارم می‌کنم یه مدت که بودم و….. بسیارم لذت بردمو چیز یاد گرفتم. یکی از کارایی که مثلاً فرض بگیر کردم من همین توی توییتر هشتک [125]10 صبح زدن و نکات کوتاه کاربردی گفتن بود که هم زمان تو لینکدینم منتشر می‌شد. این من رو به عنوان یک هویت مستقل میثم زرگرپور…

{50:21}

ا: جا انداخت…

م: مطرح کرد و این وجه فناپی بودن رو یه مقداری کم رنگ کرد و جالبه بگم که عید امسال بود من با آدم‌های مختلفی از… به روش‌های مختلف مسیج دادم که آقا من برای خودم مثلاً فرض بگیر که دنبال این بودم که یک تصویری از خودم ایجاد بکنم و دوست دارم بدونم که چقدر موفق شدم. دقیقاً همین حرفی که تو می‌زدی من باید استراتژی داشته باشم.

ا: یه جور بازخورده 360 طوره که ببینی آدما راجع به چی فکر می‌کنن و برنامه‌ریزی کنی برای اینکه…

م: الان من… انقدر علمی نگاه نکردم بهش دوست داشتم بدونم آدما راجع به الان من چه فکری می‌کنن که ببینم با اون چیزی که من لااقل برنامه‌ریزی کرده بودم برسم چی بود و خیلی چیز یاد گرفتم یعنی فهمیدم یکی دو جا اشتباهای اساسی کردم و یکی دو جام خیلی خیلی خوب قدم برداشتم. و باید… به نظرم ارزش داره پرسنال برندینگ خیلی مهمه…

ا: خیلیا روش سرمایه‌گذاری کردن. توی شبکه نقش بسیار مهمی داره خب. مثلاً چه می‌دونم من همیشه سعی می‌کنم خیلی یه آدمی باشم که سریع جواب میدم کمک می‌کنم دقیقم یادم نمی‌ره و این باعث می‌شه آدما روم حساب کنن.

م: آهان یعنی این الان یکی از پارامترایی که تو دنبالشی

ا: خب… یعنی این… یه پارامتریه که من دنبالشم و وقتی با آدما صحبت می‌کنم خودمم می‌پرسم این هست یا امید… اگه بتونه یه کمکی کنه واقعاً می‌کنه می‌شه روش حساب کرد یه قولی میده و اگرم نتونه خیلی صادقانه میگه من نمی‌تونم و یا حالا معرفی می‌کنه یا هرچی. یا مثال دیگه اینه که من… خیلی خودم ناخودآگاه یه مدتی که فعالیتم توی حالا اکوسیستم استارتاپی [126]یه خورده داشت زیاد می‌شد یهو دیدم آدما دارن منو به در واقع بحث استارتاپ خیلی می‌شناسن در حالی که من شاید…

م: بیشتر دوست داری اینترپرایز[127] شناخته بشی مثلاً…

ا: نه من کارمو خب واقعاً شاید 30%ش توی حوزه‌ی استارتاپاست خب بیشتر من کار مشاورمو حالا ممکنه با شرکتای دانش بیان و غیره کار می‌کنم ولی… آره تگی[128] که رو من می‌زنن تگ خیلی استارتاپ نیست اون خیلی باید کم رنگ‌تر باشه.

م: و سعی کردی مدیریتش بکنی…

ا: آره

م: افسان رو راه انداختی

ا: بله و… توی افسان خیلی تکیه رو این دارم که آقا یه شرکت مشاوره مدیریته [129]نه عملا خدمات مثلاً منتورشیپ [130]استارتاپی نیست. استارتاپ هم توش هست ولی…

م: اسلوگِن‌ات[131] خیلی قشنگه… فرم… ری فرم… ترنسفرم [132]عالیه…

ا: فرصتی بشه راجع به اون باید صبحت بکنیم

م: قطعاً… اینم جز به هر حال برندینگ‌ـه[133] توئه و توام الان داریه یه برندی رو می‌سازی…

ا: برند افسانه و… خیلی مشخص… من رو این خیلی کار کردم که بتونم با این 3 کلمه بگم من دقیقاً توی افسان چیکار می‌کنم. خب… ما وقتمون فکر می‌کنم تمومه اگه چیزی هست…

م: من یه فقط یه بازخوردی بدم. یه دوستی به اسم آقای طه اپیزود اوله پادکست رو گوش کرده بود و به من اینطور بازخورد داد اول اینکه جالبه خب از اپیزود اولو گوش کرده یعنی از اول شروع کردن به نظرم به هر حال ارزشمنده میگه ماشاالله پر ایده‌اید [134]دستتون درد نکنه یه عالمه تجربه که من هیچیشو ندارم ایشون تجربیات خیلی خیلی عجیب و باحالی دارن فکر کنم نصفِ اونایی که رو کاغذ ننوشته بودیدم نگفتید مثل الان!

ا: بله!

م: که ما نگفتیم البته من الان به شدت تمایل دارم که تا می‌شه از این استودیو برم بیرون به خاطر اینکه دارم تصعید میشم! از گرما!

ا: ما به توصیه‌ی دوستان گوش نکردیم و وسط نیم ساعت نرفتیم بیرون و الان ایشالا توی پادکست بعدی این کارو نمی‌کنیم.

م: خب بسیار عالی. دوستان خیلی متشکر ازتون. ببخشید یکم تند تند حرف زدیم بذارین به حساب اینکه خیلی گرممون بود. منتظر پاسختون راجع به سوال هفتمون هستیم. بهمون کامنت بدین شِر[135] بکنید با بقیه به اشتراک بذارید کانال تلگراممون راه افتاد 10am ببخشید podcast10am به خاطر اینکه توی تلگرام تو نمی‌تونی اسم کانال رو با عدد شروع بکنی و حتماً باید حرف باشه.

ا: من خوشحالم که با خبر شدم خودم از این!

م: ادت کردم عه؟

ا: نه اددم نکردی

م: چک نمی‌کنی… چرا اددت کردم حالا نشونت میدم حالا

ا: من یه دور دیگه چک می‌کنم حالا

م: وب سایتمون سر بزنید بهمون ایمیل بزنید به salam@10ampodcast. ir کامنت بذارید برامون هرجا که این پادکست رو شنیدید…

ا: توییت کنید انتقاد کنید بازخورد بدین

م: بد و بیراه بگین فحش بدین بهمون آره خوبه. واقعاً دوست داریم. باورتون نمی‌شه هر کامنتی که شما می‌ذارید برای ما در شنوتو من ایمیلش که میاد برام گذاشتم فیلتر کردم که این استار بشه بیاد توی اینباکسم[136] اسکرین‌شات[137] می‌گیرم می‌فرستم برای همه خیلی ذوق می‌کنیم خیلی خوبه. به خاطر اینکه یاد می‌گیریم و من خیلی اعتقاد دارم به یاد گرفتنه.

ا: خب بازم ممنون

م: و ما در این پادکست! دنبال نتیجه گرفتن نیستیم!

ا: دوباره حتماً… !

م: اینو باید بگیم!

ا: باز دوباره حرف ما رو گوش کردین! ما قسمت بعدی که قراره اتفاقاً همین نیم ساعت دیگه ضبطش بکنیم راجع به…

م: اخلاقه…

ا: اخلاق کاری، صداقت و غیره‌ست و یه مهمون خیلی خوب داریم آقای علی نعمتی و به زودی براتون اون رو هم پخش می‌کنیم.

م: مرسی، متشکر، خدا نگه دار!

ا: خداحافظ!

[1] شبکه سازی (Networking): (برای اطلاعات بیشتر قسمت 4 از فصل 1 از پادکست 10 صبح بشنوید.)

[2] هم ‌بنیان‌ گذار (Co-founder)

[3] منتور (Mentor): برای اطلاعات بیشتر قسمت 8 از فصل 1 از پادکست 10 صبح را بشنوید.

[4] شبکه (Network): برای اطلاعات بیشتر قسمت 4 از فصل 1 از پادکست 10 صبح بشنوید.

[5] پابلیش (Publish): منتشر کردن

[6] پروفایل (Profile): نمایه؛ صفحه ای از وب سایت یا شبکه های اجتماعی که در آن عکس و مشخصات شخص یا کاربر نمایش داده شده است.

[7] لینکداین (Linkedin): شبکه‌ای است که افراد مختلف با تخصص‌های گوناگون در آن عضو می‌شوند و با حرفه‌ای‌های کار خود ارتباط برقرار می‌کنند. هدف این افراد ارتباطات کاری، اشتراک‌گذاری دانش و مهارت یا پیدا کردن بهترین موقعیت‌های شغلی است.

[8] اپیزود (Episode): قسمت

[9] کارآفرینی (Entrepreneurship)

[10] نت ورکینگ (Networking): شبکه سازی (برای اطلاعات بیشتر قسمت 4 از فصل 1 از پادکست 10 صبح بشنوید.)

[11] مدل کسب و کار (Business Model)

[12] الکساندر استروالدر (Alexander Osterwalder): نویسنده کتاب Business Model Generation یا خلق مدل کسب و کار

[13] هزینه (Cost)

[14] شرکای استراتژیک (Strategic Partners)

[15] کمپین (Marketing Campaign): برنامه و اقداماتی که برای تبلیغ و فروش محصولات یا خدمات، از طریق انواع رسانه های مختلف مانند تلویزیون، چاپ، آنلاین و … انجام می شوند.

[16] روتین (Routine): کارهایی که به صورت تکراری انجام می شوند.

[17] فیلد (Field): حوزه‌ی کاری

[18] کسب و کار (Business)

[19] دیل (Deal): معامله

[20] فیلتر (Filter): تصفیه کردن؛ در اینجا منظور گزینش و انتخاب افراد بر اساس یک سری معیارها و ارزشها است.

[21] استارتاپ (Startup): سازمانی موقتی است با هدف ایجاد محصول، خدمت و یا بازار جدید که دارای ویژگی رشد مقیاس‌پذیر و سریع، مدل کسب و کار تکرارپذیر و درآمدزا در شرایط عدم قطعیت است. استارتاپ عموما دارای ویژگی‌های نوآورانه، فناورانه مثلا مرتبط با اینترنت و ارتباطات دیجیتال است. (برای اطلاعات بیشتر قسمت 0 از فصل 1 از پادکست 10 صبح را بشنوید.)

[22] سرمایه گذار (Investor)

[23] کانکشن (Connection): ارتباط، اتصال

[24] مدیرعامل یا مدیر ارشد اجرایی (CEO: Chief Executive Officer)

[25] سیستماتیک (Systematic): اصولی، نظام مند

[26] پروژه (Project)

[27] سیگنال (Signal): علامت، نشان

[28]  کافه آی ‌تی (IT-Cafe): این محل، توسط مرکز نوآوری و فناوری شرکت فناپ افتتاح شده است و فضایی برای استقرار تیم‌های استارتاپی و برگزاری کارگاه‌ها و رویدادهای آموزشی و ترویجی در حوزه فناوری اطلاعات است.

[29] باشگاه کارآفرینی تیوان

[30] بیل گراس (Bill Gross): سرمایه گذار ، مدیر یک صندوق  سرمایه گذاری آمریکایی است.

[31] استینگ (Sting): گوردون متیو توماس سامنر، معروف به استینگ، نوازنده، خواننده، ترانه سرا و بازیگر انگلیسی است.

[32] شیپ آو مای هارت (Shape of My Heart): نام ترانه ای از استینگ (خواننده)

[33] د سکرد جئومتری آو چنس (The Sacred Geometry of Chance): هندسه مقدس شانس، در اینجا به بخشی از ترانه Shape of My Heart اشاره کرده است.

[34] پارامتر (Parameter): معیار و شاخص

[35] وب سایت (Website)

[36] بیزینس کارد (Business Card): کارت ویزیت

[37] ‌‌‌‌نت ‌ورک (Network): شبکه (برای اطلاعات بیشتر قسمت 4 از فصل 1 از پادکست 10 صبح بشنوید.)

[38] بازاریابی (Marketing)

[39] ویزیت (Visit): بازدید کردن

[40] کاتالوگ (Catalog)

[41] نرخ تبدیل (Conversion Rate)

[42] مشتری (Customer)

[43] پروپوزال (Proposal): طرح پیشنهادی

[44] فنی (Technical)

[45] پی اچ دی (PHD): مدرک دکترا

[46] پیپر (Paper): کاغذ؛ در اینجا به نوشتن مقاله علمی اشاره دارد.

[47] آکادمیک (Academic): علمی، اینجا اشاره به دانشگاه است.

[48] صنعت (Industry)

[49] اینستاگرام (Instagram): یک نرم‌افزار و شبکه‌ی اجتماعی برای به اشتراک گذاری عکس و ویدئو

[50] اکانت (Account): حساب کاربری

[51] فالوور (Follower): دنبال کننده

[52] ژن (Gene)

[53] توییت (Tweet): اشاره به پیام متنی است که کاربران آن را در شبکه‌ی اجتماعی توییتر (Twitter) ارسال می‌کنند.

[54] اکسپت (Accept): پذیرفتن، قبول کردن

[55] سلکتیو (Selective): گزینشی

[56] ماکسیمم (Maximum): بیشینه

[57] پست (Post): اشاره به پُست‌‌هایی است که در بلاگ منتشر می‌شود.

[58] لایک (Like): دوست داشتن؛ در اینجا عملی که در زیر پست شبکه های اجتماعی انجام می شود که نشان می دهد که مخاطب یا خواننده پست گذاشته شده را دوست داشته است.

[59] اد (Add): اضافه کردن

[60] پوزیشن (Position): موقعیت، جایگاه

[61] تایتل (Title): عنوان

[62] کارآفرین (Entrepreneur)

[63] دیجیتال مارکتینگ (Digital Marketing): بازاریابی دیجیتال

[64] سی ای او (CEO: Chief Executive Officer): مدیرعامل یا مدیر ارشد اجرایی

[65] ریکروتر (Recruiter): شخصی که مسئول استخدام نیرو برای سازمان می باشد.

[66] سرچ (Search): جستجو کردن

[67] کی ورد (Keyword): کلمه کلیدی

[68] اسکیل (Skill): مهارت

[69] رزومه (Resume): سندی که در آن شرح سوابق تحصیلی، کاری، حرفه ای، مهارت ها، توانایی و… افراد نوشته شده است و عموما برای استخدام استفاده می شود.

[70] اینترست (Interest): علاقه مندی

[71] شبکه اجتماعی (Social Network, Social Media)

[72] ریپورت (Report): گزارش دادن؛ در اینجا شناسه کاربری که که خطایی برای شناسه کاربری را در شبکه های اجتماعی انجام داده باشه به پشتیبانی آن سایت یا نرم افزار گزارش داده می شود.

[73] بلاک (Block): مسدود کردن؛ در اینجا به این معنی است که دسترسی حساب کاربری را در شبکه های اجتماعی مسدود کنند.

[74] فیسبوک (Facebook): یک شبکه اجتماعی

[75] لینک (Link): پیوند

[76] اپروو (Approve): تایید کردن

[77] آفلاین (Offline)

[78] آنلاین (Online)

[79] سوشیال مدیا (Social Media): رسانه اجتماعی؛ البته به جای آن اغلب از اصطلاح شبکه اجتماعی استفاده می شود.

[80] اس ام اس (SMS: Short Message Service): پیامک

[81] اپلیکیشن (App: Application): نرم‌افزار؛ عموما اشاره به نرم افزارهایی است که در تلفن های همراه هوشمند نصب می شود.

[82] تکست بیسد (Text Based): مبتنی بر متن

[83] تلگرام (Telegram): یک نرم‌افزار و پیام‌رسانی فوری مبتنی بر تکنولوژی ابری، ویدئو، تلفن و سرویس صوتی

[84] مسیج (Message): پیام

[85] فروم (Forum): مکان، جلسه، رسانه یا بخشی از یک وب سایت که در آن می توان ایده ها و دیدگاه ها را درباره یک موضوع خاص رد و بدل کرد.

[86] گیت هاب (GitHub): سرویسی بین المللی است که برنامه نویسان برای نگهداری و کنترل نسخه های مختلف نرم افزارهای خود و همکاری گروهی روی پروژه ها از آن استفاده می کنند.

[87] گوگل (Google): یک موتور جستجو در اینترنت

[88] یوتیوب (YouTube): یک پلت‌فرم سرویس اشتراک ویدئو است.

[89] آپارات (Aparat): یک پلت‌فرم سرویس اشتراک ویدئوی ایرانی است

[90] وبلاگ یا بلاگ (Weblog or Blog): صفحه‌ای از وب سایت که در آن انواع محتوا از قبیل متن، عکس و ویدئو و … به صورت مجزا بارگذاری و منتشر می‌شود. هر قسمت از این صفحات منتشر شده را اصطلاحاً پُست می‌گویند.

[91] کانال (Channel)

[92] پست (Post): اشاره به پُست‌‌هایی است که در شبکه های اجتماعی منتشر می‌شود.

[93] فالو (Follow): دنبال کردن

[94] اینگیج (Engage): مشغول شدن، درگیر شدن

[95] منشن (Mention): نام بردن موضوع یا شخصی؛ در اینجا منظور نام بردن شخص یا حساب کاربری در شبکه های اجتماعی است.

[96] فیس تو فیس (Face to Face): رو در رو

[97] کنفرانس (Conference)

[98] الویتور پیچ (Elevator Pitch): ارائه آسانسوری

[99] تایم (Time)

[100] کسب و کار (Business)

[101] اینترستد (Interested): علاقه مند

[102] ست (Set): هماهنگ کردن

[103] پرینت (Print): چاپ

[104] سابجکت (Subject): موضوع

[105] سوشیال (Social): اجتماعی؛ اینجا منظور شبکه های اجتماعی است.

[106] کارما (Karma): زیستکار یا عملکرد فرد در زندگی است. این عملکردها به طور خودکار پیامدهایی را در این زندگی و زندگی بعد به دنبال دارند. در واقع اعمال نیک و بد انسان در طول زمان به خود او باز خواهند گشت.

[107] سرمایه گذاری (Investment)

[108] آپشن (Option): گزینه قابل انتخاب

[109] کیس (Case): مورد

[110] تایپ (Type)

[111] اپیسود (Episode): قسمت

[112] سرمایه (Capital)

[113] کاستومایز (Customize): شخصی سازی کردن

[114] نت ورک مارکتینگ (Network Marketing): بازاریابی شبکه ای یا هرمی؛ نوعی بازاریابی است.

[115] گولد کوئست (Gold Quest): به دنبال طلا گشتن، اشاره به یکی از انواع بازاریابی های شبکه ای یا هرمی

[116] کتاب نوپای خود را به دنیا بیاور (The Startup Of You): این کتاب نوشته رید هافمن است که درباره اینکه افراد روی خود سرمایه گذاری کنند و شغل خود را دگرگون کنند و… صحبت می کند.

[117] رید هافمن (Reid Hoffman): کارآفرین ، سرمایه گذار خطرپذیر و نویسنده آمریکایی و هافمن بنیانگذار و مدیرعامل لینکداین بود.

[118] پرسونال برندینگ (Personal Branding): برندسازی شخصی

[119] آی ‌بی ‌ام (IBM: International Business Machines Corporation): یک شرکت آمریکایی شناخته شده است که در کشور‌های مختلف شعبه‌‌هایی دارد. این شرکت تولیدکننده و فروشنده‌ی نرم‌افزار و سخت‌افزار، ارائه دهنده‌ی خدماتی چون زیرساخت، میزبانی وب، فناوری نانو و رایانه‌ی بزرگ است.

[120] ورک شاپ (Workshop): کارگاه آموزشی

[121] اینوست (Invest): سرمایه گذاری کردن

[122] انجل (Angle): فرشته؛ در اینجا منظور سرمایه گذار فرشته است.

[123] استراتژی (Strategy)

[124] فناپ (Fanap): شرکت فناوری اطلاعات و ارتباطات پاسارگاد آریان (فناپ) با سرمایه‌گذاری گروه مالی پاسارگاد و همکاری جمعی از نخبگان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌‌های برتر کشور تأسیس شد.

[125] هشتگ (Hashtag): برچسبی است با نماد # که برای دسته‌بندی محتوا و خصوصا پست‌های شبکه های اجتماعی به‌کار می‌رود.

[126] اکوسیستم استارتاپی (Startup Ecosystem): مجموعه ای از استارتاپ ها، مراکز شتابدهی، مراکز نوآوری و رشد، صندوق های سرمایه گذاری و  سرمایه گذاران خطرپذیر و ….

[127] اینترپرایز (Enterprise): سازمان بزرگ

[128] تگ (Tag): برچسب زدن

[129] مشاوره مدیریت (Management Consultant)

[130] منتورشیپ (Mentorship): برای اطلاعات بیشتر قسمت 8 از فصل 1 از پادکست 10 صبح را بشنوید.

[131] اسلوگن (Slogan): شعار

[132] فرم ری فرم ترنسفرم (Form Reform Transform): فرم بده، اصلاح کن، متحول کن

[133] برندینگ (Branding): برند سازی؛  طراحی و معرفی برند تجاری سازمان ها، محصولات، خدمات و …

[134] ایده (Idea)

[135] شر (Share): اشتراک‌ گذاری

[136] اینباکس (Inbox): صندوق ورودی

[137] اسکرین شات (Screenshot): عکسی که با دستگاههای دیجیتال از صفحه نمایش می گیرند.

قسمت‌های مرتبط

فصل 3، قسمت 20: قسمت ویژه تولد چهارسالگی پادکست

فصل 3، قسمت 2: بازاریابی با کیف خلبانی

فصل 2، قسمت 24: ارائه‌ی آسانسوری (Elevator Pitch) چیست؟

فصل 1، قسمت 14: از اول مرور کن!

فصل 1، قسمت 12: نرم(تر) باش!

فصل 1، قسمت 10: محکم نگهش دار!

فصل 1، قسمت 7: از شرّش خلاص شو!

فصل 1، قسمت 5: خوش اخلاق باش!

فصل 1، قسمت 3: تنها نرو!

لیست مطالب تکمیلی

6 استارتاپ آموزش از راه دور

6 استارتاپ آموزش از راه دور

مزایا و معایب آموزش از راه

مطالعه بیشتر »
۱۶ آبان ۱۴۰۱
تقسیم سهام در استارتاپ‌ها

4 نکته قبل از تقسیم سهام بین بنیانگذاران استارتاپ‌ها

سهام را کی داده، کی گرفته؟!

مطالعه بیشتر »
۲ آبان ۱۴۰۱
5 نکته درباره‌ی ارزشگذاری استارتاپ‌ها

5 نکته درباره‌ی ارزشگذاری استارتاپ‌ها

همه چیز که پول نیست!  

مطالعه بیشتر »
۱۷ مهر ۱۴۰۱
تاریخ انتشار: 15 مرداد 96
تمام قسمت‌های این فصل
تمام قسمت‌های این فصل
  • نظرات کاربران

6 دیدگاه

  • قدیمی ترین
  • تازه ترین
  • سلام، مهمان
  • خروج
  • ورود
  • عرفان
    • ۱۴ دی ۱۳۹۹ در ۱۴:۳۴
    سلام. پادكست شما را مي‌شنوم. بسيار لذت مي‌برم. هر روز يك قسمت را دانلود مي‌كنم. يك بار كه بيمار شدم نتوانستم پادكست را بشنوم، انگار كه يك وظيفه اصلي را انجام نداده بودم. پروتكل‌هاي بهداشتي را فراموش نكنيد.
    0 0 • پاسخ
    • مدیریت 10 صبح • نویسنده
      • ۲۴ دی ۱۳۹۹ در ۱۲:۴۴
      عرفان عزیز امیدواریم که همواره تندرست باشین. این پیام شما خیلی برای ما ارزشمند بود، مخصوصا که نوشته بودین در زمان بیماری که همراهی مقدور نبود، شما همچنان دغدغه کردن و یادگیری را داشتین. ممنون از همراهی شما
      0 0 • پاسخ
  • شکیلا
    • ۲۱ تیر ۱۴۰۰ در ۱۹:۱۵
    سلام من یک کا آفرینم به صورت خیلی خیلی اتفاقی با این سایت آشنا شدم و از وقتی دارم گفتگوتون گوش میدم خیلی ایده های جذابی تو ذهنم میاد که سعی می کنم همه رو یادداشت کنم و به گروهم انتقال بدم ، بنظرم بهترین پادکست توی ایران هست . ارادتمند موفق و موید باشد
    0 0 • پاسخ
    • مدیریت 10 صبح • نویسنده
      • ۲ مرداد ۱۴۰۰ در ۰۹:۵۴
      شکیلا عزیز، خوشحالیم که محتوای پادسکت ما برای شما جذاب و مفید واقع شده، به جمع شنوندگان ما خوش پیوستین. :)
      0 0 • پاسخ
  • رضا رمضانی
    • ۶ شهریور ۱۴۰۰ در ۱۳:۰۳
    سلام ممنونم بابت تمام وقتی که برای ما گذاشتید و برای راهنمایی هر چه بیشتر کسانی که می خواهند یک استارت آپ شروع کنند.
    0 0 • پاسخ
    • مدیریت 10 صبح • نویسنده
      • ۸ شهریور ۱۴۰۰ در ۱۸:۰۱
      ممنون از حس قدردانی شما و همراهی که با ما دارین :)
      0 0 • پاسخ

درباره پادکست 10 صبح

پادکست 10 صبح در خرداد 1396 متولد شده است. بنیان‌گذاران این پادکست دو دوست قدیمی، میثم زرگرپور و امید اخوان، هستند که در هر قسمت در قالب یک گپ و گفت بداهه، تجربیات خود از همکاری با شرکت‌ها و استارتاپ‌های متعدد را به رایگان در اختیار مخاطبان قرار می‌دهند. در این پادکست موضوعات مختلف مرتبط با راه‌اندازی، مدیریت و توسعه‌ی کسب و کار (از مدل کسب و کار گرفته تا رشد، تأمین مالی و جذب سرمایه) به‌صورتی بروز و کاربردی بررسی می‌شوند.

لینک‌های مفید

  • خانه
  • درباره ما
  • بنیان‌گذاران
  • تیم اجرایی
  • تماس با ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • حامیان
  • نظرات کاربران
  • نقشه سایت

از کجا بشنویم؟

Podcasts icon

Apple Podcast

Castbox

Spotify

Google Podcast

Podcasts icon

Apple Podcast

Castbox

Spotify

Google Podcast

Envelope
Twitter
Instagram
Telegram

تمامی حقوق این سایت و محتوای آن متعلق به پادکست 10 صبح است.

طراحی و پیاده‌سازی: مشاورنت

عضویت شما در خبرنامه پادکست ۱۰ صبح با موفقیت انجام شد!