پرش به محتوا
Instagram
  • خانه
  • درباره ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • محتوای تکمیلی
  • تماس با ما
منو
  • خانه
  • درباره ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • محتوای تکمیلی
  • تماس با ما
  • خانه
  • درباره ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • محتوای تکمیلی
  • تماس با ما
منو
  • خانه
  • درباره ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • محتوای تکمیلی
  • تماس با ما
Telegram
Instagram
Twitter
Envelope

فصل 1، قسمت 8: از همون اولش مشورت کن!

از کجا بشنویم:

Apple Podcast

Castbox

Spotify

Google Podcast

دانلود

به اشتراک‌گذاری این قسمت:

توضیحات این قسمت:

هیچ استارتاپی نیست که نیاز به مشورت گرفتن از افراد با تجربه‌تر نداشته باشد. این مشورت خواستن، فقط مربوط به مسائل فنی نیست و مهم‌تر از آن، باید درباره‌ی موضوعات کسب و کاری از دیگران کمک فکری و عملی گرفت.

در اولین بخش از موضوع «منتورشیپ» (با اسم «از همون اولش مشورت کن!») درباره‌ی ویژگی‌های یک منتور خوب صحبت کرده‌ایم. در اواخر این قسمت هم اندکی درباره‌ی قصه‌ی پر غُصه‌ی منتورشیپ در ایران گپ زده‌ایم. این موضوع، چهار بخش خواهد داشت.

این قسمت را گوش دهید تا پاسخ سوالات و دغدغه‌های‌تان در موارد زیر را بشنوید:
– منتور کیست و نقش آن در کجای چرخه‌ی عمر کسب و کار تعریف می‌شود؟
– چرا منتورشیپ به سبک زندگی استارتاپی ارتباط دارد؟
– تفاوت منتور، کوچ، مشاور و همراه در عمل چیست؟ استارتاپ‌ها در هر مرحله به کدام‌یک احتیاج خواهند داشت؟
– سه ویژگی مهمی که منتور لازم است داشته باشد چیست؟
– آیا منتور خودش باید تجربه‌ی راه‌اندازی استارتاپ یا کسب و کار داشته باشد؟
– آیا منتورشیپ شغل محسوب می شود؟
– مهارت‌هایی که لازم است یک منتور علاوه بر دانش، تجربه و شبکه ارتباطات داشته باشد چیست؟
– لبه‌ی تیغ سختی که منتورها در ارتباط با استارتاپ‌ها لازم است رعایت کنند چیست؟

و در آخر از امید و میثم قصه‌ی پرغصه‌ی منتورها و منتورشیپ در ایران را بشنوید!

کلمات کلیدی: منتور، منتی، منتورشیپ، کوچ، مشاور، مشورت (مشاوره)، تسهیلگر، اکوسیستم (زیست بوم) استارتاپی، مهارت های نرم، توسعه فردی

 Keywords: Mentor, Mentee, Mentorship, Coach, Consultant, Consult, Facilitator, Startup Ecosystem, Soft Skills, Personal Development

متن پیاده‌سازی شده قسمت ۸ از فصل ۱ پادکست 10 صبح با عنوان: از همون اولش مشورت کن!

 

میثم: سلام به هشتمین قسمت از پادکست 10 صبح خوش اومدین عنوان این قسمت هست…

امید: منتورشیپ[1] .

م: نه اسمش چیه؟ همون اسمی که الان پیشنهاد دادی رو بگو!

ا: ما داشتم فکر می‌کردیم اسمش رو بذاریم منتور[2] کی بودی تو!

م: منتور کی بودی تو!

ا: ولی ممکنه شورش رو در بیاریم. حالا ببینیم که چی می‌شه!

م: امید بیا یه تست[3] بکنیم ضرر نداره. خب همین اول کار اجازه بدین که سلام بکنیم به همه منتور‌های توی خونه به همه اونایی که از بچگی منتور و مشاور و مربی و اینا به دنیا اومدن و اونایی که فکر می‌کنن که اکوسیستم [4]ایران براشون کوچیکه.

ا: و سلام می‌کنیم به اونایی که واقعاً منتورن زحمت کشیدن تجربه [5]کسب کردن وقت می‌ذارن دوست دارن که این فرهنگ [6]درستی جا بیوفته برای منتورشیپ. دوست دارن که واقعاً آموزش بدن، آموزش بگیرن و وقت ارزشمندشون رو برای این کار می‌ذارن.

م: همینطوره و خب سلام بکنم به همه دوستانی از طریق لایو[7] اینستاگرام [8]دارن ما رو می‌بینن مثل همیشه دعوت می‌کنم ازشون دررابطه با موضوع برنامه نه سایر موضوعات و سوالاتی که به ذهنشون می‌رسه اگر که نکته‌ای داشتن با ما درمیون بذارن. ما توی این برنامه درباره‌ی منتورشیپ صحبت می‌کنیم که هیچ درباره‌ی استارت‌آپ ویکند[9] صحبت می‌کنیم درباره منتور‌‌های خود خوانده صحبت می‌کنیم درباره اون‌‌هایی که همیشه شکست خوردن [10]و مدعی هستن صحبت می‌کنیم و احتمال خیلی زیاد در انتهای این اپیزود [11]یا بعد از این که این اپیزود منتشر شد…

ا: قسمت…

م: قسمت آره راست می‌گی قرار شد بهش بگیم قسمت یه عد‌ه‌ای به ما فحش میدن یه عد‌ه‌ای جیغ و کف و هورا و اینا می‌کشن که دست هر دوشون درد نکنه به هر حال ما پوستمون کلفته و گردنمون از مو باریکتر.

(موسیقی)

م: خب امید جان خیلی خوشحالم که امروز اومدی.

ا: منم همینطور!

م: با وجود اینکه دیشب بد خوابیدی… آره!

ا: آره اعصاب معصاب ندارم.

م: اعصاب معصاب نداری امیدوارم که خلاصه بخیر بگذره موضوعمون هم موضوع چالشی [12]ایه!!

ا: تبری چیزی اگه…

م: نه اتفاقاً همین آب یخ که جلومونه خیلی خوبه.

ا: خوبه اتفاقاً این جزو قسمت‌های مورد علاقه شخص منه و فکر کنم شخص توئه.

م: بسیار زیاد.

ا: بنظرم که خوب بشه و شاید حتی بیشتر از یه قسمت هم بکشه.

م: آره شاید حتی سه قسمت. صحبتی که کردیم.

ا: ایشالا!

م: همین جور ما کلاً کم میاد برامون ظرفِ یک ساعته همین جوری هی باید حرف بزنیم.

ا: آره… به شرطی که خسته کننده نباشه…

م: آره آره قطعاً نیست قطعاً نیست!

ا: بله!

م: خب یه سوال خیلی جدی ای که پیش میاد همین اولش اینه که اصلاً ما چرا باید درباره‌ی منتور شیپ پادکست بسازیم. ما این فصل رو اسمش رو گذاشتیم فرهنگ کاری و سبک زندگی استارتاپی منتور شیپ ارتباطی داره به فرهنگ کاری و سبک زندگی استارتاپی؟

ا: اولاً من اینو بگم که ممکنه بعضیا حالا چون توی ایران الان خیلی واژه منتور توی اکوسیستم کارآفرینی استارتاپا [13]جا افتاده بعضیا فکر می‌کنن منتور لزوماً به استارتاپ ربط داره در حالی که به هیچ وجه اینطور نیست و حتی توی همه کسب‌ وکار‌های [14]کوچیک، بزرگ خیلی بزرگ و غیره منتور همیشه وجود داره و یک در واقع مفهومیه که توی کسب و کارها هست. توی استارت آپ‌ها هم به عنوان کسب و کار هست. علتی که من فکر می‌کنم که ربط داره اینه که منتور معمولاً کسیه که یک رابطه‌ای برقرار می‌کنه با در واقع شخص یا حالا منتی[15] بهش می‌گی یعنی اونور منتور حالا با کسی که کار می‌کنه اسم اون شخص می‌شه منتی من به نظرم از این حیث واقعاً ربط داره به سبک زندگی که واقعاً یک رابطه ایجاد می‌کنن و حالا همین طور که جلوتر صحبت خواهیم کرد لزوماً خیلی بحث فنی [16]و اینا نیست. خیلی وقتا بحث‌‌هایی هست مثل مثلاً انگیزه دادن، پشتیبانی کردن، هل دادن، کمک کردن، و این چون یک رابطه طولانی مدته این دوتا در واقع منتور و منتی میرن توی زندگی هم و هستن واقعاً از این حیث به نظر من مرتبطه با موضوع فصل اول ما که سبک زندگیه[17].

م: خب خیلی خوبه… یه سوال خیلی جدی‌ای بپرسم حالا ما هی می‌گیم منتور منتور دنبال تعریف منتور نیستم من که بعداً قطعاً تعریف می‌کنیم دوست دارم بدونم که تو به عنوان آدمی که انگلیسیش از من خیلی بهتره منتور رو چی ترجمه می‌کنی؟

ا: واقعاً سخته من باهاش درگیرم راستش رو بخوای خودم برای اینکه فکر کنم مربی ترجمش کردن ولی از اونور…

م: نه مربی خیلی کلمه خوبی نیست به نظر من.

ا: آره دیگه از اونور کوچ[18] هم در واقع مربیه، کسی که درس میده هم مربیه، نمی‌دونم واقعاً آیا ترجمه صحیحی ما برای منتور داریم یا نه؟

۵:۰۸

م: آهان بسیار عالی پس فعلاً الحساب همین جور منتور بگیم…

ا: بریم رو منتور.

م: آره آره… پس اینو نذارین به حساب اینکه کلاس داریم می‌ذاریم بخواییم انگلیسی حرف بزنیمو اینا…

ا: آره اگه کسی واقعاً ترجمه مناسبی برای منتور داره حتماً به ما بگه برای ما بفرسته.

م: موافقی پرسش هفته‌مون رو اصلاً بذاریم ترجمه کلمه منتور یا نه؟

ا: موضوع پیچیده است.

م: آره خیلی چالش بر انگیزه حالا ببینیم چی می‌شه اگه پیشنهادی داشتین در مورد کلمه منتور خیلی خوشحال می‌شیم. یه نکته‌ای رو من فکر می‌کنم که بد نباشه بگم اونم اینکه ما توی این برنامه درباره منتور‌های فنی صحبت نمی‌کنیم و بیشتر در مورد منتور‌های کسب وکاری صحبت می‌کنیم بخاطر اینکه تکلیف منتور‌های فنی مشخصه معلومه که آدم از نظر فنی چه ویژگی داره معلومه که چقدر صلاحیت داره به هر حال سوابق و خروجی‌‌های کارش مشخصه و در نتیجه راجع به منتور‌های کسب و کاری داریم صحبت می‌کنیم.

ا: آره کاملاً موافقم این دوتا با هم فرق دارن و ما کاملاً تمرکزمون روی کسب و کار خواهد بود.

(موسیقی)

ا: اصلاً بیا از بیخ شروع کنیم میثم به نظر تو چرا یه استارتاپ به کمکی بیرون از تیم [19]خودش احتیاج داره یعنی چرا باید بیرون از تیم خودش یه کمک‌‌هایی رو بگیره؟

م: قاعدتاً عوامل زیادی دخیل هستن توی این موضوع ولی شاید اولین چیزی که من به ذهنم می‌رسه اینه که بگم که به قول اون مثل قدیمی همه چیز رو همگان دانند و لزومی نداره که یک استارتاپ بخواد که از اول همه چیز رو یاد بگیره و شاید بد نباشه که با کمک بقیه به هر شکل حالا این کمک ممکنه که الزاماً به شکل آموزش نباشه به شکل مشاوره از نوع منتور منتورشیپ باشه اطلاعاتی رو بگیره برای اینکه سخت‌تر شکست [20]بخوره به معنی اینکه جون سختر باشه و دیرتر شکست بخوره ولی خب قطعاً عوامل دیگه‌ای هم هستن.

ا: آره. من به نظرم به هر حال دانش و تجربه و کانکشن‌ها [21]و شناخت و قدرت و همه چی آدم‌ها به هر حال محدوده دیگه تو تا یه حدی هر چقدر هم کار کنید وقت بذاری تا یه حدی یه محدودیتی برای این‌ها داری و اونجاش که به بیشتر احتیاج داری می‌تونی بگیری و حالا در خصوص منتور خصوصاً اتفاقی که میوفته اینه که تو دنبال یه نفر می‌گردی که یه راهی رو قبلاً رفته و بتونه کمکت کنه بدیهاً تو تیم تو کسی نرفته مگر اینکه یه تیمی داشته باشه که با هم بیست سال اختلاف سال داشته باشین و اون آدمه اصلاً خب این سنخیته نیست وگرنه اگه ما یه چند نفریم که هم‌سنیم حدوداً حالا چهار پنج سال بالا پایین قاعدتاً برامون خوبه یه آدمی باشه که چندین سال از ما بزرگ‌تر باشه این تجربات رو داشته باشه و به ما کمک کنه. داشتم چند وقت پیش می‌خوندم اتفاقاً در این مورد و تکرانچ[22] یه مقاله‌ای چاپ کرده که فکر می‌کنم…

م: تکرانچ یه وبسایت معروفه.

ا: آره حدس میزنم که…

م: می‌شناسن!

ا: بشناسن خیلی وبسایت [23]خوبیه.

م: این مقاله رو هم ان‌شاءالله تو کانال [24]می‌ذاریم.

ا: آره حتماً تو کانال می‌ذاریم و توی اون در واقع یک سری از استارتاپ‌‌های در واقع نیویورک رو بررسی کرده و به این نتیجه رسیده استارتاپ‌‌هایی که منتور داشتن ۳۳٪ موفق‌تر بودن که خیلی عدد بالاییه و همین طور مثال‌‌های زیادی از مقالات مختلفی که اشاره می‌کنه در واقع کارآفرینان [25]بسیار مهم مثل استیو جابز[26] مثل بیل گیتس[27] مثل مارک زاکربرگ[28] همه اینا هم منتور داشتن.

م: در حالی که واقعاً هیچ وقت فکر نمی‌کنیم که همچین اتفاقی بیفته زاکربرگ رو شنیده بودم من ولی خب بیل گیتس و استیو جابز و اینا رو نمی‌دونستم.ط

ا: آره بگردی همین جوری می‌گردی خیلی جاها این مورد رو منشن [29]کردن و حتی جا داره اینجا راجع به یه مقاله دیگه هم توی آنتروپرنیر[30] بود که حالا جلوتر بهش اشاره می‌کنیم که اصلاً چرا استارتاپ‌ها به منتور لازم دارن قبل از اون بیاییم پس اینطوری جمع بندی کنیم که خب به این نتیجه رسیدیم که یه تیم استارتاپی خارج ازخودش یه سری کمک‌‌های بیرونی احتیاج داره خب حالا سوال اینه که کیان که می‌تونن این کمک رو بکنن چه نقش‌‌هایی هستن که می‌تونن بهش کمک کنن و داریم راجع به شخص صحبت می‌کنیم نه دولت و سازمان [31]و اکسلریتور[32] و غیره. نظر تو چیه؟

{۹:۵۳}

م: ببین قاعدتاً نقش‌‌های مختلفی وجود دارن یعنی مثلاً وقتی که ما داریم می‌گیم که مثلاً منتور داریم مربی داریم مشاور داریم و یه سری چیز‌های دیگه که تو اسمشون رو آورده بودی چی؟ بادی[33] و کانسلر[34] و ادوایزر[35] و این حرفا اینا هر کدومشون نقش‌‌های مختلفی دارن. قاعدتاً تعریف اینا رو تو بهتر از من می‌دونی تحقیق بهتری هم کردی و قطعاً می‌گی. من یه چیزی به ذهنم می‌رسه ببین قدیمیا وقتی که می‌خواستن یه حرفه رو یاد بگیرن مثلاً کسی که می‌خواسته آهنگر بشه می‌رفت شاگردی یه نفر رو می‌کرد.

ا: اوستا داشتن؟

م: اوستا داشتن آره پدر بزرگ من، من زرگرپورم واقعاً ما زرگریم یا زرگر بودیم لااقل پدر بزرگ من طلا فروشه قدیمی و معروفی بوده و هست توی اصفهان ایشون خب از هفت سالگی شروع می‌کنه به کار کردن و یه مدت طولانی فقط داشته جارو می‌کشیده مثلاً فرض بگیر که ناهار اوستاشو می‌برده بعد مثلاً دو سه سال یکم بزرگ‌تر می‌شه اوستاهه بهش اعتماد می‌کنه و این اوستاهه مثلاً فرض بگیر که بهش میگه که خب حالا سمباده‌ی مثلاً این طلاهه رو تو بزن حالا مثلاً اینا رو تو بیا بشور خورد خورد بهش یاد داده تا زمانی که مثلاً بعد از پونزده سال بیست سال خودش تبدیل شده به استاد کاری که بعد باز مجدد بعد ده سال دیگه آدم استاد کار معروفی شده. من فکر می‌کنم منتور شبیه اون اوستا‌های قدیمیه که کنار یک فرد یا یک گروه هستن تا کار یادش بدن و خود اون رو هم اوستا بکنن بخاطر همین منتور کسیه که این مسیر رو رفته و علاوه بر این مسیری که رفته الزاماً فقط مسیر موفقیت نبوده جا‌هایی که منجر به شکست می‌شن رو هم می‌دونه و توی این مسیر شکست هم خورده و درنتیجه می‌دونه که مثلاً بگه که اگر که تو الان داری این مسیر رو می‌ری اگر که مثلاً سمت راست بری شکست می‌خوری سمت چپ بری احتمال شکستت کمتره یعنی کسیه که این مسیر رو رفته دست این آدم‌ها رو داره می‌گیره و همراه خودش می‌بره.

ا: آره فقط باهات موافقم فقط سوء تفاهم نشه توی این مثالِ تو به هر حال اوستا رفته یه شاگردی رو استخدام کرده و بهش کار میده.

م: همینطوره آره یه فرقی داره.

ا: یه فرقی هست دیگه تو وقتی می‌خوای یه چیزی یاد بگیری می‌ری پیش اوستا هه مثلاً…

م: البته قدیم هم همین جوری بود دیگه مثلاً تابستون بچه رو می‌ذاشتن پیش اوستا مثلاً خورد خورد مثلاً ده تا تابستون.

ا: استارتاپ رو نمی‌شه بذاری پیش اوستا یا پیش منتور…! هفته‌ای مثلاً یه بار میاد یه گپی می‌زنن. آره من خودمم وقتی داشتیم راجع به این اپیسود [36]فکر می‌کردم یا قسمت برای خودم هم جالب شد ببینم این نقش‌ها واقعاً چیَن؟ من چند وقت پیش راجع به شبکه سازی [37]داشتم توی جمعی صحبت می‌کردم و یکی این سوال رو پرسید که خب فرق منتور و کوچ چیه؟ بعد با اینکه من برای خودم جا افتاده بود یه خورده برام چالش شد که برم واقعاً بخونم ببینم آره یعنی واقعاً تعریف کلاسیکی[38] اینا چین. چیزی که من بهش رسیدم اینه که خب ما یه دونه کوچ داریم که کوچ واقعاً ترجمه درستش به نظرم مربیه…

م: بله بله

ا: خب کوچ رو اونور خیلی جاها ما می‌تونیم توی تیم‌‌های ورزشی ببینیم مثلاً در واقع مربی تیم فوتبال تیم بیس بال و غیره به اون میگن کوچ. از طرف دیگه آدم‌‌هایی هستن که اصطلاحاً حالا پرسونال کوچ[39] دارن یعنی یه نفری میاد کمکشون می‌کنه که در واقع برای توسعه فردی [40]بهشون کمک می‌کنه

م: آهان من یه یادی بکنم از امیر مهرانی عزیز با وبلاگ [41]خیلی خوبش د کوچ دات آی آر و مجموعه پادکست‌‌هایی که می‌سازه به اسم رادیو مربی ببخشید وسط حرفت پریدم.

ا: خواهش می‌کنم انشالله که آشنا بشیم باهاشون.

م: قطعاً البته دعوتمون رو قبول کنه من که خیلی خوشحال می‌شم.

ا: خیلی هم عالی، خلاصه پس یه تعریف کوچ کسایی هست که شاید مثل کاری که امیر می‌کنه میرن مثلاً با مدیران سازمان‌ها با کارآفرین‌ها می‌شینن وقت صرف می‌کنن و به توسعه در واقع مهارت‌‌های [42]این افراد کمک می‌کنن.

م: نقاط ضعفشون رو شناسایی می‌کنن مسیر توسعه فردیشون رو طراحی می‌کنن.

ا: آره… خب… کوچ داستانش چیه؟ کوچ داستانش اینه که یه خورده رسمیه احتمالاً طرف شغلشه پول می‌گیره بابت این کار وقت زیادی صرف می‌کنه و تمرکزش خیلی راجع به اینکه خب الان تو چجوریی آینده می‌خوایی چی بشی چکارت بکنیم و خیلی بحث انتقال دانش تجربه به اون معنا نیست. می‌دونی که کسی که اومده به تو کمک کنه که یه تحولی بکنی یک…

م: کنارته برای اینکه خودت یه چیزی یاد بگیری یا نه یادت هم میده؟

ا: بیشتر فکر کنم کمکت می‌کنه به حالا توسعه پیدا بکنی مهارت‌هات بهتر شه و واقعاً عین یک مربیه یعنی حتی معلم نیست که بیاد درس بده من به نظرم واقعاً مربی بهترین کلمه است یعنی و واقعاً ما تو فارسی هم بین مربی و معلم باید فرق بدیم.

م: فرق داره بله همینطوره واقعاً.

ا: اما منتور منتور واقعاً کسیه که در واقع تعریف‌ها رو اگه نگاه کنیم وجه مشترکشون انتقال تجربه است کسیه که یک راهی رو رفته به قول تو یه تجربیاتی رو کسب کرده حالا این تجربه رو می‌خواد انتقال بده خب منتور معمولاً بر خلاف کوچ غیر رسمیه حتی بر خلاف مشاور یعنی که یک رابطه‌ی غیر رسمیه شاید اغلب پول نمی‌گیره قراردادی نیست خیلی مثلاً ممکنه برین با هم ناهار بخورین وسطش هم تو یه گپی بزنین با هم دیگه معمولاً خیلی وقت نمی‌ذارن یعنی یه کار اضافه بر سازمان می‌گیم چی می‌گیم؟

{۱۵:۲۷}

م: آره همون.

ا: آره یه کاریه که در واقع اون بغل مغلا خلاصه انجام می‌دیم گفتم پول نمی‌گیرن و چیزی که خیلی مهمه این بحثیه که توی منتور شیپ هم یک رابطه‌ای ایجاد می‌شه توی کوچینگ [43]هم هست منتها چون منتورشیپ واقعاً غیر رسمیه یه رابطه‌ی…

م: پس عملاً مهمترین تفاوتی که بین منتورشیپ و کوچینگه رسمی بودن و غیر رسمی بودنش تو می‌دونی.

ا: آره و اینکه منتور شغل نیست به نظر من.

م: شغل نیست؟

ا: کوچ شغل می‌تونه باشه.

م: واقعاً منتورشیپ شغل نیست؟

ا: اینو جلوتر باید بگیم واقعاً یه سوال خیلی مهمیه که باید حسابی بحث کنیم!

م: آره باید راجع به منتورشیپ حرف‌های راجع بهش صحبت کنیم.

ا: بحث پول گرفتنه بحثه اینه که خب این بیشتر انتقال تجربه است کوچ اینه که داره کمکت می‌کنه مثلاً مهارت‌هات رو توسعه بدی فرق‌های زیادی دارن.

م: پیوستگی حضور در کنار یک فرد یا تیم هم یکی از تفاوت‌هاست.

ا: بله بله…

م: یعنی منتور ممکنه که همیشه کنار تو نباشه و کوچ ممکنه باشه.

ا: کوچ هست… آره و اینم آره خیلی مهمه هست کنارتون وقت زیادی می‌ذاره. حالا چندتا کلمه‌ی دیگه هم هست که اینا همه چون با هم قاطی می‌شه من گفتم یه جا همه رو نگم.

م: خیلی کار خوبیه

ا: کلمه بعدی کانسالتنت[44] یا مشاوره، خب. مشاور از خیلی حیث‌ها به کوچ نزدیکه که پول می‌گیره رسمیه وقت زیاد صرف می‌کنه اما فرقش اینه که در واقع مشاور میاد مشاوره میده توصیه‌‌هایی می‌کنه راه حل‌‌هایی [45]میگه نمی‌دونم یک خدمات [46]مشاور‌های ارائه میده بخواییم نگاه بکنیم شاید تو بگی کوچ یا مربی اون کسی یه که ماهی گیری یاد میده مشاور کسیه که ماهی میده دستت مشاور نمیاد بهت یاد بده و…

م: آهان چقدر قشنگ چقدر قشنگ…

ا: آره خیلی چیز خوبیه به نظرم خیلی روشن می‌کنه داستانو…

م: تعهدشون به نتیجه چی هر دو متعهدا به نتیجه؟ یا نه

ا: من به نظرم مشاور، منتور از همه کمتر، کوچ این وسطاست به هرحال.

م: ولی مشاور…

ا: آره چون مشاور، تو دیگه خیلی رسمی قرارداد می‌بندی انقدر پول می‌گیری معمولاً یک پروژ‌های [47]انجام میدی یه سری دلیوربل[48] داره اقلام تحویل دادنی داره کار‌های مشخصی داره و می‌تونه شاخص‌‌هایی [49]داشته باشه و غیره و اینکه مشاورها بعضی وقتا ممکنه در واقع برن یک کاری رو انجام هم بدن مثلاً تو می‌خوای یه بیزینس پلنی[50] بنویسی ممکنه یه تیمی بیاره اون تیم اصلاً یه کار‌هایی رو برای تو هم انجام بدن.

م: ولی کوچ این کار رو نمی‌کنه.

ا: کوچ این کارو نمی‌کنه.

م: منتور چی منتور هم می‌کنه.

ا: منتور هم این کارو نمی‌کنه به نظرم!

م: جدی؟

ا: منتور یعنی فرض بر اینکه.

م: می‌خونه خودش نظر میده مثلاً؟

ا: آره نظر میده ولی مشاور نه می‌ره می‌نویستش بعضی وقتا تیم مشاوره البته.

م: به عنوان یک مشاور حرف‌های واقعاً خوب گفتیا.

ا: امیدوارم که واضح باشه.

م: من ببخشید امید قبل از این که ادامه بدی یکی از دوستان توی لایو اینستاگرام ز ما یه سوالی پرسیده و من چون فکر می‌کنم ممکنه که حالا برن دوستانی که از طریق لایو ما رو می‌بینن خانم دکترپویافر پرسیدن مجموع این مطالبو چطور می‌تونیم داشته باشیم به سایت شنوتو [51]و پادکست 10 صبح مراجعه بکنید.

ا: آره توی شنوتو توی کانالای [52]رسمی 10 صبح رو نگاه کنید.

م: یا اینکه shenoto.com/10ampodcast مجموع پادکست‌‌های ما هست.

ا: بله. خب سه چهارتا کلمه دیگه هم هست من میگم سریع و بریم یکی ادوایزره که خب ما اونم می‌شه مشاوره تو فارسی ادوایزر و کانسالتنت هر دو مشاورن اما ادوایزر وقتی میگن مثلاً کسی که فقط واقعاً یک مشورت توصیه در زمینه خیلی خاص در زمینه تصمیم‌گیری میده مثلاً میگن طرف مثلاً مشاور وزیر فلانه یه خورده با این داستان مشاوره کسب و کار مشاور مدیریتی فرق‌هایی داره یکی بحث فسیلیتیتور[53]ه یعنی کسی که فسیل[54]‌گری می‌کنه که فسیل‌گر کسی که معمولاً میاد تویِ مثلاً داستانی تو یه تیمی تو یه کاری تسهیل می‌کنه که این تیمه با هم خوب کار کنن اون کاره انجام بشه و میره بیرون خیلی…

م: من ببخشید فرق مشاور و ادوایزر رو نفهمیدم چیه؟

ا: ببین میگم ادوایزر هم مشاورهست…

م: حوزه‌اش عام تره یا نه خاص تره؟

ا: ببین نمی‌دونم واقعاً شاید بگم شاید توی دولتیا بیشتره استفاده می‌کنن شاید مثلاً می‌گی مدیرعامله یه ادوایزری داره یه کسیه که وقتی یه می‌خواد تصمیمی بگیره یه جا یه توصیه خیلی خاصی توی زمینه خاصی بگه ولی مشاور وقتی می‌گیم کانسالتنت معمولاً یه تیمه یه پروژه‌ی مشاورست فرقای اینا البته خیلی…

م: پس مشاورا وقتی خیلی بزرگ می‌شن ادوایزر میشن.

ا: آره مشاور خیلی خفنه که ساعتی خفنه می‌تونه ادوایزر بشه می‌تونه نشه ولی آره معمولاً یه خورده عالی رتبه تره البته این میگم این تعریف‌ها همه مختلفه چیزی که حالا نظر شخص منه. یه کانسلتینگ[55] داریم که اون بیشتر مشاوره‌ی از لحاظ روان شناسی و احساسی و میره رو گذشته و در واقع ببینه چه خبره چیه که خیلی ربطی به داستان کسب و کار ما نداره هرچند داریم کسایی که مشاور مخصوص حالا روانشناسی…

۲۰:۲۵

م: و جالبه که ما به همه اینا می‌گیم مشاور.

ا: آره خیلی جالبه آره مشاور که خیلی وقتا… مثلاً من میگم کارم مشاوره است میگن یعنی چی مشاوره مثلاً مهندسی مشاوره… مشاوره یعنی روانپزشکی…مشاوره یعنی می‌دونی…خیلی قاطیه با هم… و آخرین کلمه‌های هم که می‌خوام بگم که از تجربیات خودم میاد توی آی.بی.ام[56] که خیلی برام جالب بود اصلاً همچین کاری می‌کنن یه کلمه‌ای به نام بادی هست بادی یعنی رفیق می‌شه رفیق خب من وقتی وارد آی.بی.ام شدم به من یک ایمیل زدن گفتن آقای فلانی اینم شماره تماس این بادی شماست من گفتم بادی یعنی چی؟ من رفیق پیدا می‌کنم؟ داستانش چیه و اینا؟ بعد فهمیدم داستان اینه هر کس که جدید میره توی شرکت رو یه نفری که شش ماه یکسال قبل اومده توی شرکت به عنوان بادی در واقع تخصیص میدن به شما که تو مثلاً سوالایی چیزی مثلاً آقا می‌خوام این نرم افزارو [57]اینستال[58] کنم چیکار کنم آقا قضیه ناهار چیه.

م: گیچ نزنی.

ا: گیج نزنی همین آفرین گیچ نزنی آقا من مثلاً من رفتم مثلاً سفر الان این شرح مخارجم رو باید چیکار کنم مرخصی می‌خوام بخوام بگیرم به کی بگم انقد این آدم بدردبخور بود.

م: مگه روتین‌‌های [59]اینا وجود نداره.

ا: ببین هست ولی انقدر پیچیده است مثلاً توی یه جایی مثل آی.بی.ام انقدر گنده است انقدر وسیعه انتقدر پیچیده است خب و چون حالا حداقل ما دفتر ثابت نداشتیم که بریم مثلاً من ازهمکارم از نمی‌دونم مدیر اچ.آر[60] هم من نداشتم کلاً یه کسی نبود در بزنم برم اینا. تو همیشه گیچ می‌زدی توی آی.بی.ام به این گندگی مدیرتم که هی وقت نداره هی وقت بذاره برات…

م: برای چیز‌های کوچیک…

ا: این آدمه آره بعد 6 ماه که گذشت من می‌شدم بادی یکی دیگه همدیگر رو کمک می‌کردیم جا بیفتیم

م: شبیه همون چیزی که توی قسمت قبلی تو صحبت با محسن یوسف پور این موضوعم مطرح شد که روی آن بردینگ[61].

ا: روی آن بردینگه آفرین. داستان آن بردینگه. می‌خوام بگم این بادیه انتقال تجربه کسب و کاری نمیده خب یعنی یه جوری مثل منتوره‌ها تو هر وقت کارش داری سوالات رو می‌پرسی راهنماییت می‌کنه ولی در زمینه جا افتادنت توی اون ساختمانس…

م: مسیج [62]بهش میزنی داداش مثلاً گیر کردم چیکار کنم.

ا: آره مثلاً سیگار بخوام بکشم کجا برم بالا پشت بوم در قفله چیکار کنم.

م: آهان!

ا: که از مدیرت نمی‌تونی بپرسی…

م: اونوقت این به درد استارتاپا می‌خوره واقعاً یا نه؟

ا: نه نه داشتم فقط انواع اینا رو می‌گفتم یعنی شاید تو ادوایزر و کانسلت [63]و اینام بدردشون نخوره ولی گفتم که یه دور‌ه‌ای روی همه ادبیات این موضوع بکنم.

م: اونوقت بعد استارتاپ توی هر برهه‌ای از زندگیش به کدوم از اینا احتیاج داره؟

ا: خب این سوال خیلی خوبیه من به نظرم… به نظر من واقعاً منتور می‌تونه از همون اول بسم الله خیلی کمرنگ باشه کم کم پرنگ شه و بمونه تا آخرش.

م: درسته

ا: بادی که واقعاً احتیاج ندارن. کانسولر احتمالاً احتیاج ندارن. ادوایزر احتمالاً احتیاج ندارن مگر اینکه حالا خیلی بزرگ شده باشن اما بحث کوچ و کانسالتنت می‌مونه من بنظرم در واقع به ترتیب منتوره اول میاد و هست بعد احتمالاً کوچ ه میاد یعنی شما بزرگ‌تر و بزرگ‌تر که می‌شی کار‌های پیچیده تری که باید بکنی اون مهارت‌‌های مدیریتی می‌خوایی رهبری[64]… نمی‌دونم ارتباطات [65]می‌خوایی و اینا ممکنه این کوچ‌‌هایی بیان که تیم مدیریتی تو رو اصطلاحاً مربی‌گری کنن کوچ کنن وغیره و از یه جایی به بعد که واقعاً با حالا پرابلم[66] می‌شه کرد همش واقعاً… پرابلم داریم چالش داریم مسئله‌ای جدی داری توی کسب و کارت که خودت نمی‌تونی حل کنی یا حالا دانش تجربه‌اش رو نداری یا ظرفیتش رو نداری منابعش [67]رو نداری و فلان اونجاهاست که تو دیگه خب مشاور میاری این کارو برات بکنه و در قبالش بتونی پول بدی پس باید یا درآمدزایی [68]بکنی یا سرمایه [69]ای کسب کرده باشی یه مقداری بزرگ شده باشی که اصلاً برات بیارزه که با مشاور کار بکنی.

م: من خانمم داره لایو اینستاگرام می‌بینه سلام بکنم آرا.

ا: منم سلام می‌کنم خدمتشون.

آره خلاصه بگم حال بچه‌ها چطوره ناهار چی داریم؟ بخورم؟ بیام؟

ا: جینگل خانم و فینگیل خان.

م: آره جینگیل خانم و فینگیل خان.

ا: خانم تو فکر کنم سایه منو با تیر میزنه دیگه!

م: روز پنجشنبه منو می‌کشی اینجا! آره…خب بسیار عالی.

(موسیقی)

م: نکته دیگه توی این حوزه داریم جا مونده امید؟

ا: نه من فکر می‌کنم که می‌تونیم…

م: دعوا بکنیم سر اون مفهوم کلیدی که قبل هم سرش بحث داشتیم که آیا منتور خودش باید آدم استارتاپی بوده باشه یا نه؟ یه توضیحی بدم ببین یه اتفاقی که میوفته اینه که من اعتقاد دارم گفتم و این اعتقاد رو از بقیه شنیدم که منتور کسیه که بیشتر از بقیه شکست خورده اما کسی نیست که فقط شکست خورده باشه چون الان یه مشکلی که ما توی ایران داریم اینه که آدم‌‌هایی داریم با کوله باری از شکست بدونه تجربه و این‌ها خیلی هاشون به عنوان منتور‌های خیلی خیلی موفق شناخته می‌شن ولی خب این آدمیه که می‌دونه چه راهی به شکست می‌رسه. الزاماً آدمی نیست که بدونه که چه راهی به موفقیت می‌رسه. یه حالا نکته‌ای که تو این حوزه مطرح می‌شه اینه که فکر می‌کنم یه بار تو توییتر [70]از تو پرسیدن به بیان دیگه‌ای که تو که می‌گی من منتور استارتاپم هرچند من فکر می‌کنم که تیپ کریر[71] امید اخوان بیشتر یه آدمیه که مشاور سازمانه ولی خب یک منتور استارتاپی آیا خودش باید استارتاپی بوده باشه یا نه؟

ا: ببین من می‌خوام کلاً موضع خودم رو تو کل بحث منتورشیپ خیلی شفاف کنم.

م: آره یه بار اینو…

{۲۵:۵۰}

ا: یک بار اینو برای همیشه تکرار خواهم کرد اونم اینه که من اگر که یه کارآفرین بودم یه استارتاپ داشتم یه آدمی که واقعاً یه دانش و تجربه‌ای داشته باشه… سرش به تنش بیارزه بتونه به من کمک کنه من اسمش رو احتمالاً می‌ذاشتم منتور خب من خیلی کاری نداشتم که استارتاپ داشته نداشته شکست خورده موفق بوده حوزه دیگه‌ای بوده نبوده این صنعت [72]بوده اون صنعت بوده.

م: چلنج[73] بکنیم با هم؟

ا: بکنیم خب ولی تعریف من اینه خب اگر که مثلاً الان عارف که داره اینجا صدا ضبط می‌کنه خب بتونه بیاد تو یه حوز‌ه‌ای تو استارتاپم به من کمک بکنه و من رو راهنمایی کنه من ممکنه بهش بگم این هم جز منتور‌های منه حالا با فرض این که یه رابطه‌ای باشه تجربیات زیاد باشه و ما مرتب بتونیم با هم این بده بستون رو داشته باشیم.

م: خب ما قبل چه توی قسمت‌های قبلی چه توی قسمت صفرم و چه توی قسمت‌های بعدی به صورت مکرر راجع به این صحبت کردیم که اصلاً استارتاپ چرا مهمه که ما بدونیم یه بیزینس [74]استارتاپه یا نه. به خاطر این که نوع اداره و نوع برخورده باهاش متفاوته خب کسی که استارتاپی نبوده و خیلی الزامات و شاید بگم نیچر[75] ذات اون استارتاپ یک کار استارتاپی رو نمی‌دونه آیا واقعاً می‌تونه کمک دقیقی بکنه به ما؟

ا: ببین باید واقعاً بریم ببینیم می‌شه من من به نظرم آره می‌تونه باشه خب مثلاً خب ممکنه مثال من متخصص مثلاً دیجیتال مارکتینگ‌ام [76]خب فقط با شرکت‌های بزرگ [77]کار کردم نمی‌دونم گلستان و کاله و فلان و چه می‌دونم فلان و خب ولی دیجیتال مارکتینگ رو خیلی خوب می‌شناسم یا مثلاً توی خارج از ایران کارم دیجیتال مارکتینگ بوده به استارتاپ و اکوسیستم استارتاپی و کار آفرینی [78]هم هیچ کاری نداشتم. خب توی استارتاپی می‌خوای بری توی حوزه دیجیتال مارکتینگ برای استارتاپت کار تبلیغات [79]انجام بدی خب به هر حال یه جایی هست که من یه دانش و تجربه‌ای دارم.

م: امید اینا مشاور می‌شه ببخشید.

ا: خب نه دیگه من کمکت می‌کنم که تو استراتژی [80]مثلاً بازاریابی دیجیتالت رو خب بریزی چون من پنجاه بار این کار رو کردم اگه مشاور بود تو باید به من می‌گفتی آقا بیا این یه پروژه [81]است استراتژی بازاریابی دیجیتالت هم بنویس این قرار داد این آ [82]تومن این 3 ماه یه داستانش می‌شه مشاور منتور اینه که می‌گی تو می‌گی آقا امید آقا تو که این کارو کردی فلان فلان کردی صحبت می‌کنیم چجوری منو پیدا کنی و قانعم کنی باهات کار کنم می‌گی امید مثلاً می‌تونم من گاهی مزاحمت بشم کمک بدی به من مثلاً من اینجا الان به مشکل خوردم نمی‌دونم مثلاً اینوری برم این می‌خوام استراتژی بنویسم 50 صفحه باشه یا اینطوری باشه می‌دونی یکسری گیر و گور‌هایی که خوردی رو که من از تجربیاتم به تو میگم بنظر من این اون این.

م: یه مثال هم از خودمون بزنم ببین هفته‌ی پیش ما برای مجموعه شخصی توی افسان یه صحبتی راجع به دیجیتال مارکتینگ کردیم من روی وایت برد [83]اومدم گفتم مثلاً دیجیتال مارکتینگ کجای این رواله بعد برای این باید بیایی کانتنت استراتژی[84] بنویسی و بعدم یه داکیومنت[85] کانتنت استراتژی برات فرستادم من منتوره تو توی این حوزه بودم با همین مثلاً نیم ساعتی که با هم دیگه صحبت کردیم؟

ا: ببین من کلاً اصلاً این داستانی که ما روی همه چیز رو همه‌ی موارد یه اسمی بذاریم بعد هی بخواییم همه چیو بگیم این اینه این اینه که من مشکل دارم ولی آره تو واقعاً حالا تو آخه از اونور تو خب مثلاً دوست منی ما با هم کلی مشورت میدیم با دوستای دیگمون هم همینطور.

م: آره تبادل مالی نداریم با هم دیگه…

ا: ولی ولی این مدل [86]کار که تو برای من کردی و امیدوارم ادامه بدی همینه برای این که من پس فردا می‌گم عه خب میثم اینا رو گفت اینا رو می‌خونم یه چیزی احتمالاً می‌نویسم میگم میثم مثلاً بیا دوباره فلان روز همو ببینیم گپ بزنیم با هم می‌خونیم دوباره به من راهنمایی میدی بعد آخه این یه راهیه که تو چندین بار رفتی و من تا حالا نرفتم خب توی این حوزه من هر چقدر هم کتاب بخونم بالا پایین کنم تو یه تجربیاتی داری چیزایی می‌دونی یه آدمایی می‌شناسی که من ندارم خب بله به نظر من تو می‌تونی الان منتور من باشی تو زمینه…

م: پس یه مفهوم خیلی کلیدی یه موضوع خیلی مهمتر اینه که حالا دقیقاً دنبال اسم گذاشتن نباشیم کمک بگیریم.

ا: آره اصلاً ما توی ایران مخصوصاً این داستان اسم و تایتل[87] نمی‌دونم عنوان شغلی و فلان اینا به شدت برای آدم‌ها مهمه فارغ از این که اصلاً توش چیه خبره کی به کیه. اما معمولاً میگم کلاسیکش رو من مثلاً بخوام بهت بگم خب مثلاً من منتور‌هایی که خودم داشتم معمولاً حالا یه آدم‌‌هایی بودن مثلاً فرض کن من تو زمینه‌ی مثلاً فرایندها بهبود فرایندها [88]من تو آی.بی.ام که بودم یه آدمی رفتم گیر آوردم توی آی.بی.ام اون آدمه مثلاً بیست سال از من بزرگ‌تر بود سی سال بزرگ‌تر بود خبره این اکسپرت[89] مثلاً بیزینس پروسس[90] فلان بود پیداش کردم باهاش حرف زدم گفتم اینطوری من می‌خوام مثلاً راهنماییم کنی چی بخونم کجا برم فلان کنم توی بعضی پروژه هام ازش کمک می‌گرفتم و غیره این بود و منم بعد رفتم بالا‌تر تجربه کسب کردم آدم‌‌های جدیدی که میومدن یکی یه وقت پیدا می‌شد می‌گفت آقای فلانی حاضری منتور من بشی منو توی این حوزه کمک کنی راهنمایی بدی و فلان و من انجام می‌دادم.

{۳۰:۴۵}

م: من یه… پس با این حساب نظر تو اینه که هیچ لزومی نداره منتور یه استارتاپ خودشم یه استارتاپ داشته باشه

ا: آره لزوم صد در صد نداره خب خیلی خوبه حداقل بدونه که آقا فضای استارتاپی چیه یه استارتاپ مدل کاریش چیه تعریفش چه دینامیک[91]ش چیه خب بدونه هر چی بیشتر بدونه بهتره‌ها خب ولی من روی تجربه شخصی خودم بخوام بگم چندتا حالا استارتاپی که من اولاً که واقعاً خودم رو منتور استارتاپی نمی‌دونم به قول تو اصلاً کار من چیز دیگه است تو در واقع حوزه دیگری هست پیش اومده منتور استارتاپ‌‌هایی بودم و هستم و خب من تا حالا نه استارتاپ زدم نه داشتم نه خودم رو کارآفرین می‌دونم نه دوس دارم بزنم و هیچ جا هم پیدا نمی‌کنی من بگم من استارتاپ منتورام نه توی لینکدین‌امه[92] نه هیچیه… ولی پیش اومده و استارتاپ‌ها کمک کردم و باز خوردشون خیلی خوب بوده من به این نتیجه رسیدم خب اوکی پس من می‌تونم بهشون کمک کنم. و این واقعاً مثال نقضیه که بگیم حتماً باید اونجا داشته باشیم بازم بگم من رو خودم صحبت نمی‌کنم اتفاقاً خودم کنجکاو بودم از این استارتاپا پرسیدم که واقعاً حرف‌های من بهتون کمک می‌کنه و شاید……

م: احتمالاً کمک می‌کنه که میان دنبالت…

ا: همین دیگه کمک می‌کنه که طولانی مونده و صحبت این بود که مثلاً تو میایی از بیرون از یه دید دیگه به هر حال مثلاً یهو من ده سال از طرف بزرگ‌ترم به هر حال توی کسب و کار بودم تجربه دارم سر مدل درآمدزایی ایشه سر مثلاً بیزینس مدلشه[93]…

م: لااقل 4 تا مدل بیزنسه دیگه دیدی، شرایط اقتصادی مختلفی رو دیدی با آدم‌ها از بیرون برخورد داشتی.

ا: به هر حال من جنس خودم جنس مشاوره، جنسیه که می‌تونه کمک کنه به کسب ‌وکارها و تو مشاوره هم همینطوره تو مشاوره هم بعضی‌ها فکر می‌کنن اگه تو داری الان توی حوز‌ه‌ای مشاوره میدی حتماً باید توی اون صنعت متخصص باشی خیلی وقتا بله ولی من مثلاً خودم مشاورم به صنعت بستگی نداره به اون حوزه کاری بستگی داره این نظرِ منه البته

م: خب این صحبتی که ما الان کردیم که نتیجه‌گیری ای هم ازش سعی کردیم نگیریم چون…تو نظرتو گفتی…

ا: تو فکر کنم بیشتر سمت…

م: من سوسو[94]‌ام من فکر می‌کنم باید اتمسفر [95]و فضای کلی استارتاپ‌ها رو بشناسه ولی از دوستانمون از افرادی که می‌بینن ما رو یا می‌شنون ما رو خواهش می‌کنم که چلنج بکنن با ما…

ا: سوال خیلی چالشی ایه…

آره جواب بدن بهمون ایمیل بزنن بهمون به salam@10ampodcast.ir ما رو در توییتر با شناسه [96]10ampodcast منشن بکنن، بهمون دایرکت [97]بزنن یا اینکه به کانال تلگرام [98]ما سر بزنن با ادمین [99]کانال که فعلاً خود منم تماس بگیرن نظراتشون رو بگن خیلی هم خوش حال می‌شیم و یه گفتگویی توی این حوزه شکل بگیره، تا نرفتیم جلو یه دوستی به اسم آقای حسین خائفی که قبلاً هم بازخورد‌‌های خوبی دادن به ما این سوالو پرسیدن در لایو تلگرام در لایو اینستاگرام از ما که استارتاپا توی شروع کار مشکل هزینه [100]دارن و با توجه به این حوزه نظرتون اینه که برن به سمت کدوم یکی از این اقسام کمک گرفتن از بقیه منورشیپ، کوچینگ، مشاوره… احتمالاً منتورشیپ درسته؟

ا: مسئله هزینه یعنی چی؟ یعنی سرمایه ندارن یا…

م: پول نداره بده

ا: آهان، خب آره این این بحث خیلی داغیه اتفاقاً که ما چند وقت پیش اتفاقاً با یه سری دوستان داشتیم اصولاً به نظر من استارتاپ‌‌هایی که حالا ما به عنوان استارتاپ می‌شناسیم که چند نفر جمع شدن با هزینه‌ی شخصی اینا استارتاپ بزنن اینا اصلاً اون بودجه [101]رو ندارن که پول مشاور بدن مشاورا معمولاً آدمای گرونی‌ان خب و در نتیجه تنها راهی چیزی که برای اینا می‌مونه اینه که دنبال منتور برن خب کسی رو پیدا کنن که حاضر باشه بدون در واقع حالا به صورت رایگان بتونم بگم در ماه در هفته یه مقدار وقتی رو برای این‌ها بذاره مگر این که شما می‌گین نه من مثلاً نمی‌دونم اسنپ‌ام [102]من فلان استارتاپم از اول سرمایه‌ی… آره… از اول من مشاور چندتاشون الان هستم استارتاپیه اولش مثلاً با یه تیم بزرگ با تجربه نمی‌دونم با کلی پول شروع کرده و کلی گیر و گور داره و پول مشاور داره می‌ده و کارش جلو می‌ره ولی اون اصلاً یه داستان دیگه است با این استارتاپ‌‌های کوچیکی که ما می‌شناسیم اصلاً فرق داره…

م: و توی قسمت بعد فکر می‌کنم راجع به این صحبت بکنیم که چه شکلی مخ یه منتور خوب مشهور رو بزنیم که بیاد جلو.

۳۵:۰۵

(موسیقی)

م: خب حالا همه‌ی این حرفا رو زدیم از کجا بدونیم یک منتور منتور خوبیه؟ ویژگی‌‌های یه منتور چیه؟ سوال سختیه یا نه سوال آسونیه؟

ا: ببین من دوباره برمی گردم به تعریفم می‌گم اگر طرف تونست به تو کمک کنه و کمک موثر بود برا تو منتور خوبیه ممکنه تو برای من منتور خوبی باشی مثلاً برای نمی‌دونم امیر حسین منتور خوبی نباشی خب ویژگی‌‌های زیادیه می‌خوای نظرسنجی راستی آخرین چیزشو نگاه نکردم، نظر سنجیه رو بگو چی شد؟

م: ما، من یه نظر سنجی توی توییتر گذاشتم، خب دوستان هم لطف کردن ری توییتش [103]کردن این آماری که می‌گم البته مربوط به دیشبه ولی احتمالاً خیلی تفاوت نکرده الان حسِ وزیر کشورو دارم زمانی که داره نتیجه انتخاباتو می‌گه که از 286 رای ماخوذه تا دیشب یا تا دیروز بعد از ظهر 52 درصد گفته بودن یعنی مثلاً حدود 150نفر گفته بودن که مهم‌ترین ویژگی یک منتور اینه که تجربه‌ی بالا و متنوعی داشته باشه 24 درصد هفتادو چند نفر گفته بودن که مهمه که دانش گسترده و عمیقی توی اون حوز‌ه‌ای که داره مشاوره می‌ده یا منتورشیپ ارائه می‌ده داشته باشه و 19درصد گفته بودن که مهمه که شبکه یا نت ورک [104]قدرتمندی داشته باشه و مابقی یعنی 5 درصد سایر موارد رو گفتن.

ا: موارد سایر رو نام برد کسی؟

م: آره بله خواهش کردم که اگر می‌دونن منشن بکنن سه موردش رو من می‌گم که خیلی جالب‌تر بود به نظرم، خانم زهرا علوی گفتن که مهمه که منتور به روز باشه و هماهنگ باشه با پیشرفت‌‌های روز دنیا بعد من ازشون پرسیدم که برای استارتاپ‌‌های کوچیک هم این مسئله مهمه ایشون گفتن که نه شاید خیلی استارتاپ‌‌های کوچیک نه ولی توی یا لااقل اینطور گفتن که توی کار‌های کوتاه مدت یا کار‌‌های کوچیک شاید این به روز بودن و هماهنگ بودن با پیشرفت‌‌های روز دنیا خیلی اهمیت نداشته باشه. نظر تو چیه؟

ا: اتفاقاً من خیلی موافقم با حرفشون منتها در شرایطی خب مثلاً فرض بکن که مثلاً یکی از دوستامون هست.

م: بله بله

ا: ولی خب توی سیلیکون ولی برای خودش استارتاپ…

م: نصف دوستانی نصف آدمایی که ما مثال می‌زنیم بچه‌‌های علامه حلی ان دوستای مشترک من و تو

ا: خب علی امیدورام که خوب باشه واقعاً از اون آدم‌‌هایی که من بسیار قبولش دارم همیشه لذت می‌برم از صحبت باهاش بسیار توانا و هم در واقع هم یه متخصصه هم یه کارآفرینه و آخرین باری که باهاش حرف می‌زدم واقعاً استارتاپش در لبه‌ی تکنولوژی روز دنیاست خب و بسیار در واقع تکنولوژیش که استفاده می‌کنن جدیده و همه دنبالش بودن…

م: آی.تیه؟[105]

ا: که آر‌ه آی.تیه … خب خیلی رو لبه‌ی تکنولوژیه [106]خب. این آدم حالا در یک زمینه‌‌هایی در زمینه بیزینس مدلشون هر کسی شاید نتونه منتورش بشه چون یه تکنولوژی که به سرعت داره می‌ره جلو همه هم رقیب [107]اند و با سرعت داره می‌ره جلو و اصلاً چرخه‌ی عمر [108]این تکنولوژی و محصول [109]اینا یک جور دیگه است فرق داره مثلاً وبسایتی که تو بزنی یه سافر از ا سرویس[110] بدی یا ای-کامرس[111] داری و غیره که خیلی حالا استاتیک[112] تره در نتیجه تو این کیس‌ها [113]من به نظرم آره کسی رو مثلاً علی اگه منتور بخواد دنبالش بره که واقعاً خیلی به روزه [114]با ترند[115]، روند فن آوری روز داره می‌ره جلو و اینا ولی عمده‌ی چیزی که حالا خصوصاً من تو ایران می‌بینم اکثرش به هر حال بیزینس مدل‌‌هایی هستن که کپی [116]شدن اون طوری لبه‌ی فن آوری نیستن نه شاید خیلی هم حالا…

م: ببین یه نکته‌ای که هست امید حالا راجع به اینم به نظرم باید یه زمانی فرصت بکنیم و صحبت بکنیم ما وقتی راجع به استارتاپ صحبت می‌کنیم معمولاً استارتاپ‌‌های خدماتی آی.‌تی تو ذهنمونه در حالی که استارتاپ‌ها ممکنه که الزاماً خدماتی نباشن یعنی پروداکت[117] داشته باشن و شاید چند تا از بهترین… فیزیکی داشته باشن… شاید چند تا از بهترین استارتاپ‌‌هایی که من می‌شناسیم استارتاپ‌‌های خارج از حوزه‌ی آی.تی اند تو حوزه‌ی نانو تکنولوژی[118] ان یا حتی تو حوزه تکنولوژی نیستن یعنی مثلاً استارتاپ تو حوزه‌ی دامپزشکی مثلاً من کسی رو سراغ دارم که داره تو…

ا: آره نانو ایا که الان خیلی زیادن.

م: نانو ایا زیادن یا مثلاً داره تو حوزه دامپزشکی کاری رو می‌کنه که وقتی که مثلاً دارن…

ا: گفتی اونو…

آره… آی.وی.اف[119] می‌کنن گاو رو شانسش دو برابر بشه این هم توی لبه‌ی تکنولوژیه توی لبه‌ی دانش اون صنعت خودشه.

ا: آره مثلاً اینا هم همینطور خب ببین یه جایی هست…

م: و توی اینا مهمه که منتورشون منتوری باشه که…

۴۰:۰۶

ا: آره یه جا‌هایی البته هست مثلاً ممکنه تو داری همین استارتاپ نانو ای داری حالا مثالی که چون باهاشون کار می‌کردم می‌خوای تو بری الان تو صنعت بازاریابی [120]کنی توسعه‌ی محصول بدی محصولت هم فیزیکیه خب اینجا نه شاید خیلی حالا بین اینکه تو سنسورت[121] نانوئه یا ماکروئه [122]یا… خیلی فرقی نکنه از لحاظ بازاریابی ولی یه بخش‌‌های از کسب و کارته که آره مهمه که تو نانو ای لبه‌ی تکنولوژی ای مثلاً تو ایران رقیب نداری کلاً…

ا: درسته…خب دوست دیگه‌ای به اسم آقای سعید جمشیدی نکته‌ای رو گفتن که ما بعداً توی بازخورد‌‌های دیگه‌ای که از دوستان گرفتیم و حالا جلو‌تر می‌گیم در 20 دقیقه‌ی آینده تکرار شده اونم اینه که یک نفر وقتی از کاری سر در نمیاره واسه‌ی کسی نسخه نپیچه…خیلی حرف درستیه.

ا: کاملاً موافقم خیلی حرف قشنگیه.

م: و آقای کسری هاشمی هم روی موضوع نت ورکینگ[123] تاکید کردن گفتن که به نظرم نتورک مهم تره چون دانش و تجربه رو از هر جایی می‌شه به دست آورد البته فکر کنم تجربه رو نمی‌شه از هرجایی به دست آورد ولی دانش رو می‌شه دانش صریح رو لااقل می‌شه ولی این که شما رو به آدم‌‌های درست معرفی کنه چیزیه که هر جایی پیدا نمی‌شه من اگر می‌خواستم رای بدم، تو اگر می‌خواستی رای بدی به کدوم گزینه رای می‌دادی؟

ا: من رای دادم من به تجربه رای دادم خودم…

م: به تجربه، من به نتورک رای می‌دادم…

ا: ببین اولاً که یه بحثی بکنیم اصلاً راجع به تعداد منتورها خب من اینطوری می‌گم آقا تو نباید یه دونه منتور داشته باشی خب من ممکنه بیام یه منتوری داشته باشم تجربشو به من انتقال بده تو اون زمینه خیلی متخصص باشه اصلاً نت ورک نداره، یکی دیگه رو دارم تو زمینه‌‌های دیگه باهاش حرف می‌زنم نت ورکش خیلی قویه خب تو می‌تونی نت ورک در واقع منتور‌‌های مختلفی داشته باشی حالا نه ده تا پونزده‌ها ولی ممکنه 4 تا پنج تا سه تا خب که هر کدوم یک نقاط قوت خاصی دارن…

م: یک نکته‌ی خیلی مهمی که جلوتر هم راجع بهش صحبت می‌کنیم اینه که اصلاً تو ایران این تعداد منتور داریم؟

ا: حالا…اینو الان رو ایران که رفتیم مسائل و چالش‌‌های زیادی…

م: قشنگ باید سینه بزنیم.

ا: ولی می‌خوام بگم که اتفاقاً من در این زمینه موافق نیستم با آقای هاشمی علتشم اینه که واقعاً دانش و تجربه هم چیزی نیست که به راحتی بشه به دستش آورد.

م: دانش صریحو می‌شه.

ا: حالا دانشی که آره کتاب بخونی و فلان و اینا شاید ولی اون تجربه شما الان به من بگو مثلاً چند تا ما تو ایران کارآفرینی داریم که استارتاپ ایرانی زده و مثلاً طی 15 سال اسکیل[124] کرده خب نداریم جوونه این صنعت دیگه خب بنابراین شما این آدمه رو پیدا نمی‌کنی و من مطمئنم شاید آپارات‌ها [125]و دیجی کالا‌ها [126]غیره که جز موج اول بودن و الان حالا 8 ساله یا 10 ساله چقدره می‌گذره شاید خیلی دلشون بخواد یه منتوری وجود داشت که 20 سال پیش این کارو کرده بود و الان می‌تونست راجع به ده سال آیندشون بهشون کمک بکنه.

م: راست می‌گی کاملاً… چه حرف قشنگی!

ا: ولی اینا اتفاقاً کسایی ان که می‌شن منتور‌های آینده برای استارتاپ‌‌های دیگه.

م: من یه چیزی هم راجع به دانش بگم حتی فکر می‌کنم دانش صریح رو هم نمی‌شه به دست آورد ببین تو مثلاً همین الانش از دو تا منتور یه سوال رو بپرسی ممکنه دو تا جواب کاملاً متناقض بگیری و دانش رو هم یا مقالات رو هم کتاب‌ها رو هم همین‌ها دارن می‌نویسن… به یک نوعی…

ا: آره واقعاً میگم…

م: تو می‌خوای کدوم یکی از این گزینه‌ها رو انتخاب بکنی، این اون منتورس که بهت کمک می‌کنه.

ا: من حالا در مورد ویژگی‌ها پرسیدی خب ببین سه تاش که خب تجربه و دانش نت ورک به نظرم این 3تاس و واقعاً فکر کنم نظر همه هم اینه که این سه تا جزو مهم ترینان اما یه مسائل دیگه هست که من می‌خوام بهش اشاره کنم که خیلی مهمه در نظر بگیرین موقع که می‌خواین حالا با یه منتوری کار بکنین، یکی بحث اینه که باید بتونین با اون منتور ارتباط خوبی برقرار کنین خب باید بتونین با هم راحت باشین باید بتونین با هم خوب گپ و گفت بزنین بتونه واقعاً تجربیاتشو انتقال بده چون بهترین آدم متخصص‌ترین آدم رو پیدا بکنید نتونید ارتباط خوبی با هم بگیرید خب انتقال تجربه انجام نمی‌شه و به دردتون نمی‌خوره. منتور کارای دیگه‌ای یعنی باید یک سری مهارت‌‌هایی داشته باشه از جمله این که بتونه فرضیات شما رو مثلاً به چالش بکشه در واقع یه سوالایی بکنه که شما گیر و گوراتون در بیاد بهتون بگه آقا کجا احتمالاً اشتباه می‌کنید کجا درست می‌کنید که اینا یه خورده در واقع مهارت‌‌های یه خورده مشاور‌های هم هست باید بتونه واقعاً بازخورد صادقانه بده منتور به شما خب و هرچه قدر هم تلخ باشه خب حالا این که…

م: بزنه تو برجک ناراحت نشی…

ا: آره خب حالا اینکه اون مهارته رو داشته باشی یه کاری کنه تو انگیزتو از دست ندی ولی بهت هم بگه آقا با این فرمون داری می‌ری تو دیوار یا تو این زمینه ضعیفی خب اونم یه…

م: خیلی هنر می‌خواد مثلاً هنر روانشناسی می‌خواد که تو روی یک لبه‌ای بری که…

ا: آره واقعاً کار سختیه یعنی تو باید تمام این در واقع ما الان گفتیم، باید دانش داشته باشه، تجربه داشته باشه نت ورک داشته باشه، بتونه خوب انتقال تجربه بده، انگیزه بده، صادق باشه ،خوب سوال بکنه،چالش بکشه واقعاً منتور به نظر من آدم خفنی باید باشه اگه واقعاً به تعریف اینطوری بخوایم نگاه کنیم، واقعاً کار سختیه که واقعاً بتونه منتور خوبی باشه.

م: بسیار عالی و منتور باید کانکت[127] هم بکنه یا نه؟ مثلاً باید از نت ورکش استفاده بکنه؟

۴۵:۱۵

ا: ببین معمولاً بذار این چند تا نکته است توی یک مقاله‌ای توی آنتروپرونر دات کام بود داشتم می‌خوندم که چرا یه استارتاپ بره منتور بگیره خب. از دید این حالا سایت [128]یا مقاله هفت مورد رو گفته، مورد اول بحث تجربه است، می‌گه تجربه‌ای رو منتور می‌تونه به شما انتقال بده که تو کتابا نیست و خیلی هم راست می‌گه الانم شما کاری نداره که این همه کتابه که حالا تو اکوسیستم استارتاپی معروفه از نمی‌دونم لین[129] و تست مامان[130] و دیزاین تینکینگ[131] و فلان همه هم می‌دونن چیه و همه هم دانلود کردن ترجمه هاشم بیزینس مدل فلان اما کسی که واقعاً تونسته اینو درست یاد بگیره درست انجام بده چهار بار انجامش بده، سعی و خطاهاشو کرده باشه، شکست خورده باشه، موفق شده باشه خوب بتونه اون رو تجربه رو بگه واقعاً کار سختیه. دو تا مسئله‌ی دیگه رو می‌گه میگه نرخ موفقیت استارتاپ‌‌هایی که منتور داشتن بالاتره…

33 درصده یا…

ا: مثلاً… شبیه همون چیزی که تکرانچ هم می‌گه و میگه در واقع سروایوال ریت[132] اینا هم بیشتره یعنی نرخ بقای اینا هم…

م: علاوه بر اینکه موفق‌ترن عده‌ی بیشتری می‌تونن دووم بیارن.

ا: آره نکته‌ی چهارم بحث شبکه سازی رو کرده و جالبه تو این لیست من نگاه می‌کردم دانش رو جایی به اون صورت نگفته احتمالاً وقتی تجربه می‌گه دانش هم توشه می‌گه منتور کسیه که می‌تونه به شما یخورده اعتماد به نفس بده یه خورده خیالتونو راحت کنه بگه آقا مثلاً اوکیه نگران نباش…

م: اگر مسیر درست می‌ری داره درست می‌شه…

ا: عیب نداره شکست خوردی یه خورده بحث‌‌های انگیزشیه که اصلاً مورد هفتمش در واقع همین تشویق و انگیزه است و مورد دیگه در مورد هوش احساسی [133]یا هوش هیجانی صحبت می‌کنه، می‌تونه تو این زمینه هم به شما کمک کنه.

م: امید من فکر می‌کنم که ما مثلاً 9 دقیقه 10 دقیقه دیگه فرصت داریم اگه موافق باشی یه مقداری راجع به قصه‌ی پر غصه‌ی، نه دیگه وسطش موسیقی میاد آره ایناست… سی و نه ثانیه اشتباه کردیم راجع به قصه‌ی پر غصه‌ی منتور شیپ تو ایرانم یه مقدار صحبت کنیم.

ا: صحبت کنیم ولی من به نظرم این خیلی طولانیه ولی می‌خوای نمی‌دونم یه استارتشو الان بزنیم یا…

م: آره استارتشو بزنیم مثلاً توی قسمت‌‌های بعدی می‌گیم اصلاً… نمک ماجراست.

ا: تو…فکر می‌کنم که من خیلی چون قاطی این اکوسیستم نبودم…

م: قاطی نبودی قشنگ!

ا: آره چون من همیشه این لبه هاش وایساده بودم رومم اونور بود تازه تو فکر کنم خیلی بهتر بتونی صحبت کنی

م: آره من فقط قبل از این که راجع به این قصه صحبت بکنم بیا راجع به این صحبت بکنیم که چقدر امروز هوا بهتره خیلی گرممون نیست، یکم راجع به چیزای خوب صحبت کنیم.

ا: راستی می‌گی چرا؟

م: قبلش پنکه روشن کردن و آره الان اینجا یه پنکه روشنه. یه دوستی هم آقای پوریا خدابنده لو کامنت [134]گذاشته که حرف‌‌های شما باعث شد که آهان حرف‌‌های منتور‌ها باعث شده که من به فکر ترک شرکت بیفتم، حالا باید ازشون بپرسیم که بعداً چرا. خب من چند تا سوال از، اول اینکه توی توییتر سوال پرسیدم چند تا من امروز نمی‌گم توییتر نمی‌دونم چرا دارم می‌گم تیتر! آره با لهجه می‌گم، از دوستان خواستم که تجربیات مثبت و منفیشونو راجع به منتورشیپ تو ایران رو به من بگن نکاتی اومد شاید یک سومش رو از الان می‌گم دوستان به ما بگید که تجربیاتون رو به ما منتقل بکنید خیلی دوست داریم. می‌تونه با اسم خودتون یا بدون اسم خودتون باشه. اولیش این موضوع مطرح شد که چرا بعضی از افراد فکر می‌کنن که به صرف راه انداختن یک استارتاپ که الزاماً می‌تونه موفق هم نباشه می‌تونن منتور باشن؟ خانوم مبینا کلهریان نکته‌ای رو گفتن، گفتن که من اغلب خاطرات خوبی دارم از منتورا و چیزای زیادی یاد گرفتم ازشون، اما بعضیاشون تفاوت معنای حرف‌های بودن و جدی بودن رو با بی احترامی اشتباه می‌گیرن، یه مسئله‌ی دیگه هم خود مفهوم منتوره الان به ازای هر دو نفر تو اکوسیستم یه نفر خودشو منتور می‌دونه شبه منتور‌ها هم معمولاً خاطرات طنز رو رقم می‌زنن اونوقت وقتی من به همه‌ی منتور‌‌های توی خونه سلام می‌کنم می‌گین چرا نیست! الان اینجا خلاصه هر استارتاپی رو نشون بدی نه تنها منتور ندارن که ازش دو تا منتور بیرون می‌ریزه.

ا: ببین من یه سوال پایه‌ای رو ازت بکنم.

م: جانم؟

ا: چرا اینکه یکی به خودش بگه منتور خوبه باحاله همه دوست دارن حالا این چیزیه که من از خیلی‌ها شنیدم واقعاً می‌تونم بگم با اینکه خودم با چشمم ندیدم اما انقد شنیدم که می‌گم ملت دوست دارن اسم خودشونو بذارن منتور دوست دارن برن تو استارتاپ ویکند بگن ما منتوریم تو لینکدینشون بنویسن ما استارتاپ منتوریم چرا؟چه خوبی داره؟ چه مزیتی داره؟

م: نمی‌دونم شاید یه مقداریش شوآف[135] باشه قطعاً یه مقداریش این باشه که بگن که شوآف این باشه که بگن که ما خیلی موفق ایم و به قول معروف نوآفنس[136] اهانت به کسی نمی‌کنم یا به حضور شما عرض کنم که کس خاصی رو مثال نمی‌زنم ولی دیدم همچین کیس‌هایی، نداشته‌‌هایی که توی بیزینسشون دارن و عدم موفقیت هاشون توی بیزینسشون رو می‌خوان با این روش جبران بکنن و البته متاسفانه ترندیه که تو اکوسیستم استارتاپی ایران بود و هنوز هم هست اون هم اینه که بگن منتور منتوره یعنی مثلاً منتور انگار چه آدم خفنیه، چه آدم مهمیه درحالی که من فکر می‌کنم که خب کسی که، می‌دونی ما الان تو اکوسیستم استارتاپی ایران آدمی داریم که شغلش منتورشیپه و هیچ استارتاپی نداشته هیچ جایی به صورت حتی فول تایم[137] کار نکرده و مثلاً از استارتاپ‌ها داره پول می‌گیره برای این کار، اتفاق بدی هم الزاماً ممکنه نباشه‌ها حالا بعداً راجع بهش صحبت می‌کنیم ولی انگار کلاس داره…

۵۱:۰۵

ا: ببین آره من به نظرم…

م: در صورتی که خود کلمه منتور مسئولیت خیلی سنگینی می‌ذاره برای تو یعنی تو می‌گی من بلدم این مسیر رو…

ا: من حسم اینه که مثل خیلی چیزای دیگه فرهنگ درستش جا نیفتاده، توی ایران و شروع شده به بزرگ شدن، یه مقدار به هر حال بحث شوآف و بحث کلاس گذاشتنه یکی دیگه اینکه خیلی راحت یکی می‌تونه خودش رو وارد این اکوسیستم بکنه یه اسمی رو خودش بذاره که خب اگه بگی من شاید کارآفرین‌ام مدیرعامل‌ام [138]می‌گن استارتاپت کو چی زدی چی کار کردی؟

م: آره اصلاً عناوین و القابیه که مثلاً یه اسم دکتر رو خودش می‌ذاره یا یکی مثلاً راجع به چه می‌دونم مهندس استارت آپ رو خودش می‌ذاره، یعنی چی؟ خب مثلاً اگه آدم یه چیزی واقعاً از خودش داره که داره ارائه میده و بهش مراجعه می‌کنن.

ا: حتی باز می‌گم ما بحثمون واقعاً اهانت به کسی نیست اگر چیزی می‌گیم شخصی مد نظرم نیست ولی مثلاً فعال اکوسیستم کارآفرینی خوب این… باشه ممکنه شما فعالِ این حوزه باشی ولی این یه شغل یا تایتل یا چیزی که تو لینکدین‌ت بنویسی از نظر من نیست همونطور که منتور استارتاپ بودن به نظر من یه کار فول تایم نیست و به ندرت شما می‌بینی کسی مثلاً تو لینکدینش بنویسه من مثلاً اینم در ضمن مثلاً منتور هم هستم، خب…

م: منتور آن است که استارتاپ‌ها به دنبالش بیایند نه آنکه خود بگوید.

ا: آفرین آره اصلاً تو تو که نمی‌گی من منتور‌ام حالا مثلاً اینطوری می‌کنم یا انقدر پول می‌گیرم یا فلان، منتور کسیه که میرن دنبالش ازش وقت بگیرن.

م: و خب حالا با توجه، در راستای این سوالی که تو پرسیدی بعضی از افراد، چون افراد دوست دارن که زود‌تر منتور بشن، غوره نشده مویز بشن، فکر می‌کنن که اگر توی یه رویداد[139]، دو رویداد سه رویداد چند تا رویداد شرکت کردن و مثلاً شکل و شمایل اون رویداد رو شنیدن تونستن بفهمن که آدم‌ها داخل رویداد‌ها راجع به چی دارن صحبت می‌کنن، می‌تونن اسمم خودشونو منتور بگذارن و با کمال احترام به تمام افرادی که روزی استارتاپ ویکند رو تو این کشور راه اندازی کردند که باعث پیشرفت اکوسیستم کارآفرینی ایران شد، فکر می‌کنم که یکی از موضوعاتی که باعث شد که، اینجوری بگم استارتاپ ویکند جنایت در حق کلمه‌ی منتور مرتکب شد، به خاطر اینکه آدم‌‌هایی بودن، که این آدم‌ها خب حالا مثلاً دولوپر[140]‌‌های خوبی بودن ولی تو سه چهارتا رویداد به عنوان منتور استارتاپ ویکند شرکت کردند که تکلیفش مشخصه اون خروجی استارتاپ ویکند و انتظاری که ما از استارتاپ ویکند داریم مشخصه ولی خب بعد این امر بهش مشتبه شد که من می‌تونم منتور کسب و کارم باشم. آقایی به اسم آقای صابر خسروی راجع به استارتاپ ویکند به ما گفتن که یه استارتاپ ویکندی ما رو دعوت کردند بریم منتور شیم هی گفتیم ما تو اون حد نیستیم که وایسیم منتور… درود به شرفت! یه روز مونده بود برای جلسه هماهنگی رفتیم دیدم ده دوازده تایی منتور هستیم شروع کردیم به گپ زدن که خب شما قبلاً چی کار کردین می‌گفتن تو ویکند قزوین منتور بودم اون یکی می‌گفت تو اصفهان هی من می‌گفتم قبلش چی می‌گفتن ویکند [141]کرج می‌گفتم قبلش می‌گفتن ویکند فلان آخرش گفتم نه کسب و کارتون چیه که هیچ کی جواب نداد فهمیدم همشون فقط منتور بودن به همین… طبعاً فرداش کلاً نرفتم دیگه هر جایی گفتن ما هم نرفتیم، این جوری نیست که تمام منتور‌های استارتاپ ویکند وضعیتشون این بوده باشه ولی خب به هر حال آدم‌‌هایی بودن که رفتن در داخل استارتاپ ویکند‌ها چندین بار به عنوان منتور و بعد اسم منتور کسب و کاری رو خودشون گذاشتن. دوست دیگه‌ای به اسم آقای تورج گفته بودن که توی یه استارتاپ ویکند از تیم ما‌ ام.وی.پی[142] می‌خواستن، مینیمم وایبر پروداکت ، می‌خواستن یکی از منتور‌ها از ما‌ ام.وی.پی می‌خواست، ما رو نشوند به کد بک اند زدن و وقتمون رو فنا داد، خب کسی که ندونه فرق ام.وی.پی و کد [143]بک اند [144]رو این حرفا چیه و دوست دیگه‌ای که خواستن اسمشونو نبریم ماجرای منتور شیپ دوست دیگه رو گفتن که خودش استارتاپیه و به واسطه‌ی اینکه توی چند تا استارتاپ ویکند شرکت کرده، تو استارت‌ها ویکند‌ها دعوتش می‌کنن به عنوان، منتور. می‌دونی این حالا استارتاپ ویکند رو من الان دارم می‌گم ولی خب واقعیتش اینه که خیلی وضعیت بقیه رویداد‌‌های کارآفرینی الزاماً بهتر از این نیست من رویداد‌‌های کارآفرینی خوب سراغ دارما ولی نه…

۵۵:۱۵

ا: آره من تازه اینو می‌خوام بگم. اینکه تکلیفش روشنه شما یه آدمی هستی خیلی تجربه‌ای نداری چهار تا رویداد رفتی به خودت می‌گی که حالا منتور فلان، ولی یه وقت هست حتی تو آدم‌‌هایی رو می‌بینی طرف مثلاً یه کاری رو شروع کرده یه وب[145]ی رو آورده بالا، یه چیزی که شاید اصلاً استارتاپ نبوده یا اصلاً کسب و کارم نشده یا یه چیزی که رفته یه سال یه کاری کرده شکست خورده بعد دیگه حالا یا تواناییشو نداره یا حوصلشو نداره خودش بره یه کاری بکنه میاد بیرون می‌گه من منتور‌ام سه تا هم استارتاپ داشتم و اصلاً کارآفرینای…

م: توی دوره هم شرکت کرده، وبینار [146]برگذار می‌کنه، کلاس برگزار می‌کنه.

ا: آفرین… بعد یهو هم می‌گه منتور رو خلاصه این وسط احتمالاً…

م: بعد می‌دونی چه اتفاقی می‌افته امید؟ اولیش اینه که ببین این آدم‌ها معمولاً آدم‌‌هایی هستن که دانش کسب و کاری ندارن و دچار یک توهمی شدن و این که این توهم توهم خطرناک داناییه به نظر من

ا: آره مثل اینکه بره کتاب بخونه بگه من الان مدرس اینم…

م: آره باریکلا به صرف اینکه تو یک حوز‌ه‌ای یه ذره چیزی بلده فکر می‌کنه که من دانش‌ام بالاست، بعد خب این ادم خیلی این احتمال وجود داره که استارتاپ‌ها رو به طرف شکست هل بده و این اتفاقی که میفته اینه که استارتاپی که شکست خورده بد بین می‌شه نسبت به مفهوم منتورشیپ، منتور واقعی بعدی که می‌ره کار سخت می‌شه.

ا: عین اتفاقی که برای در واقع بحث مشاوره‌ی مدیریت [147]افتاده وهر وقت که می‌ری مدیرعامل‌ها خاطره‌‌های بسیار زیادی برات تعریف می‌کنن از مشاور نما‌‌هایی که اومدن و بد نام کردن مشاورا رو منتور هم الان همین بازی اتفاق می‌افته دیگه.

م: واقعاً همین اتفاق می‌افته و خود طرف هم احتمالاً شکست می‌خوره با همین وضعیت…

ا: تو طولانی مدت آره، بالاخره بعد از یه مدتی آدما می‌فهمن که این اون توانایی رو نداره، اون تجربه رو نداره، شو افه و غیره…

م: بسیار خب، آقا وقتمون تموم شد.

ا: آره من بهت گفتم این بحث ایرانو باز کنید فوقش حالا باز خوبه یه تیکه ایشو در واقع پوشش دادیم.

م: ولی می‌گیم خُرد خُرد می‌گیم.

ا: خًرد خًرد آره، بازش بکنیم.

م: پس به این فکر می‌کنم ما احتمالاً کارمون به سه قسمت هم می‌کشه، قسمت بعدی راجع به چی صحبت می‌کنیم؟

ا: من به نظرم باید بریم هر دو طرف رو نگاه کنیم ببینیم خب استارتاپا دنبال چه منتوری ان، چجوری پیدا کنن باهاش چی کار کنن و چیز مهم‌تر از اون که هیچکی بهش نمی‌پردازه آقا منتوره اصلاً چجوری استارتاپا رو پیدا کنه، در چه حالتی حاضره کار کنه چقدر وقت بذاره، تعهد بده، نده و غیره این تیکه رو واقعاً کمتر بهش پرداختن که فکر کنم توی قسمت بعدی راجع به همش صحبت کنیم.

م: خب من از دوستانم خواهش می‌کنم که تجربیاتشونو برا ما بفرستن مخصوصاً اگر با نهاد‌‌های رسمی‌تری مثل شتاب دهنده‌ها [148]و مراکز رشد [149]و این‌ها سروکار داشتن، روش‌‌های ارتباطی رو گفتیم دوباره می‌گیم salam@10ampodcast.ir اکانت توییترمون 10ampodcastو کانال تلگرام [150]مون podcast10am به خدا که ما توی این قسمت آخر…
لااقل دنبال تیکه انداختن به کسی نبودیم دنبال کوبیدن کسی نبودین، دنبال آسیب شناسی نبودیم من دلم به درد اومده که این حرفا رو زدم و فقط دوست داشتم که مقداری ذهن خلاصه برو بچه‌‌های جوون‌تر استارتاپی رو روشن بکنم،توهم قطعاً رویکردت همین بود بسیار عالی، خوش گذشت امید.

ا: آره خوب بود.

م: من گرما رو احساس نکردم.

ا: آره منم اصلاً، حالم خوب شد بد خوابیم جبران شد واقعاً.

م: چقدر عالی. هفته‌ی بعد باز هم با موضوع منتورشیپ درخدمت شما و دوستان هستیم.

ا: خیلی هم عالی، دوستان صبح یک شنبه تون بخیر.

م: آره صبح یک شنبه، آره صبح یکشنبه داره پخش می‌شه احتمالاً اگه خیلی…

ا: ظهر یکشنبه…

م: آره مثلاً.

ا: سریع گوش بدین.

م: مرسی خدانگه دار.

ا: خداحافظ.

 

[1] منتورشیپ (Mentorship)

[2] منتور (Mentor)

[3] تست کردن (Test): امتحان کردن

[4] اکوسیستم (Ecosystem): زیست بوم؛ در اینجا منظور اکوسیستم استارتاپی است که عبارت است از مجموعه ای از استارتاپ ها، مراکز شتابدهی، مراکز نوآوری و رشد، صندوق های سرمایه گذاری و  سرمایه گذاران خطرپذیر و ….

[5] تجربه (Experience)

[6] فرهنگ (Culture)

[7] لایو (Live): پخش زنده

[8] اینستاگرام (Instagram): یک نرم‌افزار و شبکه‌ی اجتماعی برای به اشتراک گذاری عکس و ویدئو

[9] استارتاپ ویکند (Startup Weekend): رویدادی آموزشی-تجربی است که در طی ۵۴ ساعت -دو روز و نیم- در یک آخر هفته تشکیل می‌شود تا شرکت کنندگان بتوانند مواردی مانند شبیه‌سازی فرایند و چالش‌های راه‌اندازی کسب و کار را تجربه کنند.

[10] شکست خوردن (Fail)

[11] اپیزود (Episode): قسمت

[12] چالش (Challenge)

[13] استارتاپ (Startup): سازمانی موقتی است با هدف ایجاد محصول، خدمت و یا بازار جدید که دارای ویژگی رشد مقیاس پذیر و سریع، مدل کسب و کار تکرارپذیر و درآمدزا در شرایط عدم قطعیت است. استارتاپ عموما داری ویژگی‌های نوآورانه، فناورانه مثلا مرتبط با اینترنت و ارتباطات دیجیتال است. (برای اطلاعات بیشتر قسمت 0 از فصل 1 از پادکست 10 صبح را بشنوید.)

[14] کسب و کار (Business)

[15] منتی (Mentee)

[16] فنی (Technical)

[17] سبک زندگی (Lifestyle)

[18] کوچ (Coach)

[19] تیم (Team)

[20] شکست (Failure)

[21] کانکشن (Connection): ارتباط، اتصال

[22] تک کرانچ (Techcrunch): یک وبسایت و روزنامه آنلاین آمریکایی است که بر روی فناوری بسیار پیشرفته تمرکز دارد.

[23] وب سایت (Website)

[24] کانال (Channel): در اینجا کانال تلگرام منظور است.

[25] کارآفرین (Entrepreneur)

[26] استیو جابز (Steve Jobs): طراح صنعتی، سرمایه گذار آمریکایی و مدیرعامل و بنیانگذار شرکت اپل بود.

[27] بیل گیتس (Bill Gates): بازرگان، توسعه دهنده نرم افزار آمریکایی و بنیانگذار شرکت مایکروسافت است .

[28] مارک زکربرگ (Mark Zuckerberg): کارآفرینی که به دلیل تاسیس فیس بوک، مشهور است.

[29] منشن (Mention): نام بردن موضوع یا شخصی؛ در اینجا منظور نام بردن شخص یا حساب کاربری در شبکه های اجتماعی است.

[30] انتروپرونر (Entrepreneur): وب سایتی که در آن مشاوره، کتاب، مقاله، بینش و راهنمایی به کارآفرینان سراسر جهان ارائه می شود.

[31] سازمان (Organization)

[32] اکسلریتور (Accelerator): شتاب دهنده

[33] بادی (Buddy): رفیق

[34] کانسولر (Consular)

[35] ادوایزر (Adviser): راهنمایی کننده، نصیحت کننده، مشاور

[36] اپیسود (Episode): قسمت

[37] شبکه سازی (Networking): (برای اطلاعات بیشتر قسمت 4 از فصل 1 از پادکست 10 صبح بشنوید.)

[38] کلاسیک (Classic)

[39] پرسونال کوچ (Personal Coach): مربی شخصی

[40] توسعه فردی (Personal Development)

[41] وبلاگ یا بلاگ (Weblog or Blog): صفحه‌ای از وب سایت که در آن انواع محتوا از قبیل متن، عکس و ویدئو و … به صورت مجزا بارگذاری و منتشر می‌شود. هر قسمت از این صفحات منتشر شده را اصطلاحاً پُست می‌گویند.

[42] مهارت (Skill)

[43] کوچینگ (Coaching)

[44] کانسالتنت (Consultant): مشاور

[45] راه حل (Solution)

[46] خدمات (Services)

[47] پروژه (Project)

[48] دلیوربل (Deliverable): اقلام قابل تحویل

[49] شاخص (Indicator)

[50] بیزینس پلن (Business Plan): طرح کسب و کار

[51] شنوتو (Shenoto): یک بستر نرم‌افزاری و وب‌سایت ایرانی برای انتشار، پخش، به اشتراک‌گذاری، دانلود و خرید فایل‌های صوتی (پادکست) و کتاب‌های صوتی در محیط وب و موبایل است.

[52] کانال (Channel)

[53] فسیلیتیتور (Facilitator): تسهیل گر

[54] فسیل (Facile): تسهیل

[55] کانسالتینگ (Consulting): مشاوره دادن

[56] آی ‌بی ‌ام (IBM: International Business Machines Corporation): یک شرکت آمریکایی شناخته شده است که در کشور‌های مختلف شعبه‌‌هایی دارد. این شرکت تولیدکننده و فروشنده‌ی نرم‌افزار و سخت‌افزار، ارائه دهنده‌ی خدماتی چون زیرساخت، میزبانی وب، فناوری نانو و رایانه‌ی بزرگ است.

[57] نرم‌افزار (App: Application)

[58] اینستال (Install): نصب

[59] روتین (Routine): کارهایی که به صورت تکراری انجام می شوند.

[60] اچ ‌آر (HR: Human Resources): منابع انسانی، کارمندان یک سازمان؛ در اینجا منظور واحد منابع انسانی سازمان است.

[61] آن‌ بردینگ (Onboarding): استقرار کارمند جدید در سازمان و آشنا کردن وی با مجموعه

[62] مسیج (Message): پیام

[63] کانسالت (Consult): مشورت، مشاوره

[64] رهبری (Leadership)

[65] ارتباطات (Communications)

[66] پرابلم (Problem): مشکل

[67] منابع (References)

[68] درآمدزایی (Monetization)

[69] سرمایه (Capital)

[70] توییتر (Twitter): یک شبکه ی اجتماعی و سرویس ارائه دهنده¬ی میکروبلاگ است که به کاربران اجازه می‌دهد تا پیام متنی را که توییت نامیده می‌شود، ارسال کنند.

[71] کریر (Career): حرفه

[72] صنعت (Industry)

[73] چلنج کردن (Challenge): به چالش کشاندن

[74] بیزینس (Business): کسب و کار

[75] نیچر (Nature): طبیعت، ذات

[76] دیجیتال مارکتینگ (Digital Marketing): بازاریابی دیجیتال

[77] شرکت بزرگ (Corporate)

[78] کارآفرینی (Entrepreneurship)

[79] تبلیغات (Ads: Advertisements)

[80] استراتژی (Strategy)

[81] پروژه (Project)

[82] آ (A)

[83] وایت برد (White Board)

[84] کانتنت استراتژی (Content Strategy): استراتژی محتوا

[85] داکیومنت (Document): سند، مدرک

[86] مدل (Model)

[87] تایتل (Title): عنوان

[88] بهبود فرایند (Process Improvement)

[89] اکسپرت (Expert): کارشناس، متخصص

[90] بیزینس پروسس (Business Process): فرایند کسب و کار

[91] دینامیک (Dynamic): پویا، حرکت با نیروی محرکه

[92] لینکداین (LinkedIn): شبکه‌ای است که افراد مختلف با تخصص‌های گوناگون در آن عضو می‌شوند و با حرفه‌ای‌های کار خود ارتباط برقرار می‌کنند. هدف این افراد ارتباطات کاری، اشتراک‌گذاری دانش و مهارت یا پیدا کردن بهترین موقعیت‌های شغلی است.

[93] بیزینس مدل (Business Model): مدل کسب و کار

[94] سو سو (So So): خنثی، نه خیلی خوب و نه خیلی بد

[95] اتمسفر (Atmosphere): جو، فضا

[96] شناسه (ID: Identity): در اینجا منظور شناسه کاربری است.

[97] دایرکت (Direct): مستقیم؛ ویژگی در شبکه اجتماعی بخصوص در اینستاگرام که از طریق آن کاربران می توانند به صورت مستقیم و خصوصی به یکدیگر پیام دهند.

[98] تلگرام (Telegram): یک نرم‌افزار و پیام‌رسانی فوری مبتنی بر تکنولوژی ابری، ویدئو، تلفن و سرویس صوتی

[99] ادمین (Admin: Administration): مدیر، در اینجا مسئول رسیدگی و پاسخگویی به پیامها در صفحات اجتماعی است.

[100] هزینه‌ (Cost)

[101] بودجه (Budget)

[102] اِسنپ (Snapp): سامانه و نرم افزار هوشمند ایرانی درخواست تاکسی آنلاین

 

[103] ری توییت (Retweet): ارسال مجدد پیام ارسال شده توسط یک کاربر دیگر در توییتر

[104] نت ‌ورک (Network): شبکه (برای اطلاعات بیشتر قسمت 4 از فصل 1 از پادکست 10 صبح بشنوید.)

[105] آی تی (IT: Information Technology): فناوری اطلاعات

[106] تکنولوژی (Technology): فناوری

[107] رقیب (Competitor)

[108] چرخه عمر (Life Cycle)

[109] محصول (Product)

[110] سافتور از ا سرویس (SaaS: Software As A Service): نرم‌افزار به عنوان خدمات؛ نام روش نوین در ارائه‌ی نرم‌افزار است که در آن شما نیازی به نصب و راه‌اندازی نرم‌افزار مورد نیازتان ندارید و شرکت ارائه‌دهنده‌ی این خدمت، تمامی امکانات مورد نیاز شما را از طریق وب‌سایتی که بدین منظور طراحی شده است، در ازای دریافت هزینه‌ای مشخص به صورت ماهیانه یا سالیانه، در اختیار شما قرار می دهد.

[111] ای کامرس (E-Commerce): تجارت الکترونیک

[112] استاتیک (Static): ایستا، ساکن

[113] کیس (Case): مورد

[114] به روز (Up to Date)

[115] ترند (Trend): روند

[116] کپی (Copy)

[117] پروداکت (Product): محصول

 [118] نانو تکنولوژی (Nanotechnology): فناوری نانو

[119] آی وی اف (IVF: In Vitro Fertilization): لقاح آزمایشگاهی

[120] بازاریابی (Marketing)

[121] سنسور (Sensor)

[122] ماکرو (Macro)

[123] نت ورکینگ (Networking): شبکه ‌سازی (برای اطلاعات بیشتر قسمت 4 از فصل 1 از پادکست 10 صبح بشنوید.)

[124] اسکیل کردن (Scale): رشد و توسعه بسیار سریع داشته باشد. اشاره به ویژگی مقیاس ‌پذیری در استارتاپ‌هاست.

[125] آپارات (Aparat): یک پلت‌فرم سرویس اشتراک ویدئوی ایرانی است.

[126] دیجی کالا (Digikala): نام یکی از وبگاه‌های فعال در زمینه‌ی تجارت الکترونیک در ایران است. این وبگاه، بزرگ‌ترین فروشگاه آنلاین در ایران است.

[127] کانکت (Connect): پیوستن

[128] سایت (Site): اشاره به وب سایت است.

[129] لین (Lean): ناب؛ در اینجا اشاره به کتاب لین استارتاپ از اریک ریس است.

[130] تست مامان (The Mom Test: How To Talk To Customers): در اینجا اشاره به محتوای کتابی است با این عنوان

[131] دیزاین تینکینگ (Design Thinking): تفکر طراحی

[132] سروایوال ریت (Survival Rate): نرخ بقا

[133] هوش احساسی، هوش هیجانی (EQ: Emotional Quotient)

[134] کامنت (Comment): نظر، اظهار نظر

[135] شوآف (Show Off): خودنمایی

[136] نو آفنس (No Offence): بدون غرض، بدون توهین

[137] فول تایم (Full-Time): تمام وقت

[138] مدیرعامل یا مدیر ارشد اجرایی (CEO: Chief Executive Officer)

[139] رویداد (Event)

[140] دولوپر (Developer): برنامه‌نویس، توسعه دهنده نرم افزار

[141] ویکند (Weekend): آخر هفته؛ در اینجا منظور استارتاپ ویکند است.

[142] ام وی پی (MVP: Minimum Viable Product): کمینه محصول پذیرفتنی

[143] کد (Code): در اینجا منظور برنامه نویسی است.

[144] بک اند (Backend)

[145] وب (Web: Website): اشاره به وب سایت است.

[146] وبینار (Webinar)

[147] مشاوره مدیریت (Management Consultant)

[148] شتاب دهنده (Accelerator)

[149] مرکز رشد (Incubator)

[150] تلگرام (Telegram): یک نرم‌افزار و پیام‌رسانی فوری مبتنی بر تکنولوژی ابری، ویدئو، تلفن و سرویس صوتی

قسمت‌های مرتبط

فصل 3، قسمت 3: مثل یک آتش‌نشان

فصل 3، قسمت 1: داستان‌های فراز و نشیب کارآفرینان

فصل 1، قسمت 10: محکم نگهش دار!

لیست مطالب تکمیلی

6 استارتاپ آموزش از راه دور

6 استارتاپ آموزش از راه دور

مزایا و معایب آموزش از راه

مطالعه بیشتر »
۱۶ آبان ۱۴۰۱
تقسیم سهام در استارتاپ‌ها

4 نکته قبل از تقسیم سهام بین بنیانگذاران استارتاپ‌ها

سهام را کی داده، کی گرفته؟!

مطالعه بیشتر »
۲ آبان ۱۴۰۱
5 نکته درباره‌ی ارزشگذاری استارتاپ‌ها

5 نکته درباره‌ی ارزشگذاری استارتاپ‌ها

همه چیز که پول نیست!  

مطالعه بیشتر »
۱۷ مهر ۱۴۰۱
تاریخ انتشار: 12 شهریور 96
تمام قسمت‌های این فصل
تمام قسمت‌های این فصل
  • نظرات کاربران

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد

  • قدیمی ترین
  • تازه ترین
  • سلام، مهمان
  • خروج
  • ورود

درباره پادکست 10 صبح

پادکست 10 صبح در خرداد 1396 متولد شده است. بنیان‌گذاران این پادکست دو دوست قدیمی، میثم زرگرپور و امید اخوان، هستند که در هر قسمت در قالب یک گپ و گفت بداهه، تجربیات خود از همکاری با شرکت‌ها و استارتاپ‌های متعدد را به رایگان در اختیار مخاطبان قرار می‌دهند. در این پادکست موضوعات مختلف مرتبط با راه‌اندازی، مدیریت و توسعه‌ی کسب و کار (از مدل کسب و کار گرفته تا رشد، تأمین مالی و جذب سرمایه) به‌صورتی بروز و کاربردی بررسی می‌شوند.

لینک‌های مفید

  • خانه
  • درباره ما
  • بنیان‌گذاران
  • تیم اجرایی
  • تماس با ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • حامیان
  • نظرات کاربران
  • نقشه سایت

از کجا بشنویم؟

Podcasts icon

Apple Podcast

Castbox

Spotify

Google Podcast

Podcasts icon

Apple Podcast

Castbox

Spotify

Google Podcast

Envelope
Twitter
Instagram
Telegram

تمامی حقوق این سایت و محتوای آن متعلق به پادکست 10 صبح است.

طراحی و پیاده‌سازی: مشاورنت

عضویت شما در خبرنامه پادکست ۱۰ صبح با موفقیت انجام شد!