پرش به محتوا
Instagram
  • خانه
  • درباره ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • محتوای تکمیلی
  • تماس با ما
منو
  • خانه
  • درباره ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • محتوای تکمیلی
  • تماس با ما
  • خانه
  • درباره ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • محتوای تکمیلی
  • تماس با ما
منو
  • خانه
  • درباره ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • محتوای تکمیلی
  • تماس با ما
Telegram
Instagram
Twitter
Envelope

فصل 3، قسمت 12: شرکای اتفاقی

از کجا بشنویم:

Apple Podcast

Castbox

Spotify

Google Podcast

دانلود

به اشتراک‌گذاری این قسمت:

توضیحات این قسمت:

مهمان این قسمت ما، سابقه‌ای طولانی در تولید و حضور در تشکل‌های گوناگون دارد. او هم‌اکنون نایب‌رئیس اتاق بازرگانی ایران، رئیس سازمان ملی کارآفرینی و نایب‌رئیس کمیته‌ی ایرانی اتاق بازرگانی بین‌الملل است.‏

آقای دکتر حسین سلاح‌ورزی، متولد 1349 در خرم‌آباد لرستان و درخانواده‌ای پرجمعیت است. ایام کودکی و نوجوانی‌اش مصادف با شروع انقلاب و جنگ بوده، در رشته‌ی فیزیک و سپس صنایع تحصیل کرده و از همان ابتدای دوران دانشجویی، وارد کسب و کار شده است. کار حرفه‌ای اقتصادی خود را در حوزه‌ی پیمانکاری آغاز کرد و پس از آن به سبب علاقه، در سال 1380 تا به امروز به کار تشکلی ورود پیدا کرده است.‏

اما این فقط بخشی از کارهای گوناگونی است که حسین سلاح‌ورزی در تمام این سال‌ها انجام داده است. اگر علاقمند به شنیدن داستان فردی با پشتکار هستید، شنیدن این قسمت را به شما پیشنهاد می‌کنیم:‏
‏- گذران ایام کودکی، نوجوانی و دوران دانشجویی
‏- اولین کسب‌وکار: تولید و توزیع تجهیزات آزمایشگاهی مدارس
‏- تاسیس شرکت پیمانکاری و فعالیت در زمینه‌ی احداث
‏- کارخانه‌ی آهک و ورود به حوزه‌ی فعالیت‌های معدنی بدون هیچ زمینه‌ی تجربی و علمی!‏
‏- اعتقاد به داشتن شریک، رکن یکسان شروع تمام فعالیت‌ها
‏- علاقه‌ی وافر به کار تشکلی، جریانات سیاسی و شرکت در رویدادها
‏- حضور در اتاق بازرگانی، کانون عالی کارفرمایی، شورای عالی کار، شورای عالی بورس و اقتصاد و…
‏- سرمایه‌گذاری در حوزه‌ی نوآوری، صادرات میوه و سبزیجات، احیای بناهای تاریخی و دو جین کار دیگر!‏

در قسمت بعدی هم همراه ما باشید تا از فعالیت‌های حسین سلاح‌ورزی در حوزه‌ی کارآفرینی و استارتاپ‌ها، بیشتر بدانید.‏

کلمات کلیدی: بورس، بیمه تامین اجتماعی، مالیات، قانون تجارت، بوروکراسی، طرح کسب و کار، کارفرما، پیمانکار، کارآفرینی، شکست

Keywords: Stock Market, Social Security Insurance, Tax, Trade Law, Bureaucracy, Business Plan, Contractor, Subcontractor, Entrepreneurship, Failure

متن پیاده‌سازی شده قسمت 12 از فصل 3 پادکست 10 صبح با عنوان: شرکای اتفاقی (مهمان: سلاح‌ورزی – اتاق بازرگانی ایران)

امید: سلام به همه. قسمت 12 از فصل 3 پادکست 10 صبح، پادکستی در حوزه مدیریت، کارآفرینی، استارتاپ‌ها خوش اومدین، من امید اخوان هستم.

میثم: سلام؛ و من هم میثم زرگرپور هستم. مهمان امروزمون آقای دکتر حسین سلاح‌ورزی، نائب رئیس اتاق بازرگانی ایران[1] و رئیس …

ا: سازمان ملی …

م: کارآفرینی و یه آی‌سی‌سی[2] که یادم نمیاد …

ا: و اِن کار دیگه …

م: و خیلی‌های دیگه.

ا: خُب همین اول کار بگم که ما خیلی با پروتکل‌های بهداشتی این مصاحبه رو ضبط کردیم، خلاصه با ماسک و اومدیم دفترِ دکتر با پنجره‌ی باز و همه چی …

م: پنجره‌ی باز در خیابون طالقانی تهران؛ بووووق، نمی‌دونم کامیون و نمی‌دونم …

ا: موتور و خلاصه این صداها! چی می‌خواستیم بگیم؟! داشتیم می‌گفتیم …

م: هیچی می‌خواستیم بگیم که علت اینکه مثلاً ممکنه یه مقدار کیفیت، نسبت به کیفیت قبل، نه اینکه پایین‌تر باشه بلکه متفاوت، به‌هرحال ما فکر می‌کنیم که کرونا فعلاً هست و نیاز داریم به اینکه پادکست رو تولید بکنیم و بالاخره این راهیه که پیدا کردیم. خُب استاد چی گفت آقای دکتر؟

ا: آره، آقای سلاح‌ورزی راستش خیلی آدم عجیبیه؛ حالا چرا میگیم عجیب و مثل دفعات قبل نمیگیم ویژه، از این حیث که ایشون تو اِن تا تشکل و اِن تا کسب و کار هست و اصلاً چند بار هم من پرسیدم چه‌جوری شما میرسی این‌همه جا باشی و اینا رو ببری جلو و اینا، آخرش هم دقیق نفهمیدیم خلاصه اون فوت کوزه‌گری چیه و واقعاً دکتر فکر کنم خودش هم اگر ازش بپرسی تو چند تا تشکلی، کلش رو نمی‌تونه بگه که البته خودش هم گفت یه لیست دارم.

م: آره، خُب این‌جوریه که ایشون تو اتاق بازرگانی که هست، به نمایندگی از اتاق بازرگانی، تو کلی جای دیگه هم هست، مثلاً شورای عالی بورس و نمی‌دونم شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی و چی و چی و چی. خیلی جالب بود به نظرم.

ا: و البته خود دکتر هم خیلی جالبه که حین تحصیل واقعاً یه کاری راه انداختن تو زمینه‌ی وسیله کمک آموزشی، بعد رفتن تو صنعت معدن …

م: احداث، قبلش تازه.

ا: احداث، بعد صادرات میوه، بعد یک دستی هم خلاصه تو استارتاپ‌ها[3] دارن؛ اصلاً خیلی عجیب بود برای ما این‌همه تنوع کارآفرینی[4] که ایشون انجام دادن …

م: روش انجام کارشون هم خُب خیلی جالب بود دیگه.

ا: که در واقع عمده‌ی این‌ها رو تو این بخش توضیح میدن و تو بخش دوم خیلی بحث جذابی داشتیم راجع به انواع موانع و مشکلاتی که سر راه استارتاپ‌ها و کسب و کارها هست، از بیمه و مالیات و قانون تجارت و خلاصه چوب جادویی که اگه دست ایشون بود چیکارا می‌کرد که این رو تو بخش بعد می‌تونید بشنوین.

م: مرسی، با همدیگه می‌شنویم بخش اول از مصاحبه با آقای دکتر حسین سلاح‌ورزی.

(موسیقی)

{5:00}

م: سلام، به بخش اول از مصاحبه با آقای دکتر حسین سلاح‌ورزی خوش آمدید. اینجا پادکست 10 صبحه. آقای دکتر سلاح‌ورزی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران هستن، رئیس سازمان ملی کارآفرینی[5] و نایب رئیس آی‌سی‌سی یا چی بود آقای دکتر؟

حسین سلاح‌ورزی: کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین‌الملل.

م: کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین‌الملل. خیلی خیلی خوشحالیم آقای دکتر که در خدمتتون هستیم. ممنون از وقتی که به ما دادین و من پیشاپیش بگم که باز هم به خاطر رعایت پروتکل‌های بهداشتی، ما هم در و پنجره رو باز گذاشتیم و هم با ماسک داریم صحبت می‌کنیم و پیشاپیش از شنونده‌ها اگر که کیفیت مثل مثلاً خیلی از قسمت‌های قبل نیست، عذرخواهی می‌کنیم.

ا: مرسی، توضیحات تکمیل بود. دکتر خوش اومدین. اگر میشه مختصر خودتون رو معرفی کنین، متولد کی هستین؟ متولد کجا هستین؟ و بیایم کم‌کم جلو.

سلاح‌ورزی: خیلی ممنون. من اول تشکر کنم به خاطر این خلاقیت و نوآوری که شما در پادکست 10 صبح در رابطه با یک ورژِن[6] و  انیظوری بگم یک سری محتوای جدید رو به اصطلاح استارت[7] زدید و …

م: لطف دارید.

سلاح‌ورزی: خوشحالم از اینکه من امروز در خدمتتون هستم و کسایی که این برنامه رو دنبال می‌کنن و می‌شنون. من اگر در مورد خودم بخوام بگم، من 50 سال پیش دقیقاً در لرستان به دنیا اومدم؛ در یک خانواده پرجمعیت با 5 خواهر و 2 برادر دیگه …

م: کدوم شهر بودید آقای دکتر؟

سلاح‌ورزی: خرم‌آباد.

م: خرم‌آباد.

سلاح‌ورزی: و در یه خانواده‌ی سنتی معمولی که عمده‌ی به اصطلاح کسب و کارش در حوزه‌ی کشاورزی بود و میشه گفت که ایام کودکی ما مصادف با شرایط انقلاب و بعد هم شروع جنگ بود و تمام دوران تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان هم در همون استان لرستان و در شهر خرم‌آباد بود. عرض کردم که بیشتر دوران کودکی و نوجوانی ما همون ایام جنگ و بمباران‌ها و شرایط خاص اقتصادی اون ایام بود و تقریباً تا سال 68 که من به دانشگاه اومدم. در رشته فیزیک دانشگاه تهران پذیرفته شدم و اولش خیلی علاقه داشتم که به اصطلاح سایِنتیست[8] بشم ولی بعد از یه مدت کوتاهی فهمیدم که این کاره نیستم و خیلی سنخیتی با علوم ندارم و هرچندکه البته یادگیری و آشنایی مفاهیم فیزیک از بحث‌های به اصطلاح مکانیک نیوتونی تا عدم قطعیت کوانتومی یا مباحث ترمودینامیکی همیشه در همه‌ی این سال‌ها خیلی به من کمک کرده که دید بهتر، واقعی‌تر و قابل درک‌تری رو نسبت به پدیده‌های اجتماعی و اقتصادی داشته باشم. تقریباً به صورت پیوسته تا سال 74 و 75 در مقاطع لیسانس و فوق‌لیسانس مشغول تحصیل بودیم و البته از سال 71 یعنی دقیقاً از شهریور سال 71، با دو نفر از دوستانی که الان هم جزء بهترین دوستان ما هستند، یه کسب و کارهایی رو شروع کردیم. اون موقع هم در همین منطقه خیابون فروزان‌فر گیشا یه کارگاهی اجاره کردیم و شروع کردیم به تولید و توزیع برخی از وسایل و تجهیزات مدارس و وسایل تجهیزات آزمایشگاهی که برای آزمایشگاه‌های علوم و فیزیک در مدارس استفاده میشد و …

ا: این ایده‌ش دکتر از کجا اومد که اصلاً سراغ این کار برین؟ چی شد راه انداختین؟ با اون دوستاتون از کجا آشنا بودین؟

{9:50}

سلاح‌ورزی: در واقع اون دوستانی که ما با هم بودیم به خصوص یکیشون خیلی علاقه‌مند بودن به کارهای به اصطلاح تجاری و کارهای اقتصادی. شاید انگیزه اصلی و پیشنهاد اول از طرف اون دوستان بود ولی خُب عرض کردم بالاخره همه‌ی ما از زمان بچگی و کارهایی که در دوران کودکی و در دوران نوجوانی و اون اشتیاقی که برای راه‌اندازی کسب و کار داشتیم در همه ما وجود داره ولی خُب اونجا یک اتفاق‌هایی که تازه افتاده بود، اگر خاطرتون باشه سال‌های اولیه بعد از جنگ بود و در مسیر سازندگی کشور قرار گرفته بود، در مسیر رفاه قرار گرفته بود، مصرف یه مقداری بیشتر شده بود، خانواده‌ها علاقه و اشتیاق بیشتری پیدا کرده بودن به موضوعات کمک آموزشی یا از این دست بپردازن. لذا ما بررسی کردیم و واقعیتش هم اول به پیشنهاد اون دوستمون قرار بود که روی تولید یه سری از این لوسترهای تزئینی و خانگی کار بکنیم و اون کارگاه که تقریباً یه کارگاه آماده‌ای بود و مربوط به دایی ایشون بود و تعطیل بود، قرار بود بگیریم برای این کار. بعد دیدیم که کار اقتصادی‌تر شاید تو این زمینه باشه. بعد یه وانت پیکان خریدیم و کل کار رو از صفر تا صد به عبارتی خودمون سه نفر، کل تیم اجرایی کار بودیم از تهیه و تدارک مواد اولیه، بعد تولید و بعد بارگیری و حمل و رسوندن به مقصد.

م: دانشجو بودین اون موقع؟

سلاح‌ورزی: بله، دانشجوی دوره لیسانس ترم شاید سوم یا چهارم دانشجوی لیسانس بودیم و بعد این کارها رو انجام می‌دادیم و خیلی هم لذت‌بخش بود. گاهی اوقات مثلاً شاید یکی دو شب نمی‌خوابیدیم که این محصولات رو سریع‌تر آماده کنیم. بعضی وقت‌ها دست‌هامون تاول می‌زد از اینکه به اصطلاح همه کارها رو می‌خواستیم خودمون انجام بدیم ولی یک ایام بسیار خوب و لذت‌بخش و تجربه‌های خیلی گران‌قدر و گران‌بهایی بود و این باعث می‌شد که به صورت اتوماتیک[9] هم با مفاهیم و هم موضوعات فضای کسب و کار، هم مشکلات و موانعش و هم اصول اقتصادی حاکم بر اون آشنا بشیم. شاید این اولین حوزه‌ی کاری بود که ما شروع کردیم با همین دوستان و البته کاری بود که بیشتر همون جنبه‌ی دانشجویی داشت و به دلیل اینکه فقدان سرمایه‌ی کافی و تجربه‌ی کافی نداشتیم از یک سمت و از سمت دیگه هم به طور مشخص، خانواده خود من خیلی علاقه‌مند نبودن که ما این کارها رو انجام بدیم. من یادمه اون سال‌ها در واقع برادرهام و پدرم اومدن سراغ من و عیادت من و به نوعی نصیحت کردن که تو برای ماموریت دیگری اومدی اینجا و اون هم درس خوندنه، حالا چرا رفتی سراغ کار؟ کمبودی داری؟ نمی‌دونم کسری داری یا هر چی؟! که می‌خوام بگم زمینه هم به یه شکلی بود که اون موقع خانواده‌ها خیلی بیشتر دوست داشتن که بچه‌ها متمرکز باشن روی درس و موضوعات مرتبط با درس و این‌ها. واقعیتش اینه که اون کار خیلی تداوم پیدا نکرد؛ شاید بعد از مثلاً یکی دو سال تغییر شرایط، خیلی تو مقیاس پیدا نکرد و تداوم پیدا نکرد. البته گرچه ما همچنان دوستان خوبی هستیم با هم ولی بعداً کارهای اقتصادی دیگری رو با هم تعریف نکردیم و تا فکر کنم مثلاً حدود دو سال سه سال بعد از این موضوع، اولین شرکتی هم که ما ایجاد کردیم یه شرکتی بود که بعداً تبدیل شد به یه شرکت پیمانکاری و یه شرکتی که تو حوزه صنعت احداث کار کرد که اون شرکت …

م: با همون دوستان این کار رو کردید؟

{14:30}

سلاح‌ورزی: نخیر، نه، نه. کار بعدی بود که صورت گرفت. خُب در عین حال که توی فضای اقتصادی بودیم و فضای کسب و کار، علاقه‌ای هم به درگیر شدن در جریانات سیاسی و تشکل‌های سیاسی و این‌ها هم وجود داشت و گاهاً به اصطلاح با جریاناتی که فکر می‌کردیم از نظر فکری نزدیک‌تر هستیم، توی جلسات و توی رویدادهای اونا هم شرکت می‌کردیم. کارهای حرفه‌ای و جدی فعالیت‌های اقتصادی ما تقریباً بعد از تشکیل اون شرکت پیمانکاری شروع شد و اون شرکت شروع کرد به اجرای پروژه‌های مختلفی که اون موقع البته در مقیاس کوچیک و عمدتاً هم به صورت مقاطع‌کاری و پروژه‌های دولتی بود تا سال فکر کنم مثلاً 76-77 بود که …

م: تو این مدت شما داشتین تحصیل می‌کردین؟

سلاح‌ورزی: بله …

م: تحصیل هم می‌کردین.

سلاح‌ورزی: بله هم در حین تحصیل بودم هم جسته گریخته یه کارهایی هم انجام می‌دادیم و توی کارهای تجاری بودیم. مثلاً در یک مقطعی که اگه خاطرتون باشه این دستگاه فکس تازه …

ا: بله

م: درسته.

سلاح‌ورزی: … تازه شروع شده بود این دستگاه فکس[10] پانوسونیک[11]، یه مدتی در زمینه‌ی به اصطلاح خرید و فروش و تامین و توزیع اون‌ها بودیم و هم بالاخره فعالیت‌های تجاری این شکلی هم انجام می‌دادیم. سال 76-77 بعد از این‌که من دوره‌ی به فوق‌لیسانس هم رو هم تموم کرده بودم و مجرد هم بودم همچنان، شروع کردیم و وارد فعالیت‌های معدنی یعنی برای اولین بار با وجود اینکه هیچ وقت نه از نظر تحصیلات، نه از نظر تجربه، حتی تجربه‌ی دیدن یک معدن رو هم از نزدیک نداشتیم، ورود به کارهای معدنی کردیم و یک معدن سنگ نمک رو، دلیل ورود به این کار هم یک نیازی بود که تو یه جایی شناسایی کردیم و اون موقع هنوز این تکنولوژی[12] استحصال نمک از دریا در جنوب کشور هنوز توسعه پیدا نکرده بود و خیلی از این واحدهای صنعتی و پتروشیمی‌هایی که در جنوب کشور بودن کلرید سدیمی که مورد نیازشون بود رو مجبور بودن از معادن حوزه‌س سمنان و گرمسار بیارن و یک فاصله خیلی طولانی بود. علاقه‌مند شدیم، رفتیم گشتیم. در اون محدوده‌ی لرستان یه معدن سنگ نمک پیدا کردیم و خلاصه برنامه‌ریزی کردیم برای استخراج اون. این شاید میشه گفت اولین شکست‌های اقتصادی بود که متحمل شدیم ما …

ا: چرا؟ چی شد؟

سلاح‌ورزی: دلیلش این بود که اون معدن ذخیره کافی نداشت و بعد از اینکه یه مقداری هزینه کردیم، محصول با کیفیت کافی نتونستیم به صورت مستمر ازش داشته باشیم. بیشتر میشه گفت که تا سال 83 فعالیت‌های من متمرکز بود، بخشی در حوزه پیمانکاری، بخشی هم در حوزه تامین مواد معدنی یا تجارت مواد معدنی؛ این موضوع باعث شد که ما یه ارتباط و آشنایی با مصرف‌کنندگان برخی از محصولات معدنی در جنوب کشور پیدا کنیم و این منجر شد به اینکه باز همین واحدهای پتروشیمی جنوب کشور نیاز داشتن به سنگ آهک، برای اینکه از کربونات کلسیم بتونن برای خنثی کردن این پساب‌های اسیدیشون استفاده بکنن به عنوان یه فیلتر. باز این باعث شد ما هی بگردیم دنبال اینکه نزدیک‌ترین منبعی که بتونیم با قیمت اقتصادی برای این واحدهای پتروشیمی سنگ آهک تامین کنیم و این جستجوها باعث شد که من متوجه شدم که یک واحد تولیدی در جنوب استان لرستان و نزدیک به خوزستان وجود داره که این اصلاً یک شرکتی بوده که در واقع آهک هیدراته تولید می‌کرده و یک شرکت مربوط به بانک مسکن و دولتی بوده. این شرکت بعد از 3-4 سال فعالیت به دلیل زیان‌دهی و به دلیل عدم توجیه اقتصادی تعطیل شده بود. من رفتم اونجا دیدم که تپه‌ی بسیار بزرگی از ضایعاتش که به عنوان ضایعات سنگ آهک بود، دقیقاً اون سنگ و اون دانه‌بندی بود که ما می‌خواستیم.

ا: چه جالب.

{19:53}

سلاح‌ورزی: و گفتم چه خوب! ما برای اینکه اون ضایعات رو بتونیم بخریم، که این‌ها ضایعات بود و ریخته بود و برای جابه‌جایی‌شون هم می‌خواستن هزینه بکنن، مدت‌ها درگیر این بوروکراسی[13] اداری بودیم که بتونیم مسئول و متولی مربوطه رو پیدا بکنیم که …

م: پیداش بکنید تازه.

سلاح‌ورزی: و آخرم موفق نشدیم، یعنی اینکه گفتن این‌جوری نمیشه و نامه بنویس و درخواست بنویس و برو و بیا. آخر سر گفتن امکانش نیست، همین ضایعات و آشغال‌ها رو ما باید مزایده بذاریم و نمی‌دونم قانون محاسبات عمومی رو رعایت کنیم و این‌ها! و این باعث شد که من توی اون محیط بروم و بعد از مدت کوتاهی با دو نفر دیگر از دوستانمون، یه شب دور هم نشسته بودیم و بحث این بود که یه فعالیتی شروع بکنیم در حوزه‌ی تولید و این‌ها. که بالاخره اون دوست عزیز دیگری پیشنهاد داد که اون کارخونه‌ی آهک هیدراته رو بتونیم، یعنی اگر میشه روش مطالعه کرد.

م: آقای دکتر ببخشید. همین‌جا اگر بشه یه اِستُپ[14] بذاریم دوباره برمی‌گردیم؛ شما فیزیک خوندین بعد وارد صنعت احداث شدین بعد وارد …

ا: اول کمک آموزشی.

م: کمک آموزشی. اینا دانش می‌خواد، یعنی مثلاً چی میشه که یه نفر بدون تجربه …

سلاح‌ورزی: البته من اشاره بکنم که بعد از فیزیک من رفتم فوق‌لیسانس صنایع خوندم و یه قدری …

ا: همونه پس.

م: مهندسین صنایع جراتش رو دارن.

سلاح‌ورزی: بله دیگه! تغییر جهت دادم و بخشی از اون دانش کسب و کار رو از اون حوزه شاید کسب کردم.

م: و با شریک شروع می‌کردین کار رو؟

سلاح‌ورزی: تقریباً هیچ کاری رو من توی زندگیم من بدون شریک انجام ندادم.

(موسیقی)

ا: دکتر، چرا بدون شریک شروع نکردین؟ یا چرا همیشه شریک داشتین؟

سلاح‌ورزی: ببینید شاید همون اولین کارهایی که ما شروع کردیم تجربه خوبی رو در شراکت به دست آورده بودیم. واقعیت اینه که درکاری که به صورت جمعی باشه، هم توان بیشتری برای انجام کار هست هم اینکه ریسک[15] می‌تونه بین شرکا تقسیم بشه و هم این‌که اگر یک همدلی و همراهی و هم‌فکری بین شرکاء باشه، قاعدتاً سینِرژی[16] و کمک بیشتری برای انجام کارها هست. لذا تقریباً می‌تونم این رو بگم دلیل شاید عمده‌ش این بود که تجربه خوبی رو در ابتدا در شراکت داشتیم بعداً هم عمده کارهایی که انجام دادیم با شرکاء بود.

ا: ولی داشتین کِیس‌هایی[17] هم که اختلاف بیُفته بین شرکاء یا مثلاً شریک اشتباهی انتخاب کرده باشین؟

سلاح‌ورزی: بله، بله. به ندرت! یعنی این‌که اگر از نظر آماری بخوام بگم بیش از 95درصد کارهایی که انجام دادیم تجربه‌ی شراکت، تجربه خوبی بوده.

ا: خیلی هم عالی.

سلاح‌ورزی: معمولاً توی یه کاری که شروع میشه، اگر یه ارزیابی اولیه‌ای رو شرکاء نسبت به هم داشته باشن و یک واگرایی جدی بین عقاید و افکار و سلیقه‌هاشون نباشه و از سمت دیگه، اگر سیستم، به خصوص سیستم مالی و شفافیت توی مراودات وجود داشته باشه، خیلی اتفاق ناجوری نمیُفته.

م: شرکاء رو از کجا پیدا می‌کردین؟

سلاح‌ورزی: اتفاقی بوده دیگه.

م: چقدر جالب.

{24:37}

سلاح‌ورزی: مثلاً ورود ما به یک کار صنعتی خیلی جالب بود. یکی از شرکای ما یه شب مهمون من بود. همین‌جوری نشسته بودیم درباره موضوعات مختلف صحبت می‌کردیم بعد موضوع رسید به بحثبه اصطلاح تجارت مواد معدنی. بعد دیدم رسید به کار تولید و به سراغ اون صنعت و جالب‌تر اینه؛ شریک سومی رو که ما می‌خواستیم، موقعی که می‌خواستیم این رو، این یه واحد صنعتی تعطیل ورشکسته‌ی دولتی بود که اون موقع هم این مدل‌های واگذاری و این داستان‌ها نبود، مال بانک بود، خود بانک احداث کرده بود بعد تعطیل کرده بود. می‌خواستیم این رو بخریم، موقعی که مراجعه کردیم به بانک، بانک خیلی استقبال کرد، گفت من 4 سال دارم این رو مزایده می‌ذارم و این متقاضی نداره. شما بیاید ما برای رعایت تشریفات دوباره مزایده برگزار می‌کنیم، احتمالاً تنها متقاضی خود شمایید. موقعی که می‌خواستیم بریم در مزایده شرکت کنیم، موقعی که جیبمون رو نگاه کردیم از یه سمت و از سمت دیگه هم روی ریسکش و تقسیم ریسکش فکر کردیم، با اون دوستمون به این جمع‌بندی رسیدیم که یه شریک سوم هم بیاریم و جالبه که کسی رو پیدا نمی‌کردیم. سراغ آدم‌های مختلف هم من رفتم، پیشنهاد دادم و معمولاً کسی قبول نمی‌کرد. خیلی هم فورس[18] زمانی بود یعنی فکر کنم مثلاً توی بازه‌ی 10 روزه‌ای ما باید …

ا: 10 روز.

سلاح‌ورزی: …  باید می‌رفتیم مثلاً 15 روزه دیگه توی این مزایده و قرارداد رو نهایی می‌کردیم. بعد که با هرکی صحبت می‌کردم خیلی با طمأنینه و با صبر می‌گفت بررسی کنم یا بیام ببینم؛ جالبه که خیلی‌ها اعلام آمادگی می‌کردن ولی دیگه تلفن جواب نمی‌دادن تا اینکه یه روز من یه مقدار مستاصل هم شده بودم، روی گوشی موبایلم شروع کردم به نگاه کردن اسامی کسایی که توی تلفنم داشتم، ببینم کدومشون ممکنه همچین زمینه‌ای داشته باشه. بعد رسیدم به یک کسی که از دوستان دوران دبیرستان من بود و می‌دونستم که توی یه حوزه‌هایی هست و بالاخره رفاقتی با همدیگه داشتیم. به ایشون که پیشنهاد دادم ایشون گفت که باشه. همین تلفنی گفت من هستم. اتفاقاً گفت من تهران هستم و تا صبح خودم رو می‌رسونم میام باهم صحبت کنیم. فرداش که اومد و باهم رفتیم یه بازدید کردیم گفت من هستم، بالاخره منم میام تو این کار. بعداً ازش پرسیدم که چطور شد که شما ندیده یا بررسی نکرده قبول کردی؟ خلاصه ایشون گفت که من می‌دونستم که حتماً موضوعی که شما رفتی و مطالعه کردی و به نتیجه رسیدی حتماً یک کیس مناسبیه. حالا اون کار رو هم بگم، خوبه اینا چون تجربه‌ی کسب و کاره  و خوبه به شما بگم که …

ا: حتماً.

سلاح‌ورزی: … اطلاع پیدا بکنید. خیلی جالب بود؛ ما اون کار رو رفتیم در اسفند 93 قرارداد بستیم، پیش‌پرداخت دادیم و به اصطلاح کارخونه تحویل ما شد، در 15 اسفند به ما تحویل شد. یهو از 20 اسفند سازمان امور مالیاتی و تامین، تا حالا که تعطیل بود و در اختیار دولت …

م: کاری بهش نداشتن.

سلاح‌ورزی: کاری بهش نداشتن. به محضی اینکه واگذار شد یه دفعه پیدا شدن. یکی اومد گفت که انقدر بدهی مالیاتی داره، حکم توقیف مثلاً یه لودر بود که توی محوطه بود؛ توقیف لودر رو گرفتن. تامین اجتماعی به این شکل و از سمت دیگه هم شروع شد. این کارخونه از نظر تعمیر و نگهداری همین‌جوری بلاتکلیف مونده بود و خیلی درب و داغون و فرسوده بود. ابتدای 84 که ما تصمیم گرفته بودیم این رو بریم روی به اصطلاح بازسازی و اُوِرهال[19] و برنامه‌ریزی برای احیاش، مصادف شد بعدش با اومدن آقای احمدی‌نژاد و با وجود اینکه در قالب بنگاه‌های زودبازده وام‌های خیلی ارزون و خیلی راحت می‌دادن، منتها به خاطر شخص من، هیچ کی حاضر نبود که اجازه بده وام پرداخت بشه. وضعیت کارخونه هم به نظر می‌رسید از نگاه بیرون که غیراقتصادیه و به همین خاطر خیلی‌ها معتقد بودن که این یه پوششه؛ می‌خوایم این کارخونه رو بگیریم و در قبالش وام بگیریم. یه عده هم می‌گفتن نه این رو گرفتن که باز کنن و این تجهیزات، ماشین‌آلات و اینها رو بفروشن. بالاخره هر مانع و مشکلی که شما فکر کنید سعی می‌کردن که پیش روی ما بذارن. یه جاهایی هم ما دیگه ناامید شده بودیم، یعنی من خودم فکر می‌کردم که امکان نداره که از کوره‌های این کارخونه دود و حرارت بیرون بیاد. من سال 84، اون موقع که میگم تسهیلات ارزون‌قیمت می‌دادن، از منظر ریسک می‌خوام بگم برای شما، ما رفتیم وام مضاربه 25 درصد از بانک پارسیان گرفتیم که بانک خصوصی بود؛ مضاربه یعنی وام‌هایی که 6 ماه 6 ماه تمدید کنی و خونه‌های خودمون، خونه‌های نمی‌دونم پدر و مادر و فامیل و همه اینا رو گذاشتیم توی وثیقه و رهن …

{30:16}

ا: انقدر مطمئن بودین به این طرح؟

سلاح‌ورزی: دیگه آره، یه زیرساخت خیلی خوب داشت، یه تکنولوژی خوب داشت و موقعیت مناسب داشت و خوشبختانه این رو می‌خوام عرض بکنم خدمتتون، این کارخونه در سال ،84 در بهمن 84 با 50 درصد، یعنی یه کوره‌ش، فعالیت کرد و بعد هم تکمیل شد و از سال 84 تا حالا بلاوقفه داره کار می‌کنه، نه یه دقیقه حقوق و مزایاش  عقب افتاده، نه بدهی تامین اجتماعی، نه مالیات …

م: محصولش چیه آقای دکتر؟

سلاح‌ورزی: هیدروکسید کلسیم و یه طیفی از محصولات مرتبط با آهک.

ا: من این رو هم بپرسم قبل از اینکه رد شیم؛ بعد شما مثلاً طرح توجیهی و بیزنِس‌پِلن[20] و سراغ این کارها رفتید؟ یعنی مطالعه‍ی خیلی سنگین کردید؟

سلاح‌ورزی: نه! سنگین نه، ولی یه مطالعات سطحی و حالا اگر سوءتعبیر نشه یه شم وجودی داشتیم و این رو احساس می‌کردیم و خُب قطعاً بالاخره محاسبات و چیزهای اولیه هم انجام می‌دادیم ولی مدل‌های اینکه عمیق بریم و نمی‌دونم فیزیبیلبتی اِستادی[21] و اینا بخواد تهیه بشه، نه.

م: بازارش رو مطمئن بودید.

ا: ولی ریسک بالایی هم داشته قطعاً.

سلاح‌ورزی: بله یه ریسکی هم بود، اون موقع خیلی‌ها به من می‌گفتن که مثلاً این کار خطرناکه. تقریباً باز نکاتی که خوبه من بهشون اشاره بکنم؛ من یک علاقه وافر و جدی هم به کار تشکلی داشتم از ایام مدرسه و کودکی، کاری که همه ما توی انجمن‌ها می‌رفتیم، توی کار دسته‌جمعی انجام میدیم. تقریباً از سال 79-80 من وارد کارهای تشکلی شدم. ابتدا تو حوزه کارفرمایی بودم. از سال 81-82 عضو اتاق بازرگانی بودم، کارت بازرگانی داشتم ولی از فکر کنم همون سال 79-80 بود که توی کارهای تشکلی تو حوزه کارفرمایی، یعنی انجمن‌های صنفی که در حوزه‌ی وزارت کار ثبت میشن حضور داشتم. سال 85 برای اولین بار این فرصت رو پیدا کردم که در تشکل‌های در سطح ملی حضور پیدا بکنم؛ اون موقع خدا رحمت کنه مرحوم بهاالدین ادب با آقای مهندس خلیلی عراقی و تعدادی از بزرگان داشتن بر اساس ماده 131 قانون کار، اون کانون عالی کارفرمایی ایران رو که نماینده بخش کارفرماییه، تشکیل می‌دادن که منم اومدم و شرکت کردم بدون هیچ‌گونه لابی و بدون هیچ‌گونه ارتباط و خلاصه توی مجمع که شرکت کردم به منم رای دادن و من عضو هیئت‌مدیره اون کانون عالی کارفرمایی شدم.

ا: کانون عالی؟

سلاح‌ورزی: کارفرمایی. کانون عالی کارفرمایی ایران که عمده‌ترین کارهایی هم که می‌کردن تو اون شورای عالی مزد …

م: حداقل دستمزد و اینا.

سلاح‌ورزی: تقریباً از سال 85 تا 95 یا 96، بلاوقفه من نماینده‌ی بخش کارفرمایی بودم توی شورای عالی کار، توی تعیین مزد …

م: عجب!

سلاح‌ورزی: … که هر سال اسفند می‌رفتیم و بالاخره روی بحث مزد، بحث‌های سه جانبه گرایی بود. چند سالی به عنوان نماینده باز بخش کارفرمایی می‌رفتم تو آی‌اِل‌او[22] توی سازمان بین‌المللی کار و اجلاس سران اونجا شرکت می‌کردم. توی تجربیاتی توی شورای عالی حفاظت فنی و کارهای مرتبط با اون داشتم، توی بحث‌های تامین اجتماعی. تا سال 89 که برای اولین بار توی اتاق اومدم، توی ارکان اتاق و توی تشکیلات اتاق. میشه گفت که از اواخر 89 یا اوایل 90 دیگه به صورت تشکلی در اتاق بازرگانی هم بودم و تجربیات خیلی ذی‌قیمت و گرانقدری رو از خیلی از این پیشکسوتان یاد گرفتم. از سال 94، اواخر 94 زمانی که آقای جلال‌پور رئیس اتاق بود، من اون موقع توی هیأت رئیسه و اینا هم نبودم، به نوعی از من خواست که بیام و کمک کنم و اون نهاد شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی و این‌ها شکل گرفته بود بیام و اونجا توی اداره‌ی اون شورا کمک کنم. خیلی علاقه‌مند بودم به بحث‌های مرتبط با محیط کسب و کار و موانعی که در فضای کسب و کار وجود داره، لذا در خدمت دوستان بودم و یک سال بعدش هم در هیئت‌رئیسه اتاق بازرگانی و الان فکر کنم حدود 4 سالی است که در اتاق بازرگانی به عنوان عضو هیئت‌رئیسه فعالیت دارم. به نمایندگی از اتاق و بخش خصوصی در شورای اقتصاد، در شورای عالی بورس، در …

{35:32}

ا: یادتون می‌مونه دکتر کجاها هستین؟ انقدر که زیادن؟!

سلاح‌ورزی: لیستشون رو دارم!

ا: بعد چه‌جوری واقعاً وقت می‌کنین می‌رسید به همه‌ی این کارها؟

سلاح‌ورزی: واقعیتش اینه که نزدیک به 10 سالی هست که با وجود اینکه در حوزه‌های مختلفی هم در کسب و کار باز رفتیم و حضور پیدا کردیم، حالا بخشی توی حوزه‌ی صادرات، صادرات میوه، محصولات مرتبط با اون، بخشی توی همین فضای نوآوری و نمی‌دونم کارهای این شکلی، ولی به دلیل همون اولاً اینکه اغلب شرکت‌ها رو به صورت شراکتی ما ایجاد کردیم، دوم اینکه نقش اجرایی خیلی در اداره شرکت‌ها نداشتیم لذا حضورمون خیلی به اصطلاح …

م: یعنی مدلش چه شکلی بوده؟ بیشتر توی هیأت مدیره می‌شینید و هدایت می‌کنید؟

سلاح‌ورزی: بله

م: سرمایه‌گذاری و اینا.

سلاح‌ورزی: از نظر اجرایی خیلی دخالت نداریم.

م: یه سری از این چیزهایی که گفتید واسم جالب بود. صادرات میوه رو من نمی‌دونستم. ماشاالله خلاصه تنوعش هم زیاده هم از نظر …

سلاح‌ورزی: نه، ما حدود دو سال هست باز با یه گروه دیگری توی زمینه‌ی صادرات میوه و سبزیجات به خصوص به روسیه و هند فعالیت می‌کنیم و خوشبختانه …

م: آقای دکتر آماری دارین الان توی مجموعه‌هایی که شما بنیان‌گذاری کردین یا شریک شدین، سهامدارشون هستین، چند نفر دارن کار می‌کنن؟

سلاح‌ورزی: به صورت بیمه شده یه چیزی حدود 350 نفر.

م: 350 نفر.

سلاح‌ورزی: بله.

م: قسمت عمده‌ش احتمالاً مربوط به همون قسمت معدنی و ایناست، درسته؟

سلاح‌ورزی: نه، اون بخش تولیدی حدود 150 نفره. حدود 200 نفره‌ش توی گردشگری، ما مثلاً یه 4-5 سالیه توی حوزه گردشگری ورود کردیم، یه شرکتی داریم که این بناهای تاریخی رو می‌گیره، احیا می‌کنه، تبدیل می‌کنه به مراکز اقامتی و پذیرایی و کارهایی از این دست.

م: ملاک انتخاب یه صنعت جدید یا بیزنِس[23] جدید براتون چیه؟ مثلاً صرفاً فرصت رو می‌بینید یا نه مثلاً یه سری توانایی‌ها و قابلیت‌ها توی خودتون می‌بینید، چی میشه؟ چون تنوعش خیلی زیاده و خیلی‌ها قاعدتاً دوست دارن این‌جوری عمل بکنن ولی یه مقدار هم دل و جرات می‌خواد.

سلاح‌ورزی: ببینید خُب قاعدتاً اصل اول هرکاری فیزیبِل[24] بودن و اقتصادی بودن اون کاره برای اینکه تداوم داشته باشه، برای اینکه حیات داشته باشه. بخشیش هم اون عزم و اراده برای ساختن و احیا کردن یه کاری، من شخصاً معتقدم که درکشور ما خیلی از کارها هست که، یعنی عمده کارها میشه این‌ها رو تبدیل کرد به یک کارهای سودآور و فیزیبل و اقتصادی.

م: بسیار عالی.

ا: ولی بازم کارهایی که کردین خُب خیلی باهم فرق دارن، یعنی مثلاً  ترجیح نمی‌دادین که یه صنعتی رو مثلاً همون معدنی یا باز تو یک چیزی خیلی متمرکز بشین، تو اون بازارش رو وسیع‌تر کنین، چون خیلی فرق داره کارهایی که کردین؟

سلاح‌ورزی: ببین اساساً ما ساختار کسب و کارمون این‌جوری شکل پیدا کرد که الان یک شرکت سرمایه‌گذاری کوچیک داریم که در چند حوزه‌ی مختلف و در چند شرکت مختلف سهامدار است و سرمایه‌گذاری کرده و اونجا هم هر کدوم از اون‌ها به واسطه‌ی وجود آدم‌هایی که دانش و تخصص و مدیریت[25] کار رو دارن انجام میدن، دارن مسیر خودشون رو میرن و مشکل خاصی نیست …

م: پس تفویض برای شما مساله جدیه.

سلاح‌ورزی: واقعاً اعتقاد دارم به موضوع تفویض. من الان حدود یک ساله، یک سال و مثلاً دو ماهه، 13 ماه حدوداً، ما یه تیمی از بچه‌های خیلی باهوش که روی هوش مالی کار می‌کنن، جمع شدن که اینها بچه‌هایی بودن تحصیل‌کرده‌ی داخل و ظرف این 13 ماه، یعنی این یکی از کارهای خیلی مورد علاقه‌ی منه، یه چیزی که باعث خوشحالیم میشه همین‌ها هستن. ظرف این 13 ماه یه تیم حدود 8-47 نفری شدن این‌ها خودشون، در عین حال اینکه مثلاً 10-12 محصول مختلف رو تو زمینه‌ی هوش مالی تولید کردن و دارن کار می‌کنن و جلو میرن و این‌ها.

م: بسیار عالی. خیلی جذاب بود. من با توجه به تحقیقاتی که کرده بودم یک بخشی از فعالیت‌های شما رو می‌شناختم و می‌دونستم ولی خُوب الان خیلی برام جالب‌تر شد این مجموعه فعالیت‌ها. اگر که اجازه بدین بخش اول مصاحبه رو اینجا تموم بکنیم و در بخش دوم هم یه مقداری به فعالیت‌های استارتاپی شما، تا جایی که من اطلاع دارم بپردازیم و البته یه‌کم بیشتر از خودتون بدونیم. ممنون آقای دکتر.

سلاح‌ورزی: خیلی ممنون

ا: مرسی.

[1] اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران (ICCIMA: Iran Chamber of Commerce, Industries, Mines and Agriculture)

[2] آی سی سی (ICC: International Chamber of Commerce): اتاق بازرگانی بین‌الملل

[3] استارتاپ (Startup): سازمانی موقتی است با هدف ایجاد محصول، خدمت و یا بازار جدید که دارای ویژگی رشد مقیاس‌پذیر و سریع، مدل کسب و کار تکرارپذیر و درآمدزا در شرایط عدم قطعیت است. استارتاپ عموماً دارای ویژگی‌های نوآورانه، فناورانه مثلاً مرتبط با اینترنت و ارتباطات دیجیتال است. (برای اطلاعات بیشتر، قسمت 0 از فصل 1 را بشنوید.)

[4] کارآفرینی (Entrepreneurship)

[5] سازمان ملی کارآفرینی ایران (INEO: Iran National Entrepreneurship Organization)

[6] ورژن (Version): نسخه

[7] استارت (Start): شروع کردن

[8] ساینتیست (Scientist): دانشمند

[9] اتوماتیک (Automatic): خودکار

[10] فکس (Fax): دورنگار، نمابر؛ دستگاهی است که امکان ارسال و دریافت اطلاعاتِ بر روی کاغذ را از طریق خطوط تلفن میسر می‌سازد.

[11] پاناسونیک (Panasonic): یک شرکت چند ملیتی ژاپنی است که به توسعه‌ی محصولات و فناوری‌های الکترونیکی می‌پردازد.

[12] تکنولوژی (Technology): فناوری

[13] بوروکراسی (Bureaucracy)

[14] استپ (Stop): از حرکت ایستادن، متوقف شدن

[15] ریسک (Risk)

[16] سینرژی (Synergy): هم‌افزایی

[17] کیس (Case): مورد

[18] فورس (Force): نیرو؛ اصطلاحی است به منظور فوریت داشتن

[19] اورهال (Overhaul): تعمیر اساسی

[20] بیزنس پلن (Business Plan): طرح کسب و کار

[21] فیزیبیلیتی استادی (Feasibility Study): طرح توجیهی، تحقیق امکان‌سنجی

[22] آی ال او (ILO: International Labor Organization): سازمان بین‌المللی کار

[23] بیزنس (Business): کسب و کار

[24] فیزیبل (Feasible): توجیه‌پذیر، امکان‌پذیر

[25] مدیریت (Management)

قسمت‌های مرتبط

فصل 3، قسمت 17: دست به آچار

فصل 3، قسمت 5: زیر خط شکست

فصل 2، قسمت 31: در هر مرحله از عمر استارتاپ سراغ کدام منبع مالی برویم؟

فصل 1.5، قسمت 3: طراحی مدل کسب و کار (2)

لیست مطالب تکمیلی

6 استارتاپ آموزش از راه دور

6 استارتاپ آموزش از راه دور

مزایا و معایب آموزش از راه

مطالعه بیشتر »
۱۶ آبان ۱۴۰۱
تقسیم سهام در استارتاپ‌ها

4 نکته قبل از تقسیم سهام بین بنیانگذاران استارتاپ‌ها

سهام را کی داده، کی گرفته؟!

مطالعه بیشتر »
۲ آبان ۱۴۰۱
5 نکته درباره‌ی ارزشگذاری استارتاپ‌ها

5 نکته درباره‌ی ارزشگذاری استارتاپ‌ها

همه چیز که پول نیست!  

مطالعه بیشتر »
۱۷ مهر ۱۴۰۱
تاریخ انتشار: 29 فروردین 1400
  • مهمان

حسین سلاح‌ورزی

نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران و رئیس سازمان ملی کارآفرینی

No more pages to load

  • حامی
آکادمی سکان پادکست 10 صبح

سکان

دفتر شما پادکست 10 صبح

دفتر شما

تمام قسمت‌های این فصل
تمام قسمت‌های این فصل
  • نظرات کاربران

هنوز هیچ دیدگاهی وجود ندارد

  • قدیمی ترین
  • تازه ترین
  • سلام، مهمان
  • خروج
  • ورود

درباره پادکست 10 صبح

پادکست 10 صبح در خرداد 1396 متولد شده است. بنیان‌گذاران این پادکست دو دوست قدیمی، میثم زرگرپور و امید اخوان، هستند که در هر قسمت در قالب یک گپ و گفت بداهه، تجربیات خود از همکاری با شرکت‌ها و استارتاپ‌های متعدد را به رایگان در اختیار مخاطبان قرار می‌دهند. در این پادکست موضوعات مختلف مرتبط با راه‌اندازی، مدیریت و توسعه‌ی کسب و کار (از مدل کسب و کار گرفته تا رشد، تأمین مالی و جذب سرمایه) به‌صورتی بروز و کاربردی بررسی می‌شوند.

لینک‌های مفید

  • خانه
  • درباره ما
  • بنیان‌گذاران
  • تیم اجرایی
  • تماس با ما
  • پادکست‌ها
  • مهمانان
  • حامیان
  • نظرات کاربران
  • نقشه سایت

از کجا بشنویم؟

Podcasts icon

Apple Podcast

Castbox

Spotify

Google Podcast

Podcasts icon

Apple Podcast

Castbox

Spotify

Google Podcast

Envelope
Twitter
Instagram
Telegram

تمامی حقوق این سایت و محتوای آن متعلق به پادکست 10 صبح است.

طراحی و پیاده‌سازی: مشاورنت

عضویت شما در خبرنامه پادکست ۱۰ صبح با موفقیت انجام شد!